حسن مشگلاتی نویسنده سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: آنچه که من در سینمای ایران میبینم به نظرم چیزی در آن وجود ندارد که بتوان آن را کاری ارزشمند دانست. اکثر آثار سینمایی ما امروز کپی فیلمهای خارجی هستند و ما اثری ارژینال نداریم.
مشگلاتی تصریح کرد: تلویزیون نیز با برحان مدیریت روبرو است و ما آدمهایی را که سواد مدیریت یا حتی سواد کار در عرصه تولید فیلم و سریال داشته باشند نداریم و اکثراً با رانت و رابطه به جایی رسیدهاند که متعلق به آنها نیست. با صراحت و تأکید میگویم که در سراسر سینما و تلویزیون ما یک مدیر با سواد هم پیدا نمیشود.
او افزود: آنهایی که مدعی هستند سینما را میشناسند با ساخت فیلمی که دو خواهر و برادر کودک فقیر که کفش ندارند جایزه میگیرند یا فیلمی که در آن زن به دنبال زندگی در آمریکا است و حتی برای رفتن به آمریکا حاضر است از همسر و دخترش هم بگذرد مشخص است که در آمریکا برنده جایزه میشود یا حتی فیلمی که ما در آن نشان میدهیم یک کودک مدرسهای میخواهد دفتر مشق دوستش را به او بدهد و روستای فقیری را نشان میدهیم مشخصاً جایزه میگیرد.
این نویسنده در ادامه اظهار داشت: وقتی من فیلمنامه سریالهایی چون «پس از باران»، «پلیس جوان»، «سفر سبز» و «کت جادویی» مینوشتم سعی داشتم اثری ارژینال بنویسم تا مردم از دیدن این آثار لذت ببرند. من نه تنها به جایزه و این مباحث فکر نمیکردم حتی اجازه دادم نام کسی دیگر را به جای من در تیتراژ عنوان کنند. کسی که فیلمنامه مینویسد و قلم به دست میگیرد باید فردی کتابخوان و مطلع باشد تا کاری ارائه دهد که ارزش محتوایی و هنری داشته باشد. یک نویسنده باید جامعهاش را بشناسد و بر اساس شناختی که دارد دست به قلم ببرد. اگر آنهایی که در خانههایشان نشستهاند و تخمه میشکنند و قلم به دست بگیرند نتیجهاش میشود همین فیلمها و سریالهای ضعیفی که به اسم طنز به خورد مردم میدهند.
او افزود: به یاد دارم که در اوج کارم زمانی با یک رسانه گفتوگو کردم و گفتم که تا زمانی که این رانت در کشور ما وجود دارد مردم نباید انتظار دیدن کار خوب داشته باشند. به نظر میرسد این جمله من به مدیران آن زمان بر خورده و حتی شنیدم آقای ضرغامی گفته است مشگلاتی از همه بیشتر کار میکند و از همه بیشتر انتقاد دارد که من در جواب به ایشان گفتم که شما نگاهتان غلط است که انتظار دارید بر اساس منافع خودم تلویزیون را نقد کنم.
نویسنده سریال «کت جادویی» تأکید کرد: چند سال پیش پیشنهاد دادم که اگر میخواهیم تلویزیونی پویا با برنامهها و سریالهای با کیفیت داشته باشیم باید 5 یا 6 شبکه خصوصی تأسیس شود که این شبکهها به هنرمندان واگذار شود. در این صورت هم دیگر خرج تولید سریال به گردن مردم نیست و هم رقابت ایجاد میشود و برای اینکه مشکلی هم در بحث محتوا ایجاد نشود خط قرمزهایی را هم مشخص کنند. اگر هنرمندان واقعی کار کنند و سریال بسازند قطعاً شبکههای ماهوارهای پس از مدتی تعطیل میشوند چرا که مخاطبان خود را از دست میدهند اما امروز اینگونه نیست و مردم شبکههای ماهوارهای را ترجیح میدهند. مسئولان باید در سیاستگذاریها تجدید نظر کنند چرا که در این صورت این وضعیت ادامه دارد و روز به روز کیفیت آثار کاهش پیدا میکند.
