برسی حواشی حضور فیلم «قهرمان» ساخته اصغرفرهادی در جشنواره کن؛

آقایان، نه فرهادی فرانسوا تروفو است و نه شما ژان لوک گودار

|
۱۴۰۰/۰۴/۳۱
|
۲۳:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۲۰۹۷۴۳
آقایان، نه فرهادی فرانسوا تروفو است و نه شما ژان لوک گودار
مهدی قنبر - منتقد سینما

رخدادهای مهم فرهنگی و هنری همواره سرشار از حواشی  بوده‌اند.در این میان چهره‌های حاضر در آن نیز از این قاعده مستثنا نیستند. جشنواره کن امسال نیز با حضور «اصغر فرهادی» و فیلم «قهرمان» حواشی بسیاری در پی داشت.

پس از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های بسیار درباره فیلم  «قهرمان»،  اصغر فرهادی موفق شد تا جایزه بزرگ جشنواره کن را ببرد. حضور او برای گرفتن جایزه و حرف‌های زده و نزده‌اش نیز  واکنش‌های گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی را در پی داشت. جمعی از اهالی سینما نیز از این کارگردان انتقادهایی را مطرح کردند. انتقادهایی که اگرچه سینمایی بوند اما کاملاً اظهارنظرهایی احساسی و غیر کارشناسانه‌ محسوب می‌شدند.

متأسفانه در سال‌های اخیر بسیاری از گروه‌های سیاسی از هر فرصت ورزشی و اقتصادی و اکنون فرهنگی استفاده می‌کنند تا مطالبات خود را مطرح و در صدر اخبار قرار دهند. مطالبات سیاسی که  چون بر بستری به‌جز سیاست صورت می‌گیرد بنیان آن رخداد را دچار مشکل کرده و برای چهره‌های ورزشی و فرهنگی‌اش نیز حاشیه‌ساز می‌شود. اتفاقی که پیش‌ازاین نیز درباره ورزش جودو  رخ داد و به تحریم جودو ایران منجر شد. اتفاقی که آرزو و رؤیای بسیاری از جودوکاران جوان را برای حضور در میادین ورزشی ازجمله المپیک به نابودی کشید.

این تفکر سیاسی اشتباه در جشنواره کن نیز کوشید تا خود را با یک رخداد فرهنگ و هنر مطرح کند و حواشی سیاسی را برای «اصغر فرهادی» کارگردان موفق سینما ایران رقم بزند. او که کارگردانی مستقل است همواره کوشیده تا معضلات مختلف جامعه را از زاویه دید خود نمایش دهد. و بدون ملاحظه‌کاری این مشکلات و معضلات رامطرح کند. سینمایی او صرفاً جشنواره‌ای نیست که  تنها در جشنواره‌های خارجی به نمایش درآید و جوایزی را نیز به دست آورد اما مخاطب از دیدن آن به هر دلیلی محروم بماند. از سوی دیگر فیلم‌سازی مؤلف است و آثارش یک خط سیر با نشان همیشگی‌اش را دارد. او تاکنون از کسی سفارش نگرفته و برای خوشنودی اشخاص یا گروهی  مُهر خود را بر پای آن نزده است.  فرهادی همواره در فیلم‌هایش  ازجمله مهم‌ترین آن‌ها « درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و ... هیچ‌گاه شخصیت‌ها و قهرمانانش را  قضاوت نکرده و آن را به بیننده واگذار می‌کند.  با این خصوصیات فیلم‌سازی او، چگونه است که این گروه‌های سیاسی و به طبع آن افراد غیرمتخصص وبی ربط و با ربط به سینما  به قضاوت او و آثارش نشسته اند؟!

واکنش‌های توییتری  «محمد رسولوف» در بیان «بازیگر بازیگر است» اصغر فرهادی درباره انتخاب «امیر جدیدی» و « محسن تنابنده»  دیگر حاشیه جشنواره کن امسال بود. نگاه انتقادی که به‌نوعی استقلال یک فیلم‌ساز برای انتخاب عوامل فیلمش را به زیر سؤال می‌برد. کاری غیرحرفه‌ای است که از شخص حرفه‌ای مانند «محمد رسولوف» بعید به نظر می‌رسد. معترضین دراین‌باره به لزوم پذیرش  مسئولیت فردی  اشاره می‌کنند. جدای از آنکه هر فیلم‌سازی می‌تواند به دنیای اطراف و شرایط اجتماعی حاکمش متفاوت عمل کند این  نکته حائز اهمیت است که  هر بازیگری جدای از گرایش‌های فردی و سیاسی‌اش ابتدا از حیث بازیگر خوب بودن  یا بازیگری مناسب نقش بودن موردبررسی قرار می‌گیرد. شاید اعتقاد شخصی و حرفه‌ای فرهادی بر این اصل استوار است که «امیر جدیدی و محسن تنابنده» هم به لحاظ فنی از پس نقش مورد نظرش برمی‌آیند و در اکران داخلی قادر خواهند بود اقبال عمومی به دست آورند. به‌هرحال فرهادی نشان داده اساساً برای رضایت هیچ گروه و ارگانی فیلم نمی‌سازد و به‌مانند یک فیلم‌ساز مستقل نیازی هم به پاسخ‌گویی به آن‌ها ندارد. پس انتخاب این بازیگرها نگاه معامله‌ گرایانه‌ای با گروه‌های بانفوذ و صاحب قدرت نداشته است. از سوی دیگر با توجه به شناختی که از اصغر فرهادی داریم شاید بتوان این  انتخاب را از منظر همان مسئولیت‌پذیری فردی و حتی اجتماعی او دانست.

