سریال سازی و تولید هر اثر نمایشی برای سینما یا پلتفرم های شبکه نمایش خانگی فرصتی غنیمت است برای نمایش گوشه به گوشه کشوری که در تنوع آب و هوا ، تنوع اقوام ، تنوع فرهنگ، تنوع زیبایی شناسی های طبیعی و غیر طبیعی نمونه ای کم نظیر بر کره خاکی است.
بی تردید کشور ما یکی از معدود کشور های دنیا است که به لحاظ رنگ آمیزی جغرافیایی و تنوع فرهنگی متاثر از اقوام گوناگون است که بر اساس آداب و سنن ملی که هر یک نمود و نمایشی از اصالت کشور است و عمق و خواستگاه این خطه را منعکس می سازد و این حجم از عظمت قطعا به اندازه واقعیت در رسانه های مختلف چه در حوزه تولید اثر نمایشی و چه در حوزه آثار مستند منعکس نشده است.
بی تردید هر کدام از استانهای کشور می تواند بستر روایت های داستان های بومی و فرهنگی آن منطقه باشد که به موازات آن بهانه ای است برای نمایش جغرافیا، طبیعت، رفتار شناسی، فرهنگ شناسی، سبک و شیوه های زندگی ایرانی و .... که تا امروز تنها بخشی از آن در قاب تلویزیون و دیگر مدیوم ها به تصویر کشیده شده است.
اگر چه ساخت آثار نمایشی در مراکز استان ها به خصوص نقاط دیدنی کشور در این جغرافیای پهناور به لحاظ تولید کار آسانی محسوب نمی شود ، اما بسیار ارزشمند است اگر بتوانیم سختی کار در خارج از مرکز را به جان بخریم و بر اساس واقعیت های قابل لمس در کشورمان بنویسیم، بسازیم و حتی با نگاهی بین المللی اقدام به انعکاس این اثر داشته باشیم.
بسیاری از کمپانی های فیلم سازی جهان برای نمایش متفاوت تولیدات شان به دنبال اقوام وشیوه های زندگی مختلف ، لوکیشن های بکر و حتی آداب و سنن و آیین متفاوت هستند که می تواند حتی ریشه های دراماتیک نیز داشته باشد و البته در ادبیات نمایشی دنیا نیز این فاکتور ها گاهی مد نظر نویسندگان و کارگردانان و فیلمسازان و.... قرار گرفته است ما نیز می توانیم از این سرمایه ملی به نفع تولیدات رسانه ایی سودی چند جانبه ببریم.
پس با نگاهی عمیق می توان این سرمایه جدی و تا حدودی دست نخورده را جدی گرفت و برای آن تصمیم طولانی مدتی داشت. پر واضح است با حضور رییس اسبق تلویزیون و مدیر مراکز استان های سابق تلویزیون در سازمان میراث فرهنگی این مبحث حالا نگاهی تخصصی تر هم می تواند به خود بگیرد.
خبرگزاری برنا در گزارشی در گفت و گو با فیلمسازان و صاحب نظران عرصه نمایش در تلویزیون موضوع ساخت سریال و دیگر آثار نمایشی خارج از پایتخت را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
امیرعباس پیام: برای سریال سازی در شهرستان باید شناخت کافی نسبت به آن منطقه داشت/ پرداختن به سنن، فرهنگ و آداب و رسوم یک خطه از نکات مهم در سریال سازی است!
امیرعباس پیام، نویسنده، در پاسخ به این سوال که سریالهای بسیاری در سالهای اخیر ساخته شدهاند که در شهرهایی غیر از تهران روایت میشوند. چقدر پرداختن به آئینها، سنن، سبک زندگی و... را در سریالها دقیق و تحقیق شده میدانید و علاوه بر کلیت فضای سریال و قصه در شخصیتپردازی چقدر به این تفاوتها و نشانههای شخصیتی بومی توجه شده است؟ به خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: اگر عوامل اصلی یک سریال مانند نویسنده، کارگردان و تهیه کننده بومی آن منطقه باشند قطعا به خودی خود یک سری مسائل اجرا و رعایت می شود. من برای ساخت سریال «آنام» به دلیل اینکه اهل آذربایجان هستم و رسم و رسوم، مناسبات اجتماعی آن خطه را خوب می شناختم توانستم تا این امور را در قصه لحاظ کنم و از آن برای شخصیت سازی استفاده و در اجرا به گروه های اجرایی کمک کنم.
