با توجه به دستمزد بالایی که شبکه نمایش خانگی در حال پرداخت به بازیگران است به نظر شما این مسئله به کیفیت تولیدات تلویزیون لطمه می زند یا خیر؟
پرداخت دستمزدهای بالا در شبکه نمایش خانگی به تولیدات تلویزیون لطمه زده است. در واقع تلویزیون با بودجه هایی که برای ساخت سریال ها در نظر می گیرد قادر به جذب مخاطب نیست.به هر حال بودجه ای که در رسانه خانگی برای هر سریال پیش بینی می کنند حدود 5/2 تا 3 برابر شاید هم بیشتر از بودجه هایی است که برای سریال های تلویزیون تعیین می کنند در نتیجه وقتی بودجه بیشتری دارند سوپراستارها برای آنها بازی می کنند.البته تلویزیون به دلیل اینکه آنتن دارد باید خط تولیدات سریال هایش بالا باشد که بتواند آنتن را پر کند در این شرایط قادر نیست دستمزدهای بالا را به بازیگرها پرداخت کند.
به هر حال رابطه عرضه و تقاضا است وقتی یک بازیگردر شبکه نمایش خانگی ماهیانه یک میلیارد تومان دستمزد دریافت می کند تلویزیون قادر به پرداخت چنین دستمزدهای بالایی به بازیگران نیست. در نتیجه بازیگرهای سریال نمایش خانگی اغلب سوپراستارها هستند که در سینما فعالیت داشته اند در شبکه نمایش خانگی هم بازی می کنند، اما بازیگرهایی که در تلویزیون بازی می کنند اکثرا چهره های درجه 2 و 3 محسوب می شوند و سوپراستار نیستند.
با توجه به شرایط، این روال طبیعی است و می توان گفت قواعد بازار این کار دست هیچ کسی هم نیست و کاری هم از دست کسی ساخته نیست چون تلویزیون می نمی تواند بودجه سریال های خود را انقدر بالا ببرد که بتواند دستمزدهای بالا را پرداخت کند. به فرض مثال حتی اگر بودجه هم داشته باشد آیا سیاست درستی است که این ارقام پرداخت شود یا نه؟رسانه خانگی هم مارکتینگ خود را دارد و بودجه ای که خرج می کند پول یوزر و حجم اینترنتی که تهیه می کند باید به این شبکه برگردد به همین دلیل به تهیه کننده ها می گویند بازیگرهای چهره و معروف را برای سریال ها انتخاب کنند. این سیاست ها به نظرم قواعدی است که بازار برای پخش آثار نمایشی به 2 رسانه تلویزیون و شبکه نمایش خانگی تحمیل می کند.
تلویزیون چه اقداماتی باید انجام دهد که در رقابت با شبکه نمایش خانگی عقب نماند؟
واقعیت این است که در حوزه سریال سازی آنچه که در دنیا مهم است قصه است. وقتی یک شبکه های خارجی به صورت جهانی از همه کشورهای دنیا سریال می سازد و پخش می کند به این معنی است که بازیگر و کارگردان در درجه دوم اهمیت هستند. چون وقتی تولید یکسری سریال در آلمان، اسپانیا یا هند تولید می شود مخاطبان آمریکا و کانادا بازیگرها و کارگردان این کشورها را نمی شناسند پس چرا این سریال ها برای مخاطبین جهانی جذاب است؟ وقتی پخش می شود رشد بسیار بالایی از مخاطب در کل دنیا را دارد ولی آنها که بازیگران سوپراستار اسپانیا و ... را نمی مشناسند علتش این است که قصه این فیلم ها جذاب است.به نظرم تلویزیون نمی تواند در این رقابت حرفی برای گفتن داشته باشد برای اینکه سیستم تلویزیون آنقدر پیچیده و دچار مشکلات زیادی است که قادر نیست با قصه پردازی، درست رقابت کند.
اگر تلویزیون این واقعیت را بپذیرد که بودجه اش این اجازه را به او نمی دهد که با انتخاب بازیگر و کارگردان بتواند با رسانه خانگی رقابت کند. تنها ابزار قدرتی که برای رقابت دارد قصه و داستان است یعنی باید بپذیرد که مردم داستان را دوست دارند.
