به گزارش خبرگزاری برنا در اصفهان؛ در ابتدای این نشست حسین ریگی، گارگردان فیلم «لیپار» ضمن خوشآمد گویی به حاضرین اظهار کرد: قطعا فیلم بخشی از زندگی خودم است با بخشی که در ذهن خود ساختهام و واقعیت هایی که نوجوانان سیستان بلوچستان برای رویا هایشان داشتند و قطعا این اتفاق افتاده است و فضایی که در فیلم بیدار بود به شرایط و عشق خودم به سینما برمیگردد.
امین میری، بازیگردان این فیلم در ادامه گفت: در انتخاب بازیگر فیلم، اعتقاد من بر این بود که باید از زاهدان انتخاب میکردیم و انتخابمان بازیگرانی بود که بی شک کسانی باشند که تجربه زیستیی از این فضا داشته باشند و در بین مردم زندگی کرده باشند.
وی افزود: نکته قابل توجه این است که، بازیگرانی در کار بودند که میدانستند چگونه با بچه ها برخورد کنند و به این علت فیلم یکدست است و این اولین بازیگردانیِ من در زمینه سینما بود و همیشه در تئاتر فعال بودم.
این بازیگردان گفت: کار با نوجوان عمدتا سخت است. با ۵ تا نوجوان و بر اساس تجربه ها در کارهای مختلفی که با نوجوانان داشتم، شیوه هایی را باید انتخاب کرد که ناجوانمردانه نباشد. چراکه بعد از فیلم، مخصوصا برای صحنه های احساسی و عاطفه، کارگردان مجبور است، دست بر روی نقاطی گذاشته میشود که نوجوانانِ بازیگر، بتوانند صحنه را بازی کنند و متاسفانه این آسیبها جز بزرگترین چالش ها است. من از شیوه استفاده نمیکنم و مثل بازیگران بزرگسال تحلیلی عمل میکردم. از مباحث سینمایی شروع کردیم و به تحلیل رسیدم. از این روی، بازیگر آرام آرام در آن فضا قرار میگرفت و در نهایت با کمک عوامل و بازیگران پرورش مییافت.
فاطمه سالاری بازیگر نوجوان این فیلم در ادامه اظهار کرد: حضور برای من در این فیلم یکی از چالش های بزرگ بود. قبل از این فیلم هیچ فعالیتی در سینما نداشتم و در صدا و سینما مجری بودم. ولی با صحبت هایی که با آقای ریگی داشتیم حس کردم که «آشو» مقداری شبیه به شخصیت خود فاطمه است.
کارگردان فیلم لیپار تصریح کرد: ما ساعت ها درباره فیلمنامه صحبت کردیم، دعوا کردیم و فیلم، در آمد. بچه ها خودشان خودشان را نشان دادند و امین میری با بچه ها کار میکرد. من و آقای میری بحث ها داشتیم ولی هیچگاه بچه ها شاهد این موضوع نبودند چون معتقد بودیم، باید از یک کانال با بچه ها صحبت شود.
ریگی در ادامه گفت: پایان فیلم نشانه خشونت نیست. و ما در این پلان خنجر و پارچه سفید را داریم. یعنی انتخاب برای پایان یک خشونت. پارچه سفید در رسم این شهر از خشونت جلوگیری میکند و معنی خنجر در این پلان به این معنا نیست که تو بکش. بلکه یعنی تو ببخش.
وی تصریح کرد: در ژانر کودک و نوجوان ما دو نوع روش فیلمسازی داریم. یکی برای کودک و یکی درباره کودک. و این فیلم درباره کودک است برای کودک نیست. خاطرات کودکی من هم برکت است و هم پدر برکت.
بازیگردان فیلم لیپار اظهار کرد: ما نیازمند بازیگرانی بودیم که در سینمای ایران بازی میکردند و نکاه من بی شک گیشه نیست و یا وجود کمک های دولتی، نگاهی بر گیشه نداشتم و قصد من فقط دیده شدن فیلم من و بعد از آن بچه ها بود من به تصویر بیشتر از دیالوگ باور دارم و فکر میکنم تصویر بیشتر میماند.