بعضا مشاهده میشود برخی از دوستان و همکاران که جغرافیای محل وقوع داستان را خارج از مرکز انتخاب میکنند در بحث لهجه شناخت کافی به آن منطقه ندارند و چنین چیزی به اطلاع داشتن یا نداشتن عوامل بر نمی گردد. ایرادی که اخیرا برخی از آثار دارند به عنوان مثال این است که برای بازی و ساخت یک سریال در لوکیشن گیلان حضور پیدا می کنیم و برخی از بازیگران با لهجه گیلانی و برخی دیگر فارسی صحبت می کنند به نظر من این مسئله هم برای بیننده و هم برای ساکنین آن خطه آزار دهنده است.
به نظر من اگر قرار است منطقه خاصی را برای ساختن یک اثر نمایشی انتخاب کنیم کاملا به سنن، فرهنگ و آداب و رسوم آن ها اشراف کامل داشته و علاوه بر آن بحث بصری، زبان و لهجه را رعایت کنیم.
او در این خصوص که فضای خارج از تهران در نگارش فیلمنامه چقدر سخت تر از شرایط آپارتمانی و پایتختی است؟ بیان کرد: به نظر من نگارش فیلمنامه برای خارج از پایتخت بهتر و به صرفه تر است البته ممکن است که اجرای آن در لوکیشن هایی غیر از شهر تهران سخت باشد و تیم تولید ماه ها باید در مناطقی باشند که هزینه را بالا می برد اما هم از لحاظ جلوه های بصری برای بیننده جذاب تر است هم برای نگارش اتفاقات قشنگ تری می افتد از این جهت که تعدد لوکیشن وجود دارد، فضا نسبتا بازتر از جهت کوه، کوهستان، جنگل و..... است اما در تهران این امکانات زیاد وجود ندارد و تا چشم کار می کند وسایل نقلیه ،دود، هوای آلوده و امکانات کم برای نگارش در دسترس است.
پیام در پاسخ به این سوال که چه محدودیت هایی برای ساخت سریال در خارج از تهران وجود دارد خاطرنشان کرد: یکی از محدودیت ها بحث هزینه است و عموما صدا و سیما از پس پرداخت این هزینه ها به ندرت بر میاید و مجبور هستند تا کمی خساست به خرج دهند و تبعات آن نیز کاملا محسوس است. مشکل دوم پرورش بازیگران بومی است. من معتقدم اگر وارد یک جغرافیای دیگر غیر از تهران می شویم اگر از امکانات و بازیگران بومی همان خطه استفاده کنیم بسیار بهتر است. چرا که اگر از همان اول به جای اینکه بازیگر را از تهران انتخاب کنیم و از او بخواهیم تا روی لهجه تمرین کند تا بتواند از پس نقش بربیاید و آن را درست ایفا کند از بازیگران همان محل استفاده شود کمک زیادی به اثر می کنیم و هنرمندان بومی نیز پخته تر می شوند.
امیرعباس پیام در پایان و در پاسخ به این سوال که آیا برای سریال سازی در خارج از شهر تهران به تحقیق هم نیاز است یا خیر تصریح کرد: بله قطعا به تحقیق نیاز است. اگر نویسنده، تهیه کننده یا گارکردان متعلق به آن منطقه خاص نیست باید با تحقیقات گسترده یا با کمک مشاور و کارشناس یک اثر در خطه مورد نظر ساخته شود.
محمدرضا ورزی: معرفی قومیتها در قالب آثار مستند و نمایشی باعث تعامل فرهنگی میان آنها شده است/ هیچ محدودیتی برای نگارش فیلمنامه در خارج از پایتخت نداریم!
محمدرضا ورزی، کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون که تجربه ساخت سریالهایی چون «تبریز در مه»، «معمای شاه»، «عمارت فرنگی»، «سالهای مشروطه» و..... را دارد، در پاسخ به این سوال که سریالهای بسیاری در سالهای اخیر ساخته شدهاند که در شهرهایی غیر از تهران روایت میشوند؛ چقدر پرداختن به آئینها، سنن، سبک زندگی و... را در سریالها دقیق و تحقیق شده میدانید و علاوه بر کلیت فضای سریال و قصه در شخصیتپردازی چقدر به این تفاوتها و نشانههای شخصیتی بومی توجه شده است؟ به خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: هر اقلیمی یا هر قومیتی آداب و رسوم و مناسبات خود را دارد و بسیار هم جذاب است.