به‌هرحال هر فیلم‌سازی رویکردها ، خصوصیات رفتاری و فیلم‌سازی خودش را دارد. نمی‌توان اصغر فرهادی را با همان مقیاسی که «محمد رسولوف» ، «جعفر پناهی»  و یا «مجید مجیدی» را اندازه می‌گیریم بسنجیم. نباید این خط‌کشی‌ها میان فیلم‌سازان موفق سینمای قرار داده شود. زیرا کسانی که این خط‌کشی‌ها را انجام می‌دهند بی‌گمان دلسوزان سینمای کشور نیستند و قصد و نیت‌های خاصی دارند. هدفشان همان ایجاد فاصله میان مردم و جامعه با فیلم‌سازانشان است. این همان کاری است که در دهه 60 و 70 با فیلم‌ساز بزرگ سینمای کشور «عباس کیارستمی» انجام شد. به‌گونه‌ای که او پس از دریافت جایزه کن بجای آنکه مورد استقبال مردم کشورش قرار گیرد مجبور به ترک فرودگاه از خروجی اضطراری شد.

معلوم نیست منتقدان سیاسی و حتی هنری «اصغر فرهادی» را به چه چیزی ملامت می‌کنند. او همواره باوجود هجمه‌های فراوانی که به وی می‌شود با سختی فیلم خود را در کشورش می‌سازد، در جامعه و جشنواره‌های جهانی  به نمایش می‌گذارد و همواره بر مشکلات فیلم‌سازی خود و دیگران در شرایط جامعه‌اش تأکید دارد. در بسیاری از محافل و فرصت‌های سینمایی و صفحات شخصی و... از مردم کشور و مشکلاتشان سخن به میان آورده است.پس چرا باید از او بخواهند در هر محفل سینمایی که بستری است برای بیان شرایط کار و فیلم‌سازی‌اش، بیانیه سیاسی صادر کند. منتقدان فرهادی اختلافشان با او را مشابه اختلاف «ژان لوک گودار» و«فرانسوا تروفو» می‌دانند. و فرهادی را به‌مثابه تروفو از نگاه گودار اصلاح‌طلبی می‌دانند که از آرمان‌های سیاسی‌اش دست کشیده به بورژوازی افتاده و او را به خیانت متهم می‌کنند. آن‌ها خود را که معلوم نیست چه شناسنامه درخشانی در فیلم‌سازی  و حتی مبارزات سیاسی دارند به‌عنوان یک آرمان‌گرای سیاسی  و انقلابی معرفی می‌کنند.   

البته این نکته را نیز باید پذیرفت که یک فیلم‌ساز در ابتدا باید فیلمش را بر اساس اصول فیلم‌سازی و همان چیزی که «فرانسوا تروفو» معتقد بود «یعنی لزوم ساخت یک اثر هنری مستقل بسازد .اینکه سینما سینما است یک اصل است اما در خلال آن می‌توان روحیه انقلابی داشت و فیلمی ساخت که در پی اصلاحات باشد. این همان کاری است که «اصغر فرهادی» در آثارش انجام می‌دهد.

سینماگر فیلم می‌سازد تا مستقیم گویی نکند. فیلم‌ساز از ترفندها و اصول فیلم‌سازی و خلق موقعیت‌های دراماتیک استفاده می‌کند تا سخنش اثرگذار باشد. او هنرمندانه فیلم می‌سازد چراکه کار هنرمند زیبا ساختن و درست انجام دادن اثری است که شمارا به تفکر وادارد تا درباره آنچه گفته بیندیشید تا باورپذیر باشد. یادمان باشد هنرمند مفسر، سخنران و سیاستمدار نیست که بیانیه صادر کند.  

از سوی دیگر چارچوب تعیین کردن، برای هنرمند خلاقیت او را می‌کشد. خلاقیت تنها ویژگی مستقل برای هنرمند است. عدم رعایت این اصل، هویت و آثار هنرمند که شخصی‌ترین اصل و جوهره هر اثری است را نابود می‌کند. هیچ گروهی حق ندارد تا برای دیگر گروه و به‌ویژه هنرمند و فیلم‌ساز تعیین تکلیف کند که او چه چیزی را بسازد. «اصغر فرهادی»  فیلم‌ساز مستقلی است و برای موفقیتش وام‌دار هیچ‌کسی نبوده است. پس اکنون تعیین تکلیف، الزام به واکنش ، صدور بیانیه سیاسی پشت تریبون‌های مختلف امری زیاده خواهانه و بار سنگینی بر دوش هنرمند است. یک هنرمند با سکوت خود می‌تواند بسیاری از نگفته‌ها را بیان کند. و این حق سکوت را نباید از او گرفت.

نظر شما