به گزارش برنا؛ در این برنامه رضا زنگنه، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی به گفتوگو با فرزانه آقاپور، عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان پرداخت.
در ابتدای این نشست فرزانه آقاپور درباره وجه تمایز ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال بیان کرد: آنچه که این دو ادبیات را از یکدیگر متمایز میکند، مسئله مخاطب است. مخاطبان کودک و نوجوان زاویه دید خودشان را دارند و خواندنیهای ویژه خودشان را میطلبند. آنان به خاطر ویژگیهای روانشناختی، مسائل مربوط به رشدشان و دغدغههایی که در هر دوره از کودکی و نوجوانی دارند، ادبیات خودشان را میخواهند.
وی افزود: در ادبیات بزرگسال شاید نویسنده خیلی روی اینکه برای مخاطب بزرگسال مشخصی مینویسد، تمرکز نداشته باشد. مخاطب کودک و نوجوان نیز میتواند طیفهای متنوعی را شامل شود. ضمن اینکه تمایز ادبیات کودک با ادبیات نوجوان نیز مسائلی است که آنها در هر دوره با آن درگیر هستند. زبان ادبیاتی که برای گروههای سنی پایینتر نوشته میشود، سادهتر است. به دلیل اینکه بچهها هنوز سواد خواندن و نوشتن ندارند یا در ابتدای مسیر هستند، واژهها سادهتر است.
آقاپور با اشاره به اهمیت تصویر در ادبیات کودک یادآور شد: تصویر در ادبیات کودک خیلی نقش محوریتری نسبت به ادبیات نوجوان دارد و کتابهای تصویری برای کودکان کاربرد گستردهتری دارند. بخش زیادی از رمان کودکان نیز شامل تصویر است که کودک بیواسطهتر با آن ارتباط برقرار میکند. برای نوجوان مسائل متفاوتتری مانند بحث هویت، گذار از نوجوانی به بزرگسالی و ... مطرح است. بنابراین ادبیات نوجوان نسبت به ادبیات کودک ادبیات مرزیتری است و گذار را در خود دارد.
آقاپور با اشاره به شباهتهای ادبیات مهاجرت و ادبیات نوجوان توضیح داد: ادبیات مهاجرت، ادبیات گذار است. مهاجر مدام در مرز و نوسان است. نوجوان را میتوانیم استعارهای از گذار در نظر بگیریم که بین کودکی و بزرگسالی ایستاده است و مهاجر نیز همین وضعیت را دارد. مهاجر از سرزمین مادری به سرزمین میزبان میرود و وارد دوره جدیدی از زندگیاش میشود. همچنان که نوجوان باید هویت ویژه خودش را تعریف کند، مهاجر هم ناگزیر است که در آن مکان دومی که رفته، هویت تازهای برای خود تعریف کند. مشابهتهای زیادی بین این دو است.
در ادامه این نشست مجازی زنگنه پرسی: آیا اثری که توسط کودک و نوجوان خلق شده باشد هم ضرورتا ادبیات کودک و نوجوان محسوب میشود یا خیر؟
آقاپور در پاسخ به این پرسش گفت: میتواند ادبیات کودک و نوجوان باشد. بسیاری از نویسندگان بزرگسال نیز برای کودک و نوجوان مینویسند ولی بخشی از این ادبیات میتواند توسط کودکان و نوجوانان نوشته شده باشد اما عملاً خیلی کمتر این اتفاق میافتد.
آقاپور درباره مهاجرت در ادبیات فارسی عنوان کرد: مهاجرت را میتوانیم به انواع مختلف تقسیمبندی کنیم. واژه مهاجرت میتواند خیلی عام باشد و شما هر سفری را میتوانید شکلی از مهاجرت در نظر بگیرید. مثلاً حرکت در زمان را نوعی مهاجرت درنظر بگیرید یا داستانهای فانتزی نیز میتوانند استعارهای از مهاجرت باشند چون از دنیای واقعیت به دنیای خیال میروند. آنچه که بیشتر در اصطلاحات مطالعات مهاجرت و مطالعات فرهنگی به کار میرود، معمولاً رفتن از جایی به جای دیگر است، بدون اینکه احتمالی برای برگشت وجود داشته یا اقامتی طولانی مدت باشد. این مهاجرت میتواند به اجبار یا به اختیار صورت بگیرد که هر کدام علل و گونههای مختلفی دارند. گاهی این مهاجرت از کشوری به کشور دیگر است و گاهی از شهری به شهر دیگر.
در بخش دیگری از این نشست آقاپور درباره پیشینه ادبیات کودک و نوجوان گفت: کل ادبیات کودک به مفهوم مدرن، ۱۰۰ سال عمر دارد. وقتی درباره ادبیات داستانی و رمان نوجوان صحبت میکنیم، پدیدهای معاصرتر و مربوط به چند دهه اخیر است. در آثار تالیفی ادبیات کودک ما، خیلی نمونههایی که مسئله مهاجرت را بازتاب داده باشند پیدا نکردم. ادبیات مهاجرت را بیشتر ادبیات نوجوان آن هم با نمونههای مهاجرت داخلی داشتهایم که به طور مشخص این مهاجرت داخلی به مهاجرت در دوره جنگ تحمیلی برمیگردد.
آقاپور با اشاره به تفاوتهای ادبیات سفرنامهها و ادبیات مهاجرت گفت: در سفر ما به دنبال تعریف هویت خودمان نیستیم و این یکی از تفاوت این دو است.