کارگردان سریال «تبریز در مه» افزود: درگذشته، در زمان دکتر دارابی و در رسانه ملی از معاونت استانها برخوردار بودیم که یکی از رسالتها در آن زمان این بود که قومیتها را در قالب آثار مستند و نمایشی به دیگر اقوام معرفی کند تا وفاق ملی و تعامل فرهنگی میان آنها شکل بگیرد و در این میان آثاری نیز روی کار آمد و مورد پسند هم واقع شد اما به اعتقاد من این نوع آثار باید غنیتر هم شود و بیش از پیش باید به این مسئله پرداخت چراکه هر قومی برای خود تاریخ، رسالت، فرهنگ با پیشینه تاریخی چند هزار ساله در ایران دارد و اینگونه نبوده که در چند صده اخیر ایجاد شده باشد. امروز اتحاد اقوام برای وفاق ملی بسیار مهم است.
او در ادامه افزود: سریال سازی برای اقلیمهای مختلف ضمن اینکه معرفی فرهنگ قومی می باشد معرفی اقلیم و جغرافیای اقصی و نقاط کشور، چه در قالب مستند و چه درقالب نمایش نیز به حساب میآید. به عنوان نمونه و مثال مستند «ایرانگرد» یک اثر ملی و یکی از آثار نمایشی موفق بود و ساختار ساده ای نیز داشت اما بسیار برنامه مهم و موفقی در حوزه مستند قومی- ملیتی بود و در معرفی جغرافیا و اقوام این سرزمین کار برجسته و ماندگاری را انجام داد و چنین مسئله ای قابل تجلیل و تقدیر است و به نظر من باید ثبت جهانی شود.
نویسنده و کارگردان «معمای شاه» در این خصوص که فضای خارج از تهران در نگارش فیلمنامه چقدر سخت تر از شرایط آپارتمانی و پایتختی است؟ بیان کرد: درحقیقت نگارش فیلمنامه سختی آنچنانی ندارد و فقط پژوهش آن کمی مشکل و سخت است. به طور مثال اگر یک نویسنده برای ساخت یک اثر در شمال کشور قرار باشد تولید محتوا کند و بخواهد برای آن خطه مشخص سریال بسازد باید حتما بر پوشش، خوراک، فرهنگ، سنت و حتی موسیقی آنها اشراف کامل داشته باشد تا بر اساس آن شخصیت پردازی کند و بر اساس آداب و رسوم قصه را پیش ببرد.
محمدرضا ورزی در پایان و در این باره که چه محدودیت هایی برای ساخت سریال در خارج از تهران دارد خاطرنشان کرد: ما به هیچ عنوان محدودیت در نگارش فیلمنامه برای خارج از پایتخت نداریم.
حسن وارسته: قصه های بومی و آیینی آبشخور داستان ها هستند/ هزینه تولید اثر در شهرستان به مراتب بیشتر از تهران است/ برای ساخت یک اثر هنری شناخت بومیت آن خطه بسیار مهم است!
حسن وارسته نویسنده سریال های تلویزیونی در پاسخ به این سوال که سریالهای بسیاری در سالهای اخیر ساخته شدهاند که در شهرهایی غیر از تهران روایت میشوند. چقدر پرداختن به آیینها، سنن، سبک زندگی و... را در سریالها دقیق و تحقیق شده میدانید و علاوه بر کلیت فضای سریال و قصه در شخصیتپردازی چقدر به این تفاوتها و نشانههای شخصیتی بومی توجه شده است؟ به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: پرداختن به این مسائل اجتناب ناپذیر است. اگر در این سال ها به سمت این نوع مسائل نرفته ایم تنها به دلیل فضای مدرنیته و اشراف یا قدرت شهر نشینی بر قصه ها بوده است.
قصه های بومی و آیینی، فرهنگ عامه و حتی قصه های شفاهی آبشخور و سرچشمه اصلی اکثر داستان های ما هستند و به نظر من نسبت به این ها غفلت زیادی صورت گرفته است و به دلیل همین غفلت از ساخت آن ها دور شدیم.
