یک کارشناس مسائل بین‌الملل:

سقوط افغانستان قابل پیش بینی بود/ افغانستان را باید مردم این کشور نجات بدهند/ «امارات اسلامی» یک نوع خلیفه گرایی است

|
۱۴۰۰/۰۵/۲۸
|
۲۳:۴۹:۱۶
| کد خبر: ۱۲۲۱۳۷۴
سقوط افغانستان قابل پیش بینی بود/ افغانستان را باید مردم این کشور نجات بدهند/ «امارات اسلامی» یک نوع خلیفه گرایی است
یک کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: سقوط دولت افغانستان یا جمهوری که حتی به صورت نیم بند در افغانستان برقرار و به سرعت سقوط کرد، برخلاف انتظار بسیاری از ناظران، امر بعیدی نبود بلکه قابل پیش بینی بود و از مدت ها پیش می شد آن را پیش بینی کرد که دولت مرکزی در افغانستان به سرعت در برابر تندبادی که ممکن است از جانب طالبان یا هر نیروی دیگری بوزد به شدت سقوط می کند.

«جلال خوش چهره»، کارشناس مسائل بین الملل، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا در خصوص تحولات افغانستان اظهار کرد: سقوط دولت افغانستان یا جمهوری که حتی به صورت نیم بند در افغانستان برقرار و به سرعت سقوط کرد، برخلاف انتظار بسیاری از ناظران، امر بعیدی نبود بلکه قابل پیش بینی بود و از مدت ها پیش می شد آن را پیش بینی کرد که دولت مرکزی در افغانستان به سرعت در برابر تندبادی که ممکن است از جانب طالبان یا هر نیروی دیگری بوزد به شدت سقوط می کند.

او افزود: زمان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که هشت درصد مردم، شرکت کردند و بقیه مردم این انتخابات را تحریم کردند همان جا هم این پیش بینی را داشتم که دولت مرکزی نتوانسته یک قاعده دولت- ملت و یک سیستم مقبول را نزد مردم از حیث کارآمدی، مشروعیت، محبوبیت و اعتماد عمومی فراهم کند. در واقع انتخابات دو سال گذشته ریاست جمهوری که دو مدعی داشت یکی آقای عبدالله عبدالله و دیگری آقای اشرف غنی هر کدام در کاخ مستقر خود، سوگند ریاست جمهوری خواندند از همان موقع دولت مرکزی، بنیان های سست خودش را نه تنها برای جامعه جهانی بلکه برای گروه طالبان و هر گروه مخالف استقرار جمهوریت در کشور و مهمتر از همه نزد مردم، فراهم کرد.

خوش چهره تصریح کرد: نمی توانیم این واقعیت را انکار کنیم که آمریکایی ها حداقل 8.2 میلیارد دلار هزینه ارتش در افغانستان کردند و با وجود این آموزش ها، افغانستان  با جمعیتی که حداقل به شکل اسمی گفته می شود 320 هزار نفر بلکه به شکل واقعی 80 هزار است در برابر ارتش چریکی یعنی طالبان به این سرعت سقوط کرد و نتوانست در برابر کمترین هجوم مقاومت کند. نکته بعدی این است که پیش از اینکه به عناصر خارجی توجه کنیم باید در سقوط افغانستان به عوامل داخلی نگاه کنیم. ساختار در افغانستان چند دسته بود، اول اینکه هماهنگی کامل بین همه طرف ها نبود و رقابت ها به یک جور منازعه شبیه بود تا یک رقابت سالم و منطقی و تضعیف عمومی به ویژه از سوی آقای غنی به شدت دنبال می شد.

