از روزگاری که خون سه دانشجوی دانشگاه تهران در ۱۶ آذرماه سال ۱۳۳۲ سنگفرشهای دانشگاه تهران را رنگین کرد، ۶۸ سال میگذرد و شاید کسی باور نمیکرد در کنار وقایع مختلفی که در طول این سالها در دانشگاه رخ داده است، این روز تا این اندازه در تاریخ جنبش دانشجویی ماندگار شود. و چه زیبا دکتر علی شریعتی سالها پس از این حادثه به خوبی مسئولیتشناسی و آرمانگرایی متبلور در شانزدهم آذر را به تصویر میکشد و به تفاوت تفکر مسئولیتشناسانه جریان دانشجویی مسلمان با جریاناتی که در پی گذران زندگی روزمره خود غرق شده، میپردازد و مینویسد: «...این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند- همچون دیگران- کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که میآید، بیاموزد... .»
مساله مهمی همچون استقلالطلبی که ریشه در آزادیخواهی جنبش دانشجویی دارد، درس ماندگار ۱۶ آذر است تا برای همهی نسلها یادآوری کند روزگاری دانشجویانی در دل دانشگاه زیستند که ضمن درک صحیح از منافع ملی، برای رسیدن به آن تا پای جان استقامت ورزیدند و برخلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران منفعتطلب و ترسو یا روزنامهنگاران بیمایهای که فهم درستی از منافع ملی و استقلال ایران نداشتند، وارد میدان شدند و برای آن هزینه پرداخت کردند. این موضوعی است که نمیتوان در گرامیداشت این روز اشاره نکرد و بیتوجه از آن عبور کرد.
زنده نگاهداشتن یاد و خاطره ۱۶ آذر و گرامیداشت دانشجویان خالق آن برای آحاد جامعه به این دلیل است که جنبش دانشجویی در آن بزنگاه تاریخی، آزادیخواهی را برخلاف برخی تعاریف غربی و لیبرالیستی به «آزادی من» ترجمه نکرد و به جای اصالتبخشی به فرد، آزادی یک ملت را فریاد زد.
ترجمه درست جنبش دانشجویی از آزادی و به تبع آن استقلالطلبی نقطه اتصالی است با گفتمان انقلاب اسلامی که در سیره رفتاری حضرت امام خمینی(ره) نیز قابل مشاهده است و حتی بیش از بسیاری مسائل در دوران طاغوت از منظر امام(ره) به آن اهمیت داده میشود. بهطوری که در تاریخ شاهدیم امام(ره) پیش از انقلاب و درست در دهه ۴۰ به عنوان یک مرجع و عالم دینی و در حالی که کشور درگیر انواع زیادی از اقدامات تخریبگر جریانهای فراماسون و بهایی علیه مبانی دینی در جامعه بود، جدیترین مسالهای که برای مخالفت با حکومت پهلوی مطرح کرد، مساله «استقلال» بود. این در حالی است که شاید برخی اینگونه تصور کنند که اعلام مبارزه و مخالفت ایشان با رژیم بهعنوان یک فقیه و عالم دینی پیرامون مسائلی همچون ترویج فساد شرعی و اخلاقی توسط حاکمیت علیالقاعده میبایست شکل گرفته باشد. اما امام خمینی(ره) بهدرستی ریشه همهی مشکلات را در وابستگی کشور میدید و پرداختن به هر یک از آنها بدون استقلال، مانع از حل بنیادین مساله میگردید.
لذا یاران دبستانی و انقلابی امروز برای پاسداشت سه قطره خون ۱۶ آذرماه و حرکت در چارچوب فکری رهبر فقید انقلاب اسلامی، میبایست برای حفظ استقلال ایستادگی کند و نباید اجازه دهد تا جریانی همزمان با ژست آزادیخواهی، وادادگی و سلطهپذیری در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و فناوری را در زیست واقعی و حتی مجازی مردم که امروزه بخش مهمی از زندگی حقیقی مردم و ظرفیت مهمی برای حاکمیت ملی است، تئوریزه و اینگونه القا کند که چنین مواجههای با جریان سلطهگر دارای هزینه در کشور میشود. اتفاقا در پاسخ به این تفکر، دانشجوی امروز باید ۱۶ آذر را زنده نگه دارد و پاسخ دهد که اگر مدعای استقلال و آزادی ملی جایی طرح شود که هزینهای نداشته باشد، چه کسی با آن مخالفت میکند و تفاوت میان مدعیان در حرف و عمل چگونه معلوم میشود؟
بیتردید آزمون مهم جریان دانشجویی در زمان اکنون شناخت دقیق ابعاد جدید سلطه و تشکیل جبههی مقاومت ملی در مقابله با سیاسیون منفعتطلب و به ظاهر روشنفکران دارای تریبون رسانهای است که با خطدهی غلط و هوچیگری در حقیقت چوب حراج را به تمام دستاوردهای استقلالطلبی قریب به ۷۰ سالهی جنبش دانشجویی با شعار «آزادی و منافع فردی» و در حقیقت با از میان برداشتن «آزادی و منافع ملی» زدهاند و در نهایت موجبات شکلگیری «دولت تهی» را فراهم میسازند که دیگر تلاشهای دانشجویان را در هر موضوعی که مرتبط با حفظ استقلال کشور باشد، بیداثر مینماید.