و همین مسئله باعث شده است که الگو های زندگی نیز به دلیل ساخت و ساز های تولیدی تلویزیونی تغییر کند و افراد ساکن در شهرستان ها نیز احساس می کنند که به آن ها بی مهری و کم لطفی شده است.
زمانی که وارد فضای خارج از تهران می شویم بی غل و غشی، ساده زیستی بیشتر به چشم می آید و جنبه های مدرنیته بسیار اندک است.
درواقع یکی از نکاتی که در فیلمنامه ها باید به آن پرداخت این است که دغدغه های مردم شهر نشین با دغدغه های مردم حاشیه نشین فرق می کند. به طور مثال افرادی که در شهر زندگی می کنند مسائلی چون ماشین و خانه های لاکچری و شیک مد نظرشان است اما حاشیه نشین ها و مردمانی که در شهرستان ها به سر می برند آرزو ها و توقعاتشان از جنس دیگر است مثلا داشتن دام، دروی گندم برای پختن نان و دلخوشی های ساده تر از شهرنشینی نمونه ای از این موارد است. زمانی که یک فیلمنامه نویس، تهیه کننده، کارگردان و عوامل تولید برای ساخت یک اثر هنری به سمت خارج از پایتخت می روند ناخواسته و به طور مثبت فرهنگ آن ها را که کم کم درحال فراموشی است را اشاعه می دهند.
او در این خصوص که فضای خارج از تهران در نگارش فیلمنامه چقدر سخت تر از شرایط آپارتمانی و پایتختی است؟ بیان کرد: به لحاظ تولید تهران برای تهیه کننده و عوامل بسیار راحت تر از شهرستان است چراکه هزینه بسیار کمتر است اما هزینه تولید اثر در شهرستان ه به مراتب بیشتر از تهران است چرا که تنوع و تعدد لوکیشن بیشتر است و علاوه بر آن انتخاب بازیگر نیز تا حدودی مشکل است چراکه اغلب بازیگران از تهران می آیند.
اگر فضای متن را لحاظ کنیم باید بگویم که نگارش فیلمنامه سختی های خود را دارد چرا که باید شناخت کافی از مردمان آن خطه داشته باشیم به طور مثال اگر قرار باشد برای ساخت یک سریال به کرمان برویم باید از آداب و رسوم، سبک زندگی ، سنن و..... شناخت اولیه داشته باشیم چرا که شناخت بومیت آن بسیار مهم است و بعد از آگاهی لازم می توان کلمات را روی برگه آورد و برای خلق یک اثر هنری به آن منطقه سفر کرد.
حسن وارسته در پایان و در این باره که چه محدودیت هایی برای ساخت سریال در خارج از تهران دارد خاطرنشان کرد: متاسفانه محدودیت های زیادی وجود دارد. به طور مثال در سریال هایی که کمی لهجه در آن به چشم می خورد و کارگردان یا تهیه کننده برای ساخت آن به شهرستان رجوع می کنند مردمان آن خطه ناخواسته چنین ذهنیتی برایشان به وجود می آید که توسط سازندگان آن کار به سخره گرفته شدند و نوشتن فیلمنامه برای یک خطه به خصوص و با توجه به نوع نگاه ها بسیار سخت و مشکل است و یک بخش آن نیز به چنین مسئله ای بر می گردد که اگر در نقش یک فرد شهرستانی آدم بد یا شرور قصه شود در واقعیت ساکنان آن محله یا شهرستان چنین چیزی را به خود می گیرند و به خود تعمیم می دهند در صورتی که چنین نیست و به دلیل شخصیت پردازی به قصه بعد می دهیم.
محمدمحمود سلطانی: نویسندگان برای نگارش یک اثر قومی نیاز به پژوهش و دقت بالا دارند/ محدودیت در لوکیشن کار را سخت می کند/ صنعت سینما به سینمای سنتی تغییر شکل داده است!