او افزود: منظور من از فیلمنامه ارژینال فیلمنامهای است که صفر تا صد بر اساس فکر و ایده نویسنده خلق شود و در نهایت به فیلم تبدیل شده و در اختیار عموم قرار بگیرد. آنچه که برداشت و کپی از آثار خارجی است مربوط به فرهنگ دیگری است که مردم ما با آن ارتباط برقرار نمیکنند. من با اقتباس مشکلی ندارم اما لازمه اقتباس کپی کردن کامل نیست و لازم است فیلمنامهنویس یا فیلمساز اثر را در فضاسازی و قصه با مناسبات فرهنگی ما هماهنگ کند. متأسفانه در کشور ما تا جایی که من سینما و تلویزیون را دنبال کردهام این سواد وجود ندارد.
این نویسنده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: در گذشته فیلمهای اقتباسی متعددی ساخته شدهاند که من هنر نویسنده را از هنر فیلمساز برتر میدانم. فیلمی چون «گاو» اینگونه است که به نظر من اثری ضعیف در قالب فیلم سینمایی است. یا فیلم «داش آکل» را اقتباس نمیدانم و اثری ضعیف است یا فیلم «قیصر» و «گوزنها» آثاری هستند که منطق روایی در آنها وجود ندارد. در این بین فیلم «اجارهنشینها» را اثری باکیفیت و خوب میدانم و عامل موفقیتش هم به نظر من همان ارژینال بودن فیلمنامهاش است که با تحقیق و بررسی فیلمساز در این اثر شمایی از امپریالیسم ارائه داده است. فیلم سینمایی «اتوبوس» یدالله صمدی هم به نظرم اثری با کیفیت و خوب است.
مشگلاتی تصریح کرد: به نظر من مشکل در سینما و تلویزیون ما ریشهای است و با بحثهای جزئی درباره مسائلی چون اقتباس نمیتوان به این مشکلات رسید. زمانی که من در تلویزیون پر کار بودم به من گفتند از آنجا که تو دستت در نوشتن تند است و فیلمنامههای زیادی میتوانی در کوتاهترین زمان بنویسی بهتر است نامت در تیتراژ چند سریال نباشد تا مدام نام تو در تلویزیون تکرار نشود این حرف برایم بسیار عجیب بود که به جای تشویق من چنین درخواستی از من دارند. من این شرایط را قبول کردم و بعدها دیدم که چندین نفر را معروف کردهام. فیلمنامه «سفر سبز» را نوشتم و نام حسین پاکدل را به عنوان نویسنده مطرح کردند ولی اگر او چنین نویسنده خوبی است پس چرا هیچگاه نتوانست سریالی در حد و اندازههای «سفر سبز» بنویسد. برای اثبات این حرفم میتوانم این نکته را اشاره کنم که نام این سریال در ابتدا «زمین آسمانی» بود و هنوز در کتابخانه شبکه یک تلویزیون فیلمنامه «زمین آسمانی» به نام من که همین فیلمنامه «سفر سبز» است صحافی شده وجود دارد. من این فیلمنامه را نوشتم و آقای حسین پاکدل هم بعدها به این موضوع اشاره کردند و فقط گفتند چند تغییر کوچک در فیلمنامه داده شده بود اما واقعیت این بود که هیچ تغییری نبود و کل فیلمنامه به قلم من نوشته شده بود.
او افزود: فیلمنامه «پلیس جوان» را هم من نوشتم و نام سیروس مقدم در تیتراژ به عنوان نویسنده مطرح شد اما همه میدانیم که مقدم اصلاً فیلمنامهنویس نیست و چنین توانایی ندارد. فیلمنامه «پس از باران» را هم آن زمان من نوشتم که نام سعید سلطانی در تیتراژ عنوان شد و بعد از سالها که همه فهمیدند این فیلمنامه متعلق به او نیست، سعید سلطانی در ویکیپدیا نامی مستعار در کنار نام خود عنوان کرد که اصلاً آن شخص وجود خارجی ندارد. سریال «آژانس دوستی» در دو فصل 52 قسمتی ساخته شد در فصل دوم 17 قسمت را من نوشتم چرا که با سیما فیلم قرارداد داشتم اما همان 17 قسمت را به نام سحر جعفری جوزانی زدند؛ اما اگر این بازیگر توانایی نگارش فیلمنامه داشت چرا نتوانست بعد از «آژانس دوستی» فیلمنامهای باکیفیت بنویسد؟ من این شرایط را که به دلیل سرعتم در نگارش فیلمنامه بر من تحمیل کردند پذیرفتم اما رفتارهای عجیبی با من شد و امروز تصمیم دارم بعد از مدتها سکوت آنها را مطرح کنم.
