به گزارش برنا، کتاب « دفاع از دیوانگی » که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده، مجموعه ای از مقاله های طنز وودی آلن از سه کتاب بی حساب ( ۱۹۷۱ ) ، بی بال و پر ( ۱۹۷۵ ) و عوارض جانبی ( ۱۹۸۰ ) است. هر سه کتاب که در فهرست کتاب های پرفروش آمریکا قرار داشته اند.
وودی آلن یکی از بهترین کارگردانهای کمدی تاریخ سینما، که تاکنون بیستوچهار نامزد جایزهی اُسکار شده و از این بیستوچهار بار، چهار بارش را از آن خود کرده، و علاوه بر این، دو بار جایزهی گلدنگلوب را به خانه برده و یک بار نیز جایزهی بفتا، در «دفاع از دیوانگی» ما را به ضیافت دنیای دیگری از وودی آلن دعوت میکند؛ دنیایی که دیگر محدود به بازیگری و کارگردانی و نوشتن فیلمنامههایش نیست.
در این دنیا، ما با داستاننویس و طنزپرداز قهاری روبهرو میشویم که همچون جهان سینماییاش بازتابدهندهی همان پرسونای دوستداشتنی وودی آلن در فیلمهایش است.
تمام این متنها طنز موقعیت و زبان را با تخیل وودی آلن طوری به هم آمیخته که میتواند گاهی واقعا خواننده را به قهقهه بیاندازد و همزمان ذهنش را درگیر کند.
آلن با دغدغههای فلسفیاش ما را مدام با پرسشهای متعددی رویارو میکند.
بخشهایی از کتاب:
مردی از خواب بیدار میشود و میبیند طوطیاش وزیر کشاورزی شده. او گرفتار حسادت شده و با شلیک گلوله خودکشی میکند، اما متاسفانه تفنگش از آن تفنگهایی است که با چکاندن ماشه، پرچمی سفیدرنگ با نوشتهی بنگ از لولهاش بیرون میآید. پرچم تفنگ چشمش را کور میکند ولی او زنده میماند و تبدیل به انسانی منزه میشود که از لذتهای کوچک زندگی مانند مزرعهداری و نشستن روی یک شلنگ هوا لذت میبرد.
فکر: انسان چرا میکُشد؟ او برای غذا میکُشد. نه فقط برای غذا: معمولا نوشیدنی هم باید کنارش باشد.
آیا باید با دبلیو ازدواج کنم؟ اگر بقیهی حروف فامیلش را به هِم نگوید با او ازدواج نمیکنم.
تصمیمات…
یک بار دیگر اقدام به خودکشی کردم. این بار با خیس کردن دماغم و فرو کردن آن در پریز برق. متاسفانه در سیمکشی مشکلاتی وجود داشت و فقط خوردم به یخچال. هنوز درگیر افکار مرتبط با مرگ هستم. همیشه به این فکر میکنم که آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد و اگر وجود دارد، آنجا پول خرد گیر میآید یا نه؟