نظریه ای از راز بزرگ جهان

|
۱۴۰۰/۰۸/۰۲
|
۱۵:۳۵:۲۸
| کد خبر: ۱۲۵۱۱۹۲
نظریه ای از راز بزرگ جهان
بزرگ‌ترین راز درباره تاریخ جهان به منشأ و آغاز آن بازمی‌گردد. بر‌اساس نظریه‌ای، ممکن است جهان ما در آزمایشگاهی تمدنی پیشرفته به‌وجود آمده باشد.

بزرگ‌ترین راز درباره تاریخ جهان این است که قبل از بیگ‌بنگ چه اتفاقی افتاد؟ جهان دقیقا از کجا آغاز می‌شود؟ آلبرت اینشتین تقریبا یک قرن پیش جایگزین‌هایی پایدار برای مدل بیگ‌بنگ را جست‌وجو کرد؛ زیرا از دیدگاه او، آغاز زمان از دیدگاه فلسفی رضایت‌بخش نبود.

از آن زمان، حدس‌و‌گمان‌ها و بحث‌های علمی درباره منشأ کیهان افزایش یافتند. این بحث‌ها ایده‌هایی درباره ظهور جهان از نوسان‌های خلأ، دوره‌های تکراری انبساط و انقباض یا اصل آنتروپی بر‌‌‌اساس چشم‌انداز نظریه ریسمان و چندجهانی را شامل می‌شود. آلان گوت، کیهان‌شناس MIT، درباره این موضوع می‌گوید: «هر آنچه اتفاق می‌افتد، بی‌نهایت بار دیگر رخ می‌دهد.»

یکی از احتمال‌هایی که کمتر بررسی شده است، ساخت جهان در آزمایشگاه تمدنی پیشرفته است. ازآنجا‌که جهان ما هندسه‌ای مسطح با انرژی خالص صفر دارد، ممکن است تمدن‌های پیشرفته از فناوری تونل‌زنی کوانتومی برای ساخت جهان‌های نوزاد از هیچ استفاده کرده باشند.

در‌حال‌حاضر، نظریه‌ای قابل‌پیش‌بینی برای ترکیب دو ستون فیزیک مدرن، یعنی مکانیک کوانتوم و گرانش، وجود ندارد؛ اما ممکن است تمدنی‌ پیشرفته به این نظریه رسیده و از فناوری کافی برای ساخت جهان‌های نوزاد برخوردار باشد. در‌این‌صورت، نه‌تنها می‌توان به منشأ جهان پی برد؛ بلکه می‌توان ثابت کرد جهان ما هم میزبان تمدنی پیشرفته است که خود جهان نوزاد دیگری را به‌وجود می‌آورد؛ درست مانند سیستمی بیولوژیکی که طول عمر مواد ژنتیکی خود را از طریق نسل‌های متعدد حفظ می‌کند.

بر‌‌اساس استدلال متداول آنتروپی، شاید جهان اصلا برای وجود ما ساخته نشده باشد؛ بلکه برای ظهور تمدن‌هایی پیشرفته‌تر از ما انتخاب شده است. بچه‌های باهوش بلوک کیهانی ما یا همان گروهی که فناوری لازم برای خلق جهان‌های نوزاد را در‌اختیار دارند، از اداره‌کنندگان اصلی فرایند گزینش داروینی کیهانی هستند؛ درحالی‌که ما هنوز نمی‌‌دانیم شرایط کیهانی چگونه به وجودمان انجامیدند و قدرت بازسازی این فرایند را نداریم. با‌‌توجه‌‌به چنین دیدگاهی، نباید سطح فناوری تمدن‌ها را بر‌‌اساس قدرتی که اعمال می‌کنند، اندازه‌گیری کرد؛ بلکه باید این سطح را طبق توانایی تمدن برای بازسازی شرایط اخترفیزیکی‌ای ارزیابی کرد که به وجود آن‌ها منجر شدند.

ازنظر سطح فناوری، انسان‌ها در سطح پایینی قرار دارند و در مقیاس کیهانی در کلاس C قرار می‌گیرند؛ زیرا انسان هنوز نمی‌تواند شرایط سکونت‌پذیری سیاره خود را در زمان مرگ خورشید پیش‌بینی کند. حتی بدتر از آن ممکن است در کلاس D قرار بگیریم؛ زیرا به‌طور بی‌ملاحظه‌ای از‌طریق تغییرات اقلیمی در حال نابودسازی زیستگاه طبیعی خود هستیم. تمدن کلاس B می‌تواند شرایط محیطی را به‌گونه‌ای تنظیم کند که مستقل از ستاره میزبان باشد. تمدن کلاس A می‌تواند شرایط کیهانی که به وجودش منجر شدند، بازسازی کند و جهانی نوزاد را در آزمایشگاه بسازد.

رسیدن به تمایز تمدن A با‌‌توجه‌‌به فیزیکی که امروز می‌شناسیم، ممکن نیست. همچنین در پژوهش‌های علمی، به مشکلات مرتبط از‌جمله رسیدن به چگالی کافی انرژی تاریک در منطقه‌ای کوچک اشاره شده است. از‌‌آنجا‌که برای جهان خودتکرارکننده فقط وجود یک تمدن A کافی است و احتمال وجود تعداد بیشتر تمدن A کمتر است، متداول‌ترین جهان می‌تواند جهانی باشد که برای ساخت تمدن‌های A به‌وجود آمده باشد. هر احتمالی بهتر از این پیش‌نیاز بعید است؛ زیرا به شرایط نادری نیاز دارد و مزیت تکاملی خوبی برای فرایند گزینش داروینی جهان‌های نوزاد نخواهد داشت.

این احتمال که تمدن ما به‌اندازه کافی هوشمند نیست، اصلا جای تعجب‌ ندارد. وقتی می‌گوییم نیمی از دانشجویان هاروارد زیر سطح متوسط کلاسی هستند، ناراحت می‌شوند. بر‌‌اساس واقعیت، انسان با وجود دستیابی به اکتشافاتی مثل ذره هیگز بوسون در شتاب‌دهنده ذرات، احتمالا جایگاه خوبی در میان اشکال هوشمند حیات کیهانی ندارد؛ پس باید متواضعانه‌ به خود نگاه کنیم‌؛ در‌غیر‌این‌صورت به عاقبت دایناسورها دچار خواهیم شد.

 

نظر شما