به گزارش برنا، روند تحول روسیه چگونه بوده و به عبارتی روسیه چگونه از تاریکی بیرون آمد؟ آیزایا برلین در کتاب «متفکران روس» برای توصیف این روند به سراغ روند دگرگونی ادبیات و اندیشه در روسیه قرن نوزدهم میرود.
تصویر نخست کتاب «متفکران روس» با روسیه 1848 آغاز میشود. اگر وقایع این سال همچون توفانی فضای غرب را ملتهب کرد، «بر سطح دریای پهناور امپراتوری روسیه که هنوز در حال گسترش بود، حتی یک موج هم دیده نمیشد.»
در پی نظارت گسترده دستگاه نظامی و دیوانی حکومت تزاری، هیچ نشانهای از اندیشه یا عمل مستقل دیده نمیشود. اگر در اروپا انقلابی بینالمللی رخ داد و بعد به شکست انجامید و نیروهای سوسیالیست و دموکرات را با نومیدی مواجه ساخت، در روسیه اوضاع بهگونه دیگری پیش میرفت. به بیان برلین، «بهطور کلی خود این نکته که در روسیه انقلابی روی نداده بود و سرخوردگی ناشی از آن هم پیش نیامده بود، به تحولاتی انجامید که با تحولات اروپای غربی فرق فراوان داشت.
نکته مهم این بود که عطش اصلاحات- شور انقلابی و اعتقاد به امکان دگرگونی از طرق فشار اجتماعی و تهییج و به نظر پارهای، توطئه- ضعیف نشد؛ برعکس، قویتر هم شد. روشنفکران ناراضی و شوریدهرنگ روس ظرف 30سال بعد توجهشان را به وضع داخلی خود بازگرداندند؛ و آنگاه از راهحلهای آماده و وارد شده از غرب که فقط به طرز مصنوعی میتوانست با هموطنان سرکش آنها جوش بخورد درگذشتند و به ساختن نظریات و شیوههای عمل تازه پرداختند که با مسایل خاص روسیه تناسب داشت.»