در آثار نمایشی و تلویزیون می خواهند قصه را ببینند. دیدن بازیگرهای سوپراستار در مرحله دوم است.
تلویزیون با سانسورها و ضوابط عجیب و غریبی که دارد محدودیت ایجاد می کند چون معمولا نظر روی سلیقه عده ای است که سن آنها 50 سال به بالا است و معمولا نگاه این تصمیم گیرنده ها به روز نیست بلکه مربوط به 2 الی 3 دهه گذشته است به همین دلیل، مخاطبان اکثر سریال ها افراد میانسال به بالا هستند و در هیچ کدام از آثار نمایشی حرف جدیدی برای نسل جوان ندارند در نتیجه در هیچ زمینه ای نمی توانند رقابت کند. اصل ماجرا این است که تلویزیون باید دست هایش را بالا ببرد و شکست را بپذیرد و بگوید من باختم.
چه چشم اندازی از رقابت شبکه نمایش خانگی و تلویزیون در آینده دارید؟
به نظرم تلویزیون در حوزه سرگرمی و سریال سازی با رویکرد و سیاستگذاری های که دارد قطعا با شکست روبرو می شود.
پیش بینی می کنم مردم در یکی دو سال آینده مصرف حوزه نمایش خود را از سبد بیرون از تلویزیون تامین خواهند کرد و سریال های تلویزیون هم می سوزد. تلویزیون فقط برای درصدی از افراد که یا امکان دیدن سریال ها را ندارند یا هزینه را نمی توانند پرداخت کنند به عنوان رسانه باقی می ماند. البته واقعیت این است که در همه جای دنیا تلویزیون در رقابت با پلتفرم ها قافیه را باخته است و ریزش شدید مخاطب داشته اند.در ایران هم همینطور خواهد بود به طوری که نه در حوزه سیاست ولی حوزه سرگرمی سازی و آثار نمایشی در واقع به سمت بخش خصوصی خواهد رفت که اینها سبد خانواده را پر خواهند کرد و تلویزیون با رویکردی که دارد در آینده هم حرفی برای گفتن ندارد.
آیا ممیزی های تلویزیون در پایین آمدن مخاطبین موثر است یا نه؟
صد درصد موثر است. نگاه مدیران تلویزیون به فیلمنامه و موضوعی که نویسنده باید به آن بپردازد به شدت از مد افتاده و عقب مانده است. موضوعات به شدت سلیقگی و بر اساس یک رویکرد خاص تکراری شده و تا زمانی که این نگاه ها حاکم باشد و نظارت و کنترل های آنها روی فیلمنامه ها است و حاضر نشوند که بپذیرند مخاطب یک توده انبوه شکل نیافته نیست بلکه برای خود سلیقه، فهم و درک دارد و تا زمانی که مدیران تلویزیون این فهم را از مخاطب پیدا نکنند به علاقه و سلیقه اش نزدیک نشوند و به آن شکلی که برای آنها جالب است روی نیاورند اگر پیامی و حرفی هم دارند حتی با اینکه بفهمند مخاطبشان چه چیزی را نیاز دارد با او همراه نشوند در واقع همین مسیر قبلی را خواهند رفت. روز به روز با ریزش مخاطب بیشتری روبرو می شوند.
به نظرم مهمترین عاملی که تلویزیون را به این روز انداخته و سریال هایش در مقابل سریال های رسانه نمایش خانگی حرف خاصی برای گفتن ندارد بیشتر از اینکه پول ندارد و در موارد دیگری مشکل دارد دلیل اصلی اش در رویکرد و نگاهش به قصه، مضمون و محتوا است.
این روز هایتان چگونه می گذرد؟
این روزها مشغول پیش بردن فیلم نامه و تهیه کنندگی سریالی برای شبکه نمایش خانگی هستم. احتمالا در این شرایط هم ممکن است یک سریال تاریخی را برای تلویزیون بسازم اینها کل فعالیت هایی است که برای امسال و سال آینده در دستور کار دارم.