مشگلاتی در ادامه اظهار داشت: من فیلمنامه سریالهایی چون «پس از باران» را در یک هفته مینوشتم و یا حتی فیلمنامه «مسافر» با بازی خسرو شکیبایی را در یک روز نوشتم. حتی فیلمنامه سریال «خستهدلان» به کارگردانی سیروس الوند به قلم من نوشته شده ولی به اسم شخصی دیگر در تیتراژ مطرح شده است. چند سال پیش آثار ناصر صفار از من دعوت کرد که فیلمنامه «جاده چالوس» را بنویسم، این فیلمنامه را نوشتم و در مرکز سیمای البرز تصویب شد اما تهران آن را رد کرد. بعد از مدتها ناصر صفار با من تماس گرفت و گفت این روزها سریالی با همان عنوان «جاده چالوس» در تلویزیون پخش میشود که فیلمنامهاش همان فیلمنامهای است که تو نوشتهای و من این سریال را دیدم و فهمیدم که بدون اجازه من سریال با اسم نویسندهای دیگر ساخته شده است. اگر سریالهایی که نوشتم با نام خودم ساخته میشدند من امروز رکورددار بودم اما با این حال باز هم سریالهای بسیاری با نام من به عنوان نویسنده در تلویزیون پخش شدهاند و جای تأسف دارد که تلویزیون دیگر میلی به ساخته شدن آن سریالهای با کیفیت ندارد.
او افزود: من تلاش خودم را کردم و خوشحالم که سالها به مردم خدمت کردم اما متأسفانه مدیریت غلط وضعیت را به سمتی برده که امروز میبینیم تلویزیون در پایینترین سطح ممکن قرار دارد. اگر قرار است ما با کشورهایی چون آمریکا و سیاستهای غربی بجنگیم بخش اصلی این جنگ امروز با رسانه است و کشور به حسن مشگلاتیها احتیاج دارد اما متأسفانه مدیریت غلط ما را از خدمت بیشتر محروم کرده است.
مشگلاتی تصریح کرد: اگر بخواهم به همه این اتفاقات اشاره کنم هنوز فیلمنامههایی هستند که به قلم من نوشته شده اما با نام نویسندهای دیگر ساخته شدهاند. فیلم «پرواز در اردوگاه» یکی از این آثار است که نویسندهاش را محمدرضا عالیپیام عنوان کردهاند اما واقعیت این است که آن را من نوشتهام. من فقط با یک عذرخواهی رسمی به تلویزیون برمیگردم و میتوانم این تعهد را بدهم که طی دو سال مخاطبان تلویزیون را به این رسانه برمیگردانم اما لازمه آن این است که به هیچوجه کار شعاری ساخته نشود که البته من هیچگاه حاضر به انجام کار شعاری نیستم. نکته دیگر این است که اگر قرار است کارگردانی یک اثر را بسازد باید حداقل سواد لازم را داشته باشد. فیلمها و سریالهایی که ساخته شدهاند معمولاً به شکلی هستند که اگر فیلمنامه را در نظر نگیریم هیچ امتیاز دیگری در این آثار دیده نمیشود. همه این مسائلی که مطرح کردم را شخصی نمیدانم و اگر امروز آنها را گفتم به این دلیل بود که معتقدم دیگر سکوت فایدهای ندارد و از بین بردن این وضعیت ما فقط به شناخت و روبرو شدن با واقعیت احتیاج داریم.