به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، چارلز تیلور (متولد ۱۹۳۱، مونترآل) فیلسوف کانادایی متولد منطقه کبک در این کشور و استاد بازنشسته دانشگاه مکگیل کانادا بیش از دیگر فعالیتهای علمی برای آثار مکتوب و فعالیتهایش در حوزه فلسفه سیاسی، فلسفه علوم اجتماعی، تاریخ فلسفه و تاریخ روشنفکری مشهور است.
وی که تاکنون دهها کتاب و صدها مقاله نگاشته است، یکی از مهم ترین آثار خود را به نام هگل در دفاع از گئورگ ویلهلم فردریک هگل (فیلسوف آلمانی قرن هیجدهم و نوزدهم) در دهه ۱۹۷۰ نوشت و منتشر کرد.
تیلور جوایز مختلف و معتبر فلسفی؛ از جمله جایزه کیوتو ( Kyoto Prize)، جایزه مرکز کلاگ کتابخانه کنگره آمریکا (John W. Kluge Prize) و جایزه موسسه برگروئن (Berggruen Prize for Philosophy) را کسب کرده است و در ایران نیز چهره شناختهشده ای از راه ترجمه آثارش به شمار میآید.
سکولاریسم و آزادی وجدان ترجمهای از کتاب Secularism and Freedom of Conscience نوشته چارلز تیلور و جاسلین مکلور است که اول بار به سال ۲۰۱۰ در کانادا و یک سال بعد توسط انتشارات هاروارد در آمریکا به بازار آمد.
جاسلین مکلور (متولد ۱۹۷۳) نویسنده همکار تیلور در این اثر دانشاموخته فلسفه در مقطع کارشناسی از دانشگاه لَوَل کبک، ارشد دانشگاه ویکتوریا و دکترا دانشگاه ساوت همپتون آمریکا و اکنون استاد فلسفه در دانشگاه لول کبک کانادا و صاحبکرسی «فلسفه در دنیای امروز» و استاد و محقق مدعو در دانشگاههای نیویورک، لیون فرانسه، بارسلون اسپانیا و رم است.
کتاب که برآمده از گزارشی برای کمیسیون همفکری برای شیوههای همسازکردن تفاوتهای فرهنگی دولت کبک کاناداست، بعد از مقدمه در دو فصل ادامه مییابد. فصل نخست با عنوان سکولاریسم؛ شامل بخشهای ۱. تکثرگرایی اخلاقی، بیطرفی و سکولاریسم، ۲. اصول سکولاریسم، ۳. نظامهای سکولار، ۴. حوزه عمومی و خصوصی، ۵. نمادها و آیینهای دینی در حوزه عمومی، ۶. سکولاریسم لیبرال-تکثرگرا؛ تجربه کبک و فصل دوم به نام آزادی وجدان، و سپس با بخشهای ۷. ضرورت حقوقی همسازی معقول، ۸. آیا باورهای دینی ذوقهایی پرهزینهاند؟ انتخابها، موقعیتها و مسئولیت فردی، ۹. برداشت سوبژکتیو از آزادی دین و فردی شدن باور، ۱۰. آیا ضرورت حقوقی همسازی، نوعی التفات به دین است؟ باورهای وجدانی دینی سکولار و ۱۱. محدودیتهای معقول بر آزادی وجدان. مخاطب مطابق معمول در نهایت با دو فصل نتیجه گیری و یادداشتها روبروست.
نویسندگان فصل اول را با پرداختن به موضوع سکولاریسم و تکثرگرایی اخلاقی آغاز و به این موضوع میپردازند که تکثرگرایی اخلاقی از دغدغههای اصلی فلسفه سیاسی معاصر است؛ چرا که در مرکز ژرفترین و پیچیدهترین اختلافنظرهای موجود در میان شهروندان قرار دارد (ص. ۱۸)
بخش نخست از فصل اول به موضوع سکولاریسم در بحث پیچیدهتر و گستردهتر ضرورت بیطرفی دولت در قبال ارزشها، باورها و طرحهای زندگی متنوع شهروندان در جوامع مدرن اختصاص دارد که نویسندگان طی آن با استناد به آرای فلاسفه مشهور تاکید دارند باید از خلط سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم اجتماعی پرهیز کرد. زیرا سکولاریزاسیون سیاسی فرایندی است که در آن دولت استقلالش را از دین اعلام میدارد؛ حال آنکه یکی از مولفههای سکولاریزاسیون اجتماعی کاستن از نفوذ دین در کنشهای اجتماعی و اداره زندگی هر فرد است (ص. ۲۳)
نویسندگان در بخش دوم با توجه به مفاهیم متعدد از سکولاریسم و شیوههای عملی آن در تجربیات مختلف از جمله آمریکا یا فرانسه نتیجه می گیرند سکولاریسم قاعده ای ساده و سرراست نیست، همواره دوراهیهای اخلاقی ایجاد خواهد شد که دولت سکولار باید راهحلهایی برای شان بیابد.