او اضافه کرد: یعنی پشتون ها در کشور نفر اول بودند علیرغم اینکه طالبان هم از پشتون ها بود اما آقای اشرف غنی هم به دلیل اینکه خود پشتون بود و آقای کرزای و آقای زلمی خلیل زاد هم پشتون بودند همه اینها فرصت هایی برای پشتون ها فراهم کردند که بتوانند در یک هماهنگی هر چه بیشتر قدرت مرکزی در کابل را تضعیف کنند و جالب تر اینکه وقتی اجلاس دوحه برگزار شده بود نفری از هیات وابسته به دولت در گروه بود که برادر او با همان اسم در گروه طالبان بود. یعنی دو تا برادر با یکدیگر مذاکره می‌کردند طبیعی است که خیانت هایی به این شکل و فساد عمومی تاثیر داشته است.

این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: ما از قرن نوزدهم شاهد جنگ های پیروزمندانه ملت افغانستان در برابر ارتش انگلیس و ارتش سرخ و ارتش تزار و همینطور در برابر ائتلاف ناتو در افغانستان و استقرار نیروهای آمریکایی در افغانستان بودیم و اینها در مجمموع توانستند با نیروهای خارجی خوب بجنگند اما نتوانستند با خودشان کنار بیایند و یک مفهوم ملت واحدی را برای ایجاد یک دولت واحد که یک رابطه دولت و ملت محکم به وجود بیاید را ایجاد کنند. به همین دلیل ما الان می بینیم که وقتی طالبان ورود پیدا می کند علاوه بر اینکه ارتش عقب نشینی می کند حالا به هر دلیل، خیانت و یا کوتاهی اما مردم افغانستان هم فرار می کنند و قرار نیست که مقاومت کنند از هواپیما آویزان می شوند و یا می روند به کشورهای مختلف که بزرگترین جمعیت پناهنده جهان را تشکیل می دهند و در بیرون از مرزهای خود فریاد می‌زنند که باید افغانستان آزاد شود، چه کسی می تواند افغانستان را آزاد کند؟ غیر از اینکه خود اینها باید در برابر این واپس گرایی که هجوم آورده، بایستند. همه این عوامل سبب شده که افغانستان به این سرعت در برابر یک هجوم عقب نشینی کند و شکست بخورد و در واقع به 20 سال پیش بازگشت کند و این بسیار دردآور و یک تراژدی تلخ در قرن بیست و یکم است.

خوش چهره در خصوص تعامل جامعه بین المللی با طالبان با بیان اینکه این مسئله بستگی به خود طالبان دارد، گفت: بستگی دارد که آیا طالبان می خواهد به عنوان یک نظام سیاسی خود را بروز بدهد و یا قرار است به عنوان یک جریان چریکی که جنگجو و مخالف نظم مستقر در جامعه جهانی است و علیه آن قراردادی که دولت ها مرزهای یکدیگر و نظام های سیاسی یکدیگر را به رسمیت شناختند، عمل کند. طالبان یک مشکل بزرگ دارد و آن این است که از همین حالا اسم دولتی را که قرار است برقرار شود گذاشته است «امارات اسلامی» یعنی یک نوع جهان گرایی و یا امپرناسیونالیسم، یعنی اینکه طالبان می خواهد به عنوان امارات اسلامی و خلیفه گری هر گونه مرز بین کشورها را نادیده بگیرد. این عنوان به معنای آن است که می خواهد در دیگر کشورها هم نفوذ پیدا کند و ایجاد بی ثباتی کند چرا که مفهوم «امارات اسلامی» یک نوع خلیفه گرایی است و اینکه دامنه نفوذ خود را در دیگر کشورها گسترش بدهد که همین مساله سبب بی ثباتی نه تنها در روابط طالبان با همسایگانش خواهد شد بلکه با جامعه جهانی خواهد شد و تعارض های طالبان و جامعه جهانی را بیشتر خواهد کرد.

او در پایان افزود: من خطری که احساس می کنم این است که کشورهای همجوار طالبان هم درگیر یک رقابت ایدئولوژیک با طالبان خواهند شد و در عین حال، تهدیدهایی که از درون طالبان مثل داعش و القاعده که خاستگاه آنها با طالبان یکی است، دوباره بروز پیدا کرده و موجب بی ثباتی خواهد شد.  6

نظر شما