قبل از اینکه
پدر و مادر شوم، میدانستم که از فرزندانم حمایت میکنم و به آنها یاد میدهم که چگونه از خود مراقبت کنند و چگونه در
جهان حرکت کنند. چیزی که انتظارش را نداشتم این بود که چقدر از آنها یاد خواهم گرفت. در اینجا برخی از درس های مورد علاقه من است.
1-حمایت ضروری است
وقتی یاد گرفتم از پسرم که معلول است دفاع کنم، متوجه نشدم که بچههایم فقط وقتی به آنها آموزش میدهم تماشا نمیکنند. آنها همچنین همیشه در حال مشاهده هستند.
فرزندان من به سرعت به این نکته اشاره می کنند که یک فعالیت فراگیر نیست و آن را با نیازهای خود تطبیق می دهند. هنگامی که آنها در هالووین حقه
بازی می کنند، دو نفر از آنها به سمت در می دوند، زنگ را به صدا در می آورند و از ساکنین می خواهند که از پله ها پایین برود تا به برادرشان آب نبات بدهد. این یک استراتژی است که آنها به تنهایی از طریق آزمون و خطا کشف کردند. برادرشان را بسیار خوشحال میکند که او را شامل میشوند و به دیگران نیز فراگیر بودن را آموزش میدهند.
آنها همچنین نحوه دفاع از من را تقلید می کنند. به جای اینکه وقتی رستورانی به راحتی به میز دسترسی ندارد ناامید شوم، تمام تلاشم را می کنم تا نیازهایمان را توضیح دهم و درخواست اقامت بدهم. نحوه برخورد من با چالش، با آموزش افرادی که می توانند به ما کمک کنند، تقریباً به اندازه رسیدن به هدفم مهم است.
هدر واتسون-پرز، روانشناس بالینی در
بخش خصوصی در نیوجرسی، گفت: "مهم است که نیازهای خود را به طور مستقیم، واضح و با اطمینان بیان کنیم و در عین حال به
حقوق دیگران نیز احترام بگذاریم."
"مدل سازی قاطعیت به
کودکان کمک می کند تا یاد بگیرند که چگونه نیازهای خود را به درستی بیان کنند و از خود دفاع کنند."
در نتیجه، دیدهام که فرزندانم وقتی تکلیف را نمیفهمند، از خودشان دفاع میکنند. آنها از صحبت با بزرگسالانی که دارای اقتدار هستند نمی ترسند. و آنها درک می کنند که اگر شما نیازهای خود را بیان کنید یا درخواست
مسکن کنید، گاهی اوقات می توان وضعیت را به طور منطقی تغییر داد.
2-تمام وقت خانواده مهم است
من تک فرزندی را در یک خانه تک والدی بزرگ کردم و وقتی خودم
پدر و مادر شدم، هیجان زده بودم که به عنوان عضوی از خانواده بزرگتر به ماجراجویی بپردازم. با این حال، جاذبههای مناسب برای کودکان، مانند پارکهای تفریحی، خانههای پرنور و حتی زمینهای بازی، همیشه برای ما آسان نیست که بتوانیم با نیازهای پسرم حرکت کنیم . بسته به جایی که میرویم، ممکن است لازم باشد از هم جدا شویم تا هر یک از فرزندانم بتوانند در آن شرکت کنند، که همیشه به خوبی برای وقت خانوادگی باکیفیت مناسب نیست.
لحظات دیگری مانند رانندگی به درختخانه محلی برای پیک نیک، کاوش در کتابخانه شهر یا شب فیلم خانوادگی در خانه پیدا میکنیم. ما متوجه شدهایم که چگونه میتوانیم فعالیتهایی مانند کایاک سواری و لولهکشی برفی را تطبیق دهیم، و سواحل به راحتی در دسترس را پیدا کردهایم که همه ما میتوانیم در آن شنا و بازی کنیم.
