"زیست جهان فرهنگی" در بستر تحولات تاریخی مولد خشونت هاست

|
۱۴۰۰/۰۹/۲۱
|
۰۹:۱۳:۵۷
| کد خبر: ۱۲۷۲۷۳۱
زیست جهان فرهنگی در بستر تحولات تاریخی مولد خشونت هاست
به مناسبت روز‌ جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان ، نشست تخصصی "تحلیل جامعه شناختی خشونت در جامعه ایران" با حضور فرماندار پیشوا، رئیس اداره بهزیستی پیشوا و جمعی از روسا و‌ کارکنان ادارات در محل فرمانداری پیشوا برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری برنا از تهران ؛ در این نشست اردشیر بهرامی بر اساس مباحث علمی کتاب "فرهنگ، توسعه و خودکشی در غرب ایران" انتشارات جهاد دانشگاهی تهران، دیدگاه های علمی خود را در زمینه ریشه های تاریخی _اجتماعی خشونت مطرح نمود.

وی گفت: در مطالعات پیرامون تحلیل خودکشی در ایران خلاء مطالعات جامعه شناسی تاریخی  احساس می شود.  بجز مطالعه ی سیاوش قلی پور (۱۳۹۵) پیرامون تحولات توسعه و نظام ایلی و تاثیر آن بر خودکشی ها در مناطق غرب ایران که مطالعه ای ارزشمند و در خور توجه است.

بهرامی افزود: ایران در دوران باستان، تاریخی