نظامهای سکولار و تفاوتهای رفتاری آنها در مورد کنشهای دینی موضوع بخش سوم است که در ابتدای آن نویسندگان توضیح می دهند نظامهای سکولار را می توان در امتداد یک پیوستار دید؛ از صلبترین و سختگیرانهترین موضع تا منعطفترین موضع در قبال کنش دینی. مثلا دولت فرانسه پوشیدن نمادهای دینی مشهود، در مدرسههای دولتی را ممنوع میکند اما اغلب چشم بر این واقعیت میبندد که ۸۵ درصد بودجه مدرسههای دینی خصوصی فرانسه از خود دولت تامین میشود (ص. ۳۵)
حوزه عمومی و تمایزگذاری دشوار بین آن موضوع بخش چهارم است و نویسندگان در بخش پنجم به نمادها و آیینهای دینی در حوزه عمومی میپردازند؛ موضوع مهم و تا حدی چالش برانگیزی که موجب اختلاف های زیادی میان جوامع در یک کشور و حتی کشورهای دیگر شده است. پوشیدن نمادهای دینی توسط کارکنان دولت و خصوصی شدن برخی نمادها و آیینهای دینی مسائل مرتبط در این زمینه اند. نویسندگان با طرح این پرسش کلیدی که آیا برای استقرار سکولاریسم، قربانی کردن میراث دینی جامعه ضرورت دارد؟ افقهای جدیدی را پیش روی مخاطب میگشایند.
بخش هفتم به تجربه کبک به عنوان یکی از استانهای کانادا و متفاوت از نظر فرهنگی و زبانی با اکثریت جمعیت کشور در ایجاد سکولاریسم لیبرال-تکثرگرا میپردازد. فصل دوم با تعریف آزادی وجدان آغاز میشود و در بخش هفتم به ضرورت حقوقی همسازی معقول میپردازد. نویسندگان در این فصل با اشاره به آزادی دین، از آن به آزادی عمل به دین تعبیر کرده و بیان می کنند دادگاه ها یا قانونگذاران چند کشور برای مقابله با تبعیض نامستقیم در مورد اعمال هنجارها، مقرر کردند اصل همسازی به سان ضرورت حقوقی برامده از حقوق کلی تر انگاشته شود.
بخش هفتم به این سوال پاسخ می دهد که آیا باورهای دینی ذوقهای پرهزینهاند؟ و در پرتو آن انتخابها، موقعیتها و مسئولیتهای فردی را با توجه به باورهای دینی تعریف میکنند. بخش نهم به برداشت سوبژکتیو از ازادی دین و فردی شدن باور میپردازد و نویسندگان در آن تاکید میکنند آزادی دین به افراد اجازه میدهد باورهای دینی منتخبشان را اختیار و در و صورت کاربستپذیری به آنها عمل کنند.
بهش دهم با بحثی تاریخی در مورد تحقق سیاسی سکولاریسم در غرب آغاز میشود که نویسندگان طی آن اشاره می کنند اولویت دهی به دین در سراسر قرن نوزدهم ادامه یافت، چنان که در سال ۱۸۹۰، سی و هفت ایالت از چهل و دو ایالت امریکا مرجعیت خدا را در مقدمه یا متن قانون اساسی شان پذیرفتند. (ص. ۸۸) آنها بعد از سیری تاریخی و بررسی ارای فلاسفه معتبر معاصر به ویژه مارتا نوسباوم (فیلسوف آمریکایی متولد ) به این نتیجه میرسند آزادی وجدان آزادی بازنگری و بازاندیشی در انتخاب های وجدانی را هم دربرمیگیرد. (۹۹)
بخش آخر در مورد محدودیت های معقول بر آزادی وجدان است، در این بخش آنها تاکید دارند که حتی در الگوی سکولاریسم لیبرال-تکثرگرا نیز احتمال تحدید آزادی وجدان و اختیار والدینی وجود دارد؛ برای مثال در شرایطی که میان باورهای والدین و محتوای برخی کلاس های آموزشی مدرسه ها تضاد هست. (ص. ۱۰۲) آینده سکولاریسم عنوان فصل نتیجهگیری این کتاب است که طی آن تحول جوامع دموکراتیک معاصر، بیانگر آن است که اکنون وقت ان رسیده که معنا و هدف های سکولاریسم را از نو مفهومسازی کنیم. از عصر آگوستین تا دوره مدرن، رابطه میان قدرت قدسی و غیرقدسی پراهمیت و چالشبرانگیز بوده است؛ ولی چالش های عصر حاضر از جنسی دیگرند.
انتهای پیام //