محمد محمود سلطانی نویسنده در پاسخ به این سوال که سریالهای بسیاری در سالهای اخیر ساخته شدهاند که در شهرهایی غیر از تهران روایت میشوند. چقدر پرداختن به آیینها، سنن، سبک زندگی و... را در سریالها دقیق و تحقیق شده میدانید و علاوه بر کلیت فضای سریال و قصه در شخصیتپردازی چقدر به این تفاوتها و نشانههای شخصیتی بومی توجه شده است؟ به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: حقیقتا نمی توان گفت که اکثر آثار تلویزیونی به موضوعات بالا توجه کرده و اشراف داشته است یا برعکس.
ما شاهد این بوده ایم که برخی از آثار بومی به یک فرهنگ خاصی تعلق داشته است و از نوع شخصیت پردازی، قصه ها و فضا می توان فهمید که چنین اثری با تحقیق و برنامه ریزی قبلی جلو رفته است.
اما متاسفانه در برخی دیگر از آثار شاهد هستیم که دراماتیزه خوبی در نمایش صورت نمی گیرد و جذابیت لازم را برای مخاطب ایجاد نمی کنند و همین باعث می شود تا ارتباط خوبی با آن خطه برقرار نشود.
در طی سال های اخیر شاهد این بوده ایم که قومیت های مختلف عکس العمل های مختلفی نسبت به برخی از سریال ها داشتند و گاهی هم باعث توقیف یک اثر مانند «سرزمین کهن» شدند درواقع اقوام بختیاری با مضمون آن به مشکل خوردند و ضرر مالی زیادی هم به عوامل زده شد.
نویسنده «تکیه بر باد» ادامه داد: نویسندگان و فیلمنامه نویس ها زمانی که قرار است در خصوص یک قومیت ،موضوعات خاص و آیین ها شروع به نگارش مطالب خود کنند مسئولیت سنگین تری پیدا می کنند چراکه باید عمیق در مورد آن ها پژوهش شود و دقت را بالا برد.
سلطانی در پاسخ به این سوال که فضای خارج از تهران در نگارش فیلمنامه چقدر سخت تر از شرایط آپارتمانی و پایتختی است؟ بیان کرد: زمانی که یک نویسنده مطالبی را برای نوشتن انتخاب می کند ممکن است با تمام آن ها زندگی کرده و نسبت به موقعیت و شرایط آگاهی و تجربه داشته باشد به همین دلیل نگارش برای او آسان تر می شود. بیشتر نویسندگان تهران زندگی می کنند و خود به خود در روزمرگی ها، تهران و روابط شهری و کلان شهری دغدغه و درگیری ذهنی اصلی آن ها می شود و همین مسئله مانند یک آیینه بازتاب همه امور را در زندگی و کار هایمان منعکس می کند.
این نویسنده افزود: اگر یک نویسنده که در تهران زندگی می کند و قرار باشد که نگارش یک اثر را در شمال، جنوب، غرب، شرق کشور بر عهده بگیرد باید تحقیقات میدانی، کتابخانه ای داشته باشد که محیط برای او کاملا قابل لمس باشد.
مسلما در این مسیر نمونه های موفقی مانند سریال «نون.خ»، «پایتخت» و.... ساخته شده است و این سریال ها فضای مناسبتی شان مانند آثار دیگر نیست به این دلیل که نگارش جذاب و کاراکتر پردازی دقیق و درستی داشتند باعث موفقیت آن ها شده است.
طبیعتا کار خارج از تهران برای گروه تولید سخت تر می شود و وظیفه نویسنده ایجاب می کند که در خصوص مطلبی که می نویسد تحقیقات لازم داشته باشد.
محمد محمود سلطانی نویسنده سریال «سایه روشن» در پایان و در این باره که یک نویسنده چه محدودیت هایی برای ساخت سریال در خارج از تهران دارد اظهار کرد: ما به طور کل در نداشتن لوکیشن ها محدودیت داریم و نمی توانیم در هر موقعیت و فضایی که دلمان می خواهد سفر کنیم و سریال بسازیم علاوه بر آن می توان گفت که محدودیت ها تا حدودی به تحقیق و پژوهش نیز مربوط می شوند. البته گاهی این محدودیت ها به تولید و صنعت سینما و سریال سازی بر می گردد. به نظر من بر خلاف نظر برخی از افراد که می گویند در کشور صنعت سینما وجود دارد باید بگویم خیر چنین نیست و ما از این صنعت برخوردار نیستیم و دارای یک نوع سینمای سنتی به لحاظ امکانات و ابزار آلات هستیم.