اخیرا انفجاری درتاسیسات هسته ای ایران درنطنز رخ داد و یک موشک سوریه هم به نزدیک تاسیسات هسته ای اسرائیل دردیمونا اصابت کرد. حمله علیه تاسیسات هسته ای ایران چند روز قبل از آغاز دور دوم مذاکرات هسته ای بین ایران و قدرتهای جهانی در وین رخ داد که هدف این مذاکرات احیای برجامی است که اسرائیل از ابتدا با آن مخالف بوده و ترامپ هم درماه می 2018 از آن خارج شد.
وزیر خارجه ایران، حمله به تاسیسات نطنز را "تروریسم هسته ای" و "جنایت علیه بشریت" خواند. درعکس العمل به این حمله، ایران نیز با فعال کردن 1000 سانتریفیوژ پیشرفته درنطنز، غنی سازی خود را به سطح 60% افزایش داد. شکی نیست که حمله به تاسیسات نطنز به قصد اخلال در سیاست بایدن برای احیاء برجام صورت گرفت. روزنامه واشینگتن پست تصریح کرد که منافع آمریکا و اسرائیل درمورد برجام درتضاد قرار گرفته است.
عواقب منفی عملیات تخریبی اسرائیل علیه احیاء برجام، به ابعاد سیاسی وامنیتی محدود نمیشود. ازنظر فنی، تفاوت زیادی بین برنامه هسته ای ایران و لیبی است. برنامه هسته ای ایران از ابتدا با نیروهای متخصص و داخلی ایران شکل گرفته است. سانتریفیوژهای اولیه ایران از شبکه عبدالغدیر خان پاکستان وارد شد اما کارایی و سرعت سانتریفیوژهای نسل قدیمی پاکستانی با سانتریفیوژهای پیشرفته اروپایی قابل مقایسه نیست.
اشتباه استراتژیک اسرائیل
ایران باتوان داخلی خود، نسل های جدید سانتریفیوژمشابه نسل سانتریفیوژ های یورنکو اروپایی ساخته که بسیار سریعتروپیشرفته تراست. لذا با عملیات تخریبی نظنز،اسرائیل یک اشتباه استراتژیک مرتکب شد زیرا دست ایران را بازکرد که سانتریفیوژهای جدید را جایگزین کند که 50 برابرسریعتر از نسل اولیه ای است که طبق برجام باید فعالیت سانتریفیوژها به آن محدود میشد.
علاوه بر این، ایران موفق به ساخت زیردریایی شده و درصدد است که زیردریایی باسوخت هسته ای بسازد که برای تامین سوخت آن نیاز به غنی سازی 60% دارد. آمریکا و انگلیس برای سوخت زیر دریایی ها، اورانیوم را تا 90% غنی سازی میکنند. ایران نیز با استفاده از همین واقعیت، میتواند برای غنی سازی 60% ، توجیه منطقی داشته باشد چون برای تامین سوخت زیردریایی هایش نیازدارد.
درچند دهه اخیر، دانشمندان هسته ای ایران ، که برخی از آنان توسط اسرائیل ترور شدند، یک مجموعه کادر ورزیده از نیروهای متخصص ایرانی درزمینه فیزیک هسته ای و مهندسی هسته ای شکل داده اند بدون اینکه به آموزشهای مراکز آکادمیک دنیا نیاز داشته باشند.
لذا هیچ کشوری نباید قدرت منابع انسانی ایران رادست کم بگیرد و همه باید درک کنند که برنامه هسته ای ایران با عملیات تخریب و ترور، تعطیل نمیشود.
افزایش قدرت چانه زنی
سه سال پیش ترامپ از برجام خارج شد و ایران درپاسخ، غنی سازی خود را از 5% به 20% افزایش داد. اخیرا اسرائیل درتاسیسات هسته ای ایران عملیات انفجاری انجام داد و ایران درپاسخ، غنی سازی 20% را به 60% افزایش داد. تاریخ چند دهه گذشته برنامه هسته ای ایران نشان میدهد که ایران در پاسخ به سیاست فشار و تخریب آمریکا واسرائیل، ظرفیت هسته ای خود را افزایش داده است.
بنابراین درصورت ادامه سیاست فشار و تخریب آمریکا و اسرائیل، برجام قابل احیاء نخواهد بود و ادامه چنین روندی هم به مسلح شدن ایران به بمب هسته ای ختم خواهد شد. روزنامه محافظه کار کیهان نوشت" از مذاکرات خارج شوید، تمام تعهدات هسته ای را تعلیق کنید،پاسخ اسرائیل را بدهید و شبکه نفوذ آنها درداخل را نابود کنید".
اما یک راه بهتری هم وجود دارد: حفظ توافق هسته ای ایران. درقالب این توافق ایران تعهدات حداکثری درمورد و محدودیتها را پذیرفته تا اثبات کند که خواهان بمب هسته ای نیست. این توافق مدلی برای جامعه جهانی است و دیگرکشورها نیز باید به این مدل بپیوندد تا گام بلند و اساسی بسمت عدم اشاعه سلاح هسته ای درسطح جهانی برداشته شود. توافق هسته ای ایران همچنین مدل مناسب برای عاری سازی خاورمیانه از بمب هسته ای است. رئیس جمهور ایران "طرح صلح هرمز" را برای صلح خلیج فارس به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرده که این طرح شامل کنترل تسلیحات و عاریسازی خلیج فارس از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی میشود.
اگر توافق هسته ای ایران از بین برود، شانس چنین تحولی درخلیج فارس و منطقه صفر خواهد شد و دیگرکشورها همچون عربستان و ترکیه و مصر نیز بسمت برنامه نظامی هسته ای خواهند رفت. دراینصورت آمریکا و اسرائیل مجبور به تلاش برای پیشگیری آنها از مسیر بمب هسته ای خواهند شد واحتمال وقوع درگیریهای نظامی جدید درمنطقه نیزافزایش خواهد یافت.
این واقعیات باید موجب شود که اهمیت موفقیت مذاکرات جاری هسته ای دروین درک شود.