دیالوگ مهم‌ترین بخش فیلمنامه‌ است/ باید بازیگر مناسبی برای ادای دیالوگ انتخاب شود/ مخاطب در کسری از ثانیه تصمیم می‌گیرد که تلویزیون را ببیند یا خیر ؟

|
۱۴۰۱/۰۲/۱۸
|
۰۵:۰۴:۰۰
| کد خبر: ۱۱۷۶۱۰۰
دیالوگ مهم‌ترین بخش فیلمنامه‌ است/ باید بازیگر مناسبی برای ادای دیالوگ انتخاب شود/ مخاطب در کسری از ثانیه تصمیم می‌گیرد که تلویزیون  را ببیند یا خیر ؟
محسن دامادی کارگردان فیلم‌های سینمایی «یک اشتباه کوچولو»، «خانواده ارنست» و «قبرستان غیرانتفاعی» با اشاره به اینکه دیالوگ‌ مهم‌ترین بخش فیلمنامه است تأکید کرد که دیالوگ‌نویسی یک کار تخصصی است.

محسن دامادی نویسنده و کارگردان سینما در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: دیالوگ‌نویسی در آثار سینما و تلویزیون یک تخصص است و متأسفانه این تخصص امروز گم شده است و مدیران سیما با انتخاب تهیه‌کنندگان و آن‌ها با انتخاب نویسندگان مسیری را می‌روند که می‌بینیم در نهایت دیالوگ‌های آثار بسیار ضعیف است و به نظر می‌رسد که در برنامه‌سازی و ساخت سریال هدف همراه شدن با مردم و حرف زدن با آن‌ها نیست و به همین دلیل تلویزیون به راحتی میدان را از دست داده است.

دامادی تصریح کرد: دیالوگ مهم‌ترین بخش فیلمنامه‌ است و مخاطب پیش از هر چیز با دیالوگ ارتباط برقرار می‌کند و شرح صحنه توسط کارگردان خوانده شده و مخاطب ارتباط مستقیمی با آن ندارد اما دیالوگ دقیقاً همان چیزی است که نویسنده به رشته تحریر در آورده و دیالوگ به نوعی راه ارتباطی برنامه‌ساز با مردم است و به همین دلیل کاری کاملاً تخصصی است که متأسفانه به شوخی گرفته شده و گمان نویسنده‌ها این است که هر آنچه در زندگی روزمره به زبان می‌آورند می‌شود در دیالوگ‌نویسی نیز از آن استفاده کرد.

او افزود: مشکلات فیلمنامه‌نویسی را می‌توان به شکل‌های مختلف دسته‌بندی کرد. اولین مورد را می‌توان عدم هماهنگی و تطابق مضمون و مفهوم دانست. دیالوگ باید با فضا، مضمون و زمانی که قصه روایت می‌شود هماهنگ باشد و تشخیص این موضوع یک کار کاملاً تخصصی است. مسئله دوم به انتخاب بازیگر مربوط می‌شود. باید بازیگر مناسبی برای ادای دیالوگ انتخاب شود و متأسفانه در تلویزیون شرایط به سمتی رفته که مدیران سعی دارند هر کس را که هیچ نسبتی به لحاظ سنی، چهره و... با کاراکتر ندارد می‌آورند، نقش را ایفا می‌کند و دیالوگ‌ها را بیان می‌کند.

این کارگردان در ادامه اظهار داشت: مشکل سوم مربوط به عقب ماندن یا در واقع فریز شدن فیلمنامه‌نویس‌های ما در زمانی مشخص با اطلاعاتی محدود و گاه کهنه است. دیالوگ‌ها گاه به دلیل درگیر بودن نویسنده با زمانه خود هیچ ارتباطی به زمانه حاضر ندارد و کاراکترها با همان گفتار قدیم و آدم‌های روزگار گذشته حرف می‌زنند. هماهنگ کردن گفتار و ادبیات کاراکترها به زمانه حاضر کار دشواری است و نویسنده و کارگردانی که از تحولات زمانه دور مانده نمی‌تواند این هماهنگ‌سازی را داشته باشد و این وضعیت ناشی از جا ماندن تهیه‌کنندگان و مدیران تلویزیون است.

