دور تازه انفجار و حملات نظامی در عراق؛ آنهم اندک زمان پس از ورود رسمی «جوبایدن» به کاخ سفید را نمیتوان در ادامه انفجارهای معمول در این کشور تفسیر کرد. انفجار بمب دوزمانه در محله پر جمعیت «بابالشرق» بغداد و نیز حمله به کاروان حشدالشعبی که یکی 24 ساعت و دیگری 72 بعد از مراسم تحلیف ریاست جمهوری بایدن رخ داد، توجه ناظران را به شروع بازی تازه در رقابتهای منطقهای جلب کرده است.
اهمیت انفجارها و حملات نظامی اخیردر عراق از آن روست که با شروع فصل جدید در رویکرد سیاست خارجی دولت آمریکا، برخی بازیگران منطقهای میکوشند با واقع سازیهای تازه، اوضاع را بهگونهای هدایت کنند که فرصت چانهزنی در هرنوع تغییر رویکرد منطقهای در آینده برای آنان فراهم شود. اگرچه این روش نمیتواند به مفهوم اقدام برای برهم زدن تعادل قوا میان دولتهای دارای نفوذ باشد، اما بیتردید اقدامی ایذایی است که هدف آن تأثیرگذاری بر تحولات منطقه در یک بستهبندی کلی است.
هنوز به روشنی نمی توان مدعی شد که مسئول حملات انفجاری اخیر در بغداد چه کسی است اما آنچه روشن است اینکه کوشیده شده چنین هشدار داده شود که اوضاع عراق به عنوان گرانیگاه تحولات منطقه تا چه اندازه برای همه طرفهای دارای نفع شکننده و تهدید آمیز است. از این رو شکل انفجارها و حمله نظامی اخیر با هدف وحشتزایی و تلفات بالا صورت گرفته است. قویترین گمانی را که میتوان در باره آمران رخدادهای اخیر برشمرد، اسرائیل و عربستان سعودی هستند. اگر حمله به کاروان حشد الشعبی در نزدیکی نوار مرزی عراق- سوریه با امکانات لجستیکی اسرائیل ممکن بوده، اما انفجار بابالشرق بغداد میتواند با هدایت و تشویق دولت عربستان صورت گرفته باشد. ریاض برای تشویق ناامنی در عراق از انگیزههای لازم برخوردار است.
شروع به کار دولت بایدن به تعبیری پایان دوران طلایی روابط ریاض ـ واشنگتن خواهد بود؛ به ویژه که بایدن و اعضای تیم او در سالهای اخیر در شمار اصلیترین منتقدان این روابط قرار داشتهاند. مهمتر اینکه اکنون دموکراتها صاحب اکثریت کرسیهای مجلس نمایندگان و سنای ایالات متحده هستند. این نمایندگان از آغاز منتقد و به عبارت دقیقتر مخالف رویکرد مسامحهگرانه ترامپ در قبال ساختار سیاسی عربستان سعودی و ماجراجوییهای «بن سلمان» در منطقه و خاصه یمن بودهاند.
سعودیها اکنون با دغدغههایی چون بازگشت واشنگتن به برجام؛ محدودسازی قدرت مانور عربستان در یمن؛ تقویت موضع اخوانالمسلمین در منطقه؛ خطر کاهش نفوذ این دولت در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، لبنان، سوریه؛ محدود شدن فروش تسلیحات امریکایی به ریاض و سرانجام جایگاه ضعیف حقوق بشر در ساختار نظام سیاسی کشور خود دست به گریبانند. بنابراین بیراه نیست اگرریاض برای کنترل اوضاع، زمین عراق را برای دادن هشدار به دولت بایدن و دموکراتها انتخاب کند. تشویق به ناامنی در عراق که آخرین آن براساس گزارشهای رسمی از سوی دو تبعه سعودی انجام شد، این هشدار را با خود دارد که ریاض قادر به استمرار نامنی و تشدید آن در صورت اصرار واشنگتن به اجرای سیاستهایی است که بایدن و تیم او وعده دادهاند. دولت عربستان در سالهای اخیر با خرید بسیاری از گروهای مسلح عراقی و نیز بهره گیری از سقف ضعیف حاکمیتی در این کشور، توانسته تأثیرات مهمی بر ساختار سیاسی، نظامی و اقتصادی این کشور بگذارد. از این رو سعودیها دو هدف اصلی را برای سیاست هشدار خود به دولت بایدن و مجالس آمریکا دنبال میکنند: نخست؛ کاستن از فشارها به نظام سیاسی حاکم بر عربستان برای اصلاحات. دوم؛ القای این مفهوم که ریاض نمیتواند چون گذشته تنها تأمین کننده مالی سیاستهای منطقهای امریکا بوده و در باقی امور، تماشاچی منفعل صحنه باشد. گسترش ناامنی سیاسی، اجتماعی و نظامی در عراق، بهترین وسیله ماندگاری نظامی امریکا در باتلاق این کشور خواهد بود. ریاض با انجام اقدامهای ایذایی در عراق، پیام روشنی را به دولت تازهکاربایدن میدهد؛ نظامیان امریکایی در این کشور خواهند ماند اگر نگرشهای جدید به ریاض و منافع آن در واشنگتن اصلاح نشود.
اسرائیل نیز در قبال دولت جدید آمریکا همان رویکردی را دنبال میکند که ریاض در دست اجرا دارد. دور تازه ناامنیها در عراق را آن هم اندک زمانی پس از استقرار بایدن در کاخ سفید، میتوان از این منظرنیز تفسیر کرد.