به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا؛ زهره شایسته- سال 95 بود. همان زمان که برای کنکور درس میخواندم؛ همه دوستان و معلم های مدرسه میدانستند که چقدر دوست دارم دانشگاه علامه طباطبایی قبول شوم. من هدفگذاری کرده بودم و باید به آن چیزی که میخواستم میرسیدم؛ نمیدانم چرا ولی هر کسی از من میپرسید چرا علامه؟ میگفتم دلیلش را نمیدانم اما فقط دانشگاه علامه. هیچ وقت آن جا را ندیده بودم و همه تصویر ذهنیام از آن جا چند عکس بود که آن را از اینترنت پیدا کرده بود. زمان گذشت و بالاخره شهریور همان سال نتایج کنکور اعلام شد. علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی. این نتیجه ماهها درس خواندن بود و حالا ذوق و شوقم برای پا گذاشتن به دانشگاه علامه روز به روز بیشتر میشد. بالاخره زمان ثبت نام رسید و برای اولین بار راهی علامه شدم. باید این طور بگویم که زمانی که از سر در دانشگاه وارد میشوی به خیابانی میرسی که مرکزش را ساختمانی تشکیل داده است که دانشجوهای دانشگاه به آن مقبره میگویند. بعدا متوجه شدم مقبره شهدا و مسجد دانشگاه علامه از نمادهای دانشگاه هستند و خیلیها اینجا را با این نمادها میشناسند.
روزها میگذشت و ما هر روز برای گذراندن کلاسهایمان به دانشگاه میآمدیم اما تایمهای خالیمان به این ساختمان با معماری دایرهایش ختم میشد. برخی از دانشجوها صبحها قبل از اینکه سرکلاس بروند به مقبره میآمدند و بعد از اینکه فاتحه میخواندند به سراغ کارشان میرفتند. خیلی ها وقت میدیدم دانشجوها در خلوت خود بر سر مزار این شهدا نشستند و درد و دل میکنند؛ خیلیها هم در زمانهای مختلف روی پلههای مقبره مینشستند و با دوستان خود گپ میزدند. خلاصه هر کدام از دانشجویان این دانشگاه این مقبره را به نوعی میشناسند.
دانشجویان ترم های بالاتر برای ما تعریف می کردند که سال 1390 در مراسمی باشکوه این شهدا به عنوان شهید گمنام در دانشگاه علامه طباطبایی تهران تشییع و در مقبره به خاک سپرده می شود.
اما همه ماجرا به این ها ختم نمی شود؛ نهم آذر ماه امسال مادر شهیدی در شهر نیشابور، خبر شناسایی هویت فرزندش را می شنود. شهید او «ابراهیم قائمی» است. او در چهارم شهریور 1344 در نیشابور چشم به جهان می گشاید و در دوم مرداد ماه 1361 در عملیات رمضان در منطقه شلمچه شهید می شود. اما هویتش همان زمان شناسایی نمی شود و خانواده اش 41 سال انتظار می کشند. این شهید همان شهید مقبره دانشگاه است که براساس آزمایشات DNA خانواده اش را پیدا کرده است. حالا امروز در روز دانشجو مقبره دانشگاه علامه میزبان مادر این شهید تازه شناسایی شده است و وصال ابراهیم با مادرش امروز محقق می شود. به گفته مادرش، ابراهیم خیلی دوست داشت که دانشجو شود به دانشگاه برود اما شهادت او، این آرزوی را برایش محقق نکرد. اما واقعیت داستان اینطور نبود چرا که ابراهیم 10 سال است که دانشجوی دانشگاه است و این مادرش بود که از این اتفاق خبر نداشته است. ابراهیم چندسالی است که به آرزویش رسیده اما دریغ از اینکه مادرش نمی دانست که او کجاست.
مادر ابراهیم تعریف میکرد که ابراهیم زمان رفتن به جهبه به او میگفته است مادر تو عصر خمینی نمیدانی چیست؛ من اگر نروم عصر خمینی تمام میشود. ابراهیم زمان رفتن به جبهه می گفت من با ایمانم به جنگ میروم و ما می رویم که ان شالله راه کربلا را آزاد کنیم.
این چند روز زمانی که به این سال ها فکر می کردم به یادم آمد که ابراهیم قائمی حرفهای خیلی از ما را شنیده و پای درد و دل خیلی از ما نشسته است و حتما خاطر ما را خیلی میخواسته که حالا خواسته است که ما او را بشناسیم. امروز ما همه دانشجویان دانشگاه علامه دوباره آمادهایم تا مراسمی باشکوهتر برای این شهید بگیریم چرا که میدانیم راه شهدا همچنان ادامه دارد و عصر خمینی تمام نشده است.
انتهای پیام/