طبیعتا تولیدات نمایشی یکی از دغدغههای اصلی مدیران سیما در ادوار مختلف بوده به خصوص اینکه این روزها رقابت با پلتفرم ها در گوشه ذهن مدیر سیما جای خوش کرده است و وسواس رییس تازه نفس صدا و سیما در این موضوع به جایی رسید که در اولین اقدام دستور داد سریال ها در فصل اول به پایان برسد.
پر واضح است که راهبرد جدید، تزریق تفکر نو و یک خانه تکانی جدی در حوزه سریال سازی پیش روست و ممکن است به زودی تدابیر جدیدی در بحث ساخت سریال های تلویزیونی در دستور کار مدیران سیما قرار و تولید کنندگان قرار گیرد.
تمام کمپانی های سریال سازی دنیا در ساخت سریال های چند فصلی دارای سوابقی هستند که بر اساس فاکتور های مختلفی از جمله؛
1. پتانسیل داستان
2. جذابیت شخصیت ها
3. داستان های میانی پر کشش
4. بازخورد مخاطب و....
ادامه پیدا می کنند اما نکته ای که شاید بهانه اصلی ساخت سریال های دنباله دار می شود خواسته تماشاگر این آثار است که معمولا با تحقیقات میدانی و بررسی میزان اقبال اثر ادامه پیدا می کند.
بدیهی است که اگر سریالی با مذاق و سلیقه مخاطبان جور در نیاید و در بررسی های به عمل آمده سریال نتواند تماشاگرش را راضی کند کمپانی های صاحب اسم و رسم به آسیب شناسی این موضوع پرداخته و دلایل شکست یا عدم جذابیت کار را بررسی می کنند و یا ادامه اتفاق را متوقف می کنند چراکه بالا نگه داشتن جایگاه کمپانی فیلمسازی در تولید آثار موفق در رقابت با شرکت های فیلمسازی رقیب در اولویت است و درآمدزایی صرف، نمی تواند عاملی مهم و تاثیرگذار در ادامه دار شدن سریال ها در سیزن ها و فصل های مختلف باشد.
اگر از زاویه دیگری موضوع فوق را بررسی کنیم؛
به این نکته می رسیم که در ساخت آثار نمایشی به دلیل اهمیت جایگاه قصه و شخصیت ها، در صورتی که مقرر باشد کار در فصول دیگر نیز ادامه پیدا کند بایستی از همان ابتدا پایه و اساس داستان و البته داستانک ها بر ساخت اثری چند فصلی چیده مان می شود. بدین ترتیب که گروه نویسندگان و محققین سریال پایه و اساس کار را بر این مبنا می گذارند که قرار است یک سریال در چند فصل ساخته شود و طبیعتا پتانسیل کار از ابتدا برای تعداد قسمت های بالا بررسی شده و سپس تصمیم نهایی در این خصوص اتخاذ می گردد.
مبنای موفقیت در تولید یک سریال چند فصلی مبنا پتانسیل اثر است نه یک تصمیم سلیقه ای که پایه و اساس فنی و حتی رسانه ای بر اساس تقاضای مخاطب نداشته باشد. اگرچه تعدادی از تولیدات سیما در فصل های بعدی نیز با اقبال مواجه بود اما باید اعتراف کرد که در ساخت مجموعه های چند فصلی ، آثاری را داشتیم که نه به لحاظ توانایی قصه نه به لحاظ جذابیت و کشش کاراکتر ها و نه به لحاظ داستان بن مایه لازم را نداشتند اما در فصل های بعدی ساخته شدند که نتیجه آن نه تنها یک اتفاق ضعیف بود که خاطرات مخاطب از فصل موفق اول نیز تحت الشعاع این تصمیم عجیب قرار گرفت یا در نمونه ای عجیب تر شاهد این بوده ایم که مدیران پیشین تلویزیون ساخت فصل دوم سریالی را سفارش دادند که این مجموعه در فصل اول هم با شکست و عدم رضایت مخاطب مواجه بود سوالی که پاسخ آن نامعلوم است.
و البته به موازات این اتفاقات در کارنامه تلویزیون آثاری مانند سریال پایتخت، نون.خ و زیرخاکی دیده می شود که سبک روایت، ساختمان دراماتیک اثر، موقعیت و شخصیت ها این اجازه را می دهد که سریال در فصول مختلف در اوج مانده و جایگاهش را نه تنها تخریب نکرده که محکم سازد.
با این اوصاف باید گفت اتخاذ چنین تصمیمی از سوی مدیران سیما در چند وجه قابل توجه است؛
1. کیفی سازی آثار سیما در حوزه تولیدات نمایشی
2. در اوج نگه داشتن آثار جذاب و پر مخاطب
3. در نظر گرفتن خواسته مخاطب در تولید سریال
4. بررسی نقاط ضعف و قوت مجموعه هایی که در بخش های مختلف نیازمند ترمیم و آسیب شناسی هستند.
5. ودر واقع این تصمیم یعنی تاکید تلویزیون به تزریق تفکر ، ایده ، طرح و قصه های نو به تولیدات تلویزیون که می تواند ضمن متنوع سازی فرصتی باشد برای جذب مخاطب حداکثری از سلیقه های مختلف که طبیعتا هدف غایی مدیران رسانه ملی است.