ما سعی می کنیم از خانه دور شویم تا در خانه حواسمان پرت نشود. بچه ها از با هم بودن و توجه کامل والدینشان هیجان زده می شوند.
Jo-Ann Finkelstein، روانشناس بالینی در بخش خصوصی در شیکاگو، می گوید: «کودکان به توجه متمرکز نیاز دارند. "نه هر لحظه، بلکه بیشتر اوقات، و این در این دنیای چندوظیفه ای ما سخت است. گذراندن زمان با کیفیت با کودکان تاثیرات قابل توجهی بر رفاه آنها دارد، از جمله نمرات بهتر،
سلامت روانی و شایستگی اجتماعی."
پیدا کردن ماجراهایی که همه ما دوست داریم و می توانیم به راحتی از آن لذت ببریم، کلیدی است.
3-زمان فردی نیز مهم است
کودک 9 ساله من پزشکان و جلسات فیزیوتراپی زیادی دارد که برای سلامتی او ضروری است. اما او همچنین به زمان نیاز دارد تا فقط یک بچه باشد و کارهایی را انجام دهد که از آنها لذت می برد - مانند بازی کردن
بسکتبال در دسترس و شنا.
همینطور دو فرزند دیگرم. پرورش هر یک از علایق آنها، مانند انجام ورزش های گروهی و شرکت در جلسات دختران پیشاهنگ، به آنها کمک می کند تا احساس استقلال، ارتباط با همسالان خود و رضایت داشته باشند.
ایوان هانسن، روانشناس بالینی در مطب خصوصی در نیوجرسی، گفت: «احساس تعلق واقعاً برای
رشد سالم کودکان، چه از نظر جسمی و چه از نظر عاطفی، اساسی است.
زمانی که کودکان احساس می کنند به آنها تعلق دارند، به احتمال زیاد با انگیزه، درگیر، توجه و مایل به ریسک هستند."
در صورت امکان، هربار یکی از آنها را در یک سفر
جاده ای یا یک شبه می برم که منعکس کننده علایق آنها باشد و به من امکان می دهد که به آنها توجه بی دریغ کنم.
بچه ها همچنین دوست دارند در فعالیت های جداگانه خود از یکدیگر حمایت کنند. به دلیل محدودیت زمانی، آنها به طور ناخواسته در تمرینات یا جلسات فیزیوتراپی یکدیگر قرار گرفته اند. بچههای عصبی من در
درمان اسبسواری برادرشان را تشویق میکنند و پسر معلولم عاشق تماشای بازیهای
فوتبال و دریبل زدن توپ در کنار
زمین است.
4-ما همیشه در حال رشد و تغییر هستیم
فرزندان من همیشه ورزشها و باشگاههای جدید را امتحان میکنند، تصمیم میگیرند که چه چیزی مناسب است، و سپس نظرشان را در فصل بعد تغییر میدهند. آنها در حال کشف این هستند که چه کسانی هستند و چه کسانی می خواهند باشند.
آنها به خوبی می دانند که همه افراد به روش های مختلف و با سرعت متفاوتی رشد می کنند. و آنها دستاوردهای مربوط به توانایی های فردی خود را بدست می آورند که همه ما آن را تشویق می کنیم. سال گذشته، زمانی که دخترم در نمایشی که میخواست، بازی کرد، جشن گرفتیم. ما همچنین جشن گرفتیم که کودک 9 ساله من برای اولین بار مستقل ایستاد.
برای خبرنامه استرس، اما کمتر CNN ثبت نام کنید.
من هم در حال رشد هستم من مایلم در مورد چیزهایی که قبلاً هرگز جالب نبود یاد بگیرم تا بتوانم با فرزندانم وقت بگذرانم. من نسبت به دوران جوانی صبر بیشتری دارم. من همچنین با تغییر مداوم نیازهای زندگیمان انعطاف پذیرتر هستم.
می دانم آنچه را که قبلاً می دانم به فرزندانم آموزش خواهم داد. اما وقتی با هم زندگی می کنیم، من هم یاد خواهم گرفت.