دامادی تصریح کرد: مشکل چهارم به این مسئله مربوط می‌شود که مدیران ما گهگاهی هوس می‌کنند که راه رفته را دوباره بروند و خطر پذیرش راهی جدید را نمی‌خواهند بپذیرند. نسخه‌های گذشته شاید محبوب بوده و سعی دارند از همان چیز که پیش‌تر نتیجه‌بخش بوده استفاده کنند. شکل بسیار مبتذل این موضوع را در آثار طنز می‌تواند دید که معمولاً آثاری کپی شده از کشورهای دیگر هستند و در تلویزیون شبکه نمایش خانگی به وفور دیده می‌شوند. متأسفانه تصور همچنان بر این است که در آثار طنز با ادا و اطوار بازیگر می‌توان مخاطب را خنداند و همین نگرش باعث می‌شود که مخاطب از تلویزیون فاصله بگیرد به رسانه دیگری مثل شبکه نمایش خانگی برود که آن هم قطعاً به زودی دچار مشکل می‌شود و مخاطب از این رسانه هم فاصله می‌گیرد.

کارگردان فیلم سینمایی «خانواده ارنست» در ادامه گفت: مخاطبان تلویزیون مجبور هستند هر سال منتظر باشند تا عید نوروز سریالی که سال‌های قبل هم پخش شده را ببینند و معمولاً غالب این سریال‌ها آثاری هستند که به تمسخر لهجه مردم بخشی از کشورمان می‌پردازند. مخاطب امروزی در کسری از ثانیه تصمیم می‌گیرد که برنامه یک شبکه را ببیند یا خیر و اگر برنامه نتواند نظرش را جلب کند حتی ترجیح می‌دهد هزینه کند و شبکه‌های ممنوعه را ببیند.

او افزود: چنین اتفاقاتی متأسفانه به جای اینکه مدیران را به فکر وادار کند آن‌ها را در موضع دفاعی قرار می‌دهد و اگر اثری از آن‌ها دیده نشود هم مدعی می‌شوند که مردم توان فهم و درک آثار آن‌ها را ندارند. یکی از مشکلات اصلی در این زمینه کار کردن تنها با چند کارگردان است که همین افراد با مدیران در ارتباط هستند.

دامادی تصریح کرد: هر از گاهی یک اصطلاح مطرح می‌شود که جدیداً با اصطلاح جوانگرایی و با این پوشش فریبنده اشکالات خود و بعد دیگران را می‌پوشانند. آثار هنرمندان بزرگی چون سعدی را نگاه کنید، او در آثار دوران کهنسالی‌اش پختگی و زیبایی را دارد که در آثار دوران جوانی‌اش کمتر می‌بینیم. هنرمند وقتی به پختگی می‌‌رسد زمان گل دادن و ثمره دادنش است و نباید او را کنار گذاشت. سوءاستفاده از اصطلاحاتی چون جوانگرایی باعث می‌شود همانطور که امروز شاهد هستیم مخاطبان تلویزیون به حداقل برسد و هرچقدر که تلویزیون سعی داشته باشد که آمار سازی کند با یک تحقیق ساده در خیابان‌ها می‌توانیم متوجه شویم که آثار تلویزیون هیچ مخاطبی ندارند. مشکلات متأسفانه در تلویزیون به قدری زیاد است که با حل مشکل دیالوگ‌نویسی نمی‌توان به حل شدن این مشکلات امیدوار بود.

این کارگردان در پایان تصریح کرد: این مشکلات به همین شکل و یا حتی به مراتب بدتر از تلویزیون در سینما هم وجود دارد. از زمان ساخت سریالی چون «دائی جان ناپلئون» چندین سال می‌گذرد و مردم هنوز هم این اثر را می‌بینند اما رغبتی به دیدن فیلم‌های جدید سینما ندارند. وضعیت سینما به عقیده من به مراتب بدتر است تلویزیون است چرا که در تلویزیون شاید چند نفری باشند که دغدغه فرهنگ دارند اما در سینما اقتصاد و سرمایه حرف اول را می‌زند و همه به دنبال درآمدزایی بیشتر هستند و حتی با ساخت نازل‌ترین آثار قصد دارند به این هدف دست پیدا کنند. وقتی مردم آثار سینمایی خودمان را دنبال نمی‌کنند و مدام به دنبال این هستند که کدام فیلم اسکار گرفت و یا برنده جایزه جشنواره برلین شد باید بفهمیم که قافیه را باخته‌ایم و در این عرصه به تحولات بزرگی احتیاج داریم. ما امروز به نسل جوانمان که می‌خواهد آثار سینمایی با کیفیت به زبان فارسی ببیند یک بدهی بزرگ داریم.

نظر شما