وی تاکید کرد: قطعا در سیستان و بلوچستان بازیگرانی بود که بتوانند در این نقش ها بازی بکنند و به نظر من هیچ بازیگری برای هیچ فیلمی، فروش تضمینی ندارد در سینما به غیر از چند نفر که بازیگرانی کمدی هستند همچون جواد عزتی و رضا عطاران.
میری در ادامه گفت: سال ۸۶ فیلمی کار کردیم به نام «وقت بودن» و تمام بازیگران این فیلم از بچه های تئاتر سیستان بلوچستان بدوند و در جشنواره فجر ۸۸ در بخش نگاه نو این جشنواره، سیمرغ بهترین فیلم، فیلمنامه و بازیگر نقش یک مرد را گرفتند.
وی افزود: در همان جشنواره یکی از کاندیدا ها شهاب حسینی بود ولی در کل دیده شدن نیازمند این است که ویترین در کار باشد و وقتی فیلم بخواهد اکران شود چه در پلتفرم و چه در سینما، بی شک یکی از دلیلهای دیدن آن بازیگر های معروف سینما و تلویزیون خواهند بود.
در ادامه این نشست کارگردان فیلم لیپار تاکید کرد: به نظر من زمانی که فیلمی تمام میشود، فیلمی دیگری باید در ذهن مخاطب شروع بشود و من اصلا قصد ساختن فیلم درباره مرگ مادر برکت نداشتم و داشتان درباره قبل از آن و پنهان بودن این مسئله بود و ما دوستی داریم که همین اتفاق برایش افتاد و هنوز هم در سن ۲۰ سالگی حقیقت را نمیداند. مسئله من مبارزه آن کودک برای رویاها و رازهایش بود.
وی افزود: ما۵۰ سال سینما، به سینمای سیستان و بلوچستان بدهکار هستیم و به هر نگاهی که قطعا این نگاه ها عمدی نبوده ولی سینمای سیستان و بلوچستان ۵۰ سال سینما را از تاریخ بدهکار است.
این کارگردان تاکید کرد: من مستند درباره سیستان و بلوچستان ساختهام و الان وضیفه من این نیست که فیلمی توریستی بسازم و این شهر را توریستی نمایش دهم. مسئله مهم تخیل کودکان است که باید رشد کند.
ریگی افزود: متاسفانه دهه طلایی ما دهه ۶۰ بود که بهترین فیلم ها ساخته شد و در حال حاضر در این شهر کودکی به دور از هر سختی، تخیل میکند.
وی تصریح کرد: زیر متن فیلم درباره عشق صحبت میکند. ستار آدم بدی نبود ولی خشن است. ما سعی کردیم پارچه سفید مرزی بین نفرت و عشق باشد.
کارگردان این فیلم سینمایی تاکید کرد: درباره سکانس پایانی ما وقت کم داشتیم و این فیلم در ۳۵ جلسه به اتمام رسید و برنامه ما روی ۴۵ روز بود که متاسفانه نشد و خیلی از سکانس ها رو نتوانستیم ضبط بکنیم. سکانس پایانی این فیلم در شرایطی بسیار سخت گرفتیم.
ریگی افزود: این مسائل به خاطر بودجه بود و فیلمی که قرار بود با حداقل بودجه ساخته شود، شرایطش عوض شد و در سکانس های پایانی، دقتمان کم شده بود.
وی گفت: لیپار به زبان بلوچ به معنای محل اتصال رودخانه به دریا است و قصه فیلم ما گذر یک نوجوان از یک بحران است. از نوجوانی به جوانی و تغییر از یک شرایط به شرایطی دیگر و دلیل انتخاب اسم همین بود.
این کارگردان در پایان گفت: لطف خدا بود برای این فیلم و من که آدم های حرفهای و عاشق در این کار حضور داشت. یک تیم درجه یک کنار من بود و دغدغه تمام افراد گروه، ساخت فیلم برای سیستان و بلوچستان داشت.
وی افزود: امیدوارم برای من در این فیلم هیچ اتفاقی رقم نخورد و تمام اتفاق های خوب برای این کودکان و کودکان سیستان بلوچستان باشد. به امید روز های خوب برای مردم سیستان و بلوچستان.