با معرفی دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال کمتر کسی فکر می کرد که جانشین ویلموتسِ پرهزینه و پردردسر بتواند ایران شکست خورده از بحرین و عراق را به عنوان تیم نخست گروه راهی دور بعد رقابت های مقدماتی جام جهانی قطر کند.
به گزارش خبرگزاری برنا استان البرز، دراگان اما خیلی بی سروصدا و بدون جنجال کار خود را روی نیمکت تیم ملی آغاز کرد و توانست با هفت پیروزی در هفت بازی رکورد صد در صد برد را برای خود به ثبت برساند؛ اما این پایان ماجرا نبود و مربی کروات برای نخستین بار توانست پرچم ایران را در منامه به اهتزاز دربیاورد و علیرغم تمام لابی گری های afc بحرین را در خاک خود به شدیدترین نحو ممکن تنبیه کند.
عبور از سد گربه سیاهی به نام عراق پس از 10 سال دیگر موفقیت اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی بود که توانست حتی منتقدان را نیز به آینده روشن تیم ملی امیدوار کند اگرچه همچنان نقاط ضعفی در نحوه بازی تیم ملی دیده می شود اما با گذشت زمان، به نظر می رسد این مربی بتواند هماهنگی بیشتری را در تیم ملی ایجاد کند.
بدون شک نمی توان طلایی ترین نسل بازیکنان تیم ملی در سال های اخیر را در این موفقیت نادیده گرفت اما این انگیزه و هوش بالای کادرفنی و اسکوچیچ بود که توانست جو خوبی را در اردوی تیم حاکم کند که در بازی های برگشت بتوانیم ورق را به نفع خود برگردانیم.
اما در فدراسیون چه خبر است؟ این موفقیت اسکوچیچ برای چه کسی اهمیت داشت؟ چرا بعد از درخشش دراگان فوراً نام کیروش برسر زبان ها افتاد و انگیزه بالای اسکوچیچ زیر سایه نام این مربی پرتغالی قرار گرفت؟
کارلوس کیروش بعد از 8 سال حضور در ایران و تجربه دو جام جهانی و جام ملت ها چه موفقیت تازه ای می تواند برای کشور ما داشته باشد؟ اگر از مربی صعود از گروه جام جهانی و قهرمانی آسیا می خواهیم باید ابتدا زیر ساخت را آماده کنیم و گرنه با این روند جز خروج ارز از کشور و شکست های متعدد در فیفا چیزی عاید ما نخواهد شد.
هیچ کس توانایی کیروش را نمی تواند انکار کند اما آورده او برای ایران تقریبا "هیچ" بود و هرگز نگاه از بالا به پایین او و مذاکراتش با کلمبیا درحالی که برای قهرمانی در جام ملت ها بی تاب بودیم را یادمان نمی رود. پس یکبار برای همیشه باید از زیر سایه نام کیروش خارج شویم و با مدیریت صحیح بگذاریم روح تازه ای در تیم ملی دمیده شود.
بدنیست برای یکبار هم که شده به اطرافمان نگاه کنیم و قطر را ببینیم که چگونه پس از سال ها نشاندن نام های بزرگ روی نیمکت تیم ملی این بار به فلیکس سانچز جوان میدان داد و او هم با انگیزه بالای خود توانست این کشور را قهرمان جام ملت ها کند.
اسکوچیچ گرچه دستیار فرگوسن نبوده و سرمربیگری رئال مادرید را در کارنامه خود ندارد اما در همین مدت کم و بدون حاشیه ثابت کرد با انگیزه و تلاش و البته هزینه کمتر هم می توان موفق بود و کسی که روی نیمکت صنعت نفت و خونه به خونه بنشیند قرار نیست تا ابد در همان جا باقی بماند و در عوض یک عده همیشه نان نامشان را بخورند؛ بلکه در فوتبال این شایستگی افراد است که می تواند موفقیت آن ها را رقم بزند.
قطعاً در دور بعدی رقابت های مقدماتی جام جهانی، بازی های به مراتب سخت تری را در پیش خواهیم داشت و مربی کروات محک جدی تری خواهد خورد اما در موقعیت کنونی به عقیده بسیاری از کارشناسان شاید بهتر باشد به همین کادرفنی با انگیزه اعتماد و با ایجاد بستر مناسب مسیر صعود تیم ملی را هموارتر کنیم.