به گزارش برنا؛ روانشناسان میگویند حتی نابینایان همخواب میبینند . آنها در خواب دیدن به سه دسته تقسیم میشوند:
اول نابینایانی که از بدو تولد نابینا نبودهاند و بعدها بینایی خود را ازدستدادهاند. این افراد خاطره مناظر و تصاویر را دارند و همانها را در خواب میبینند.
دوم نابینایانی که مادرزادند اما بخش تجسم بینایی آنان در مغزشان دستنخورده است، اینها هم در خواب اجسام را تصویرسازی میکنند اما آن گروهی که علاوه بر چشمها و مسیر بینایی، بخش بینایی در مغزشان هم کار نمیکند، در خواب چیزی نمیبینند و فقط مطالب را احساس میکنند ضمن اینکه حواس شنوایی بویایی و لامسه در خواب آنان فعالیت بیشتری دارد.
نابیناهای مادرزاد هم چیزی به نام رؤیا دارند، اما این افراد و کسانی که پیش از پنجسالگی بیناییشان را از دست میدهند، در خوابشان چیزی نمیبینند، هرچند رؤیاهایشان از نظر جزئیات، احساسات و روایت، دستکمی از رؤیاهای مردم بینا ندارد.
افرادی که بعد از ۷ سالگی نابینا میشوند، تا بیست، سی سال بعد از نابینایی، همچنان خوابهایی با مولفههای تصویری الهام گرفته از خاطرات کودکی میبینند، که البته به مرور زمان، مانند عکسهای یک آلبوم قدیمی، وضوح و شفافیت خود را از دست میدهد.
نابینایی در فاصله بین ۵ تا ۷ سال، بسته به دیگر شرایط، به یکی از این دو وضعیت یا ترکیبی از آنها میانجامد، اما تفاوتهای دیگری هم هست که یکی از آنها به وضعیت « رم » یا حرکتهای سریع چشم برمی گردد د « رم » حرکت سریع کره چشم فرد در هنگام خواب دیدن است، طوری که به نظر میرسد چشمها دارند صحنههای رویا را در اطراف میبینند.
«رم»ها یا دیده نمیشوند، یا دامنه بسیار کمتری دارند علاوه بر این، همانطور که انتظار میرود، در رؤیای این افراد تصویرپردازی صوتی، واضحتر، قویتر و جزئی از رؤیای افراد بینا است، یعنی این صداها هستند که بخش مهمی از احساسات و تصاویر را در خواب القا میکنند.
نکته جالب اینکه افراد ناشنوا نیز خوابهایی به زبان اشاره و خیلی رنگیتر از افراد شنوا میبینند. نکته آخر هم اینکه، رؤیای نابینایان بیشتر درباره وضعیتهای آشنا و تجربه شده است، تا موقعیتهای غریب.
ممکن است برخی از شما اینگونه استدلال کنید که افراد نابینا به دلیل اینکه در طول بیداری از نعمت چشم بیبهرهاند پس به هنگام خواب نیز فعل دیدن در مورد آنها صدق نمیکند در نگاه اول این مسئله درست به نظر میرسد اما اگر لحظهای در آن ژرف بیندیشید متوجه میشوید که این تنها برداشتی سطحی از مقوله دیدن است.
به نظر من تمامی حواسی که در انسان وجود دارد تنها بهوسیله روح، ادراک و تجربه و تحلیل میشوند درحالیکه اعضای جسمی تنها نقش ابزاری را بازی میکنند که به کمک آنها میتوان این حواس را در برخی از شرایط بهتر درک کرد.
برای مثال فرض کنید که شما را در محیطی کاملاً تاریک قرار دهند منطقی است که شما نمیتوانید اطراف خود را ببینید. اما با روشن کردن یک چراغ قوه یا شمع به راحتی میتوانید اطرافتان را ببینید.
حال فرض کنید شما را در محیطی روشن قرار دهند در این حالت نیازی به روشن کردن شمع یا چراغ قوه نیست در مثال بالا عضو بینایی شما یا همان چشم هیچ مشکلی ندارد و تنها شرایط حاکم بر این دو محیط موجب دیدن یا عدم دیدن شما شده است در محیط اول تاریکی عاملی است که مانع دیدن و در محیط دوم روشنایی عاملی است که موجب دیدن میشود.
همانطور که گفتم اعضای جسمی تنها ابزاری هستند که به کمک آنها میتوان تحرکات را در شرایط مختلف بهتر درک کرد اگر در مثال محیط تاریک روح را بهجای خودمان و جسم را جای محیط تاریک و چشم را بهجای چراغقوه قرار دهیم متوجه میشویم تا زمانی که ما در محیط تاریک یا همان جسم هستیم.
بدون چراغقوه یا چشم نمیتوانیم جایی را ببینیم اما اگر در مثال محیط روشن مجدداً روح را بهجای خودمان قرار دهیم و محیط روشن را بهعنوان محیطی که روح در آن آزاد است قلمداد کنیم متوجه میشویم که دیگر نیازی به چراغقوه یا چشم نیست.
روح انسان در طول بیداری در درون جسم قرار دارد به همین دلیل با نقصعضو چشم نمیتوان جایی را دید اما وقتیکه انسان به خواب میرود روح از کالبد خارج میشود و میتواند اطراف را بدون نیاز به چشم ببیند اگر به مسئله خواب دیدن نابینایان هم اینگونه بنگرید متوجه میشوید که نابینایی بههیچوجه مانع خواب دیدن نابینایان نمیشود.
زیرا همانطور که گفتم همه افعال و حواسی که در نهان انسان است بهوسیله روح حس و درک میشود فعل دیدن هم از این مقوله مستثنا نیست.
البته نمیخواهم این را بگویم که نابینایی هیچ تأثیری در خواب دیدن ما ندارد پیش از بیان این تأثیر لازم است این نکته را یادآور شوم که نابینایان با شنیدن صدای افراد یا اسم یک شی تصوری از آن در ذهن پیدا میکنند که به هنگام خواب نیز همان تصوری را که از آن دارند میبینند نه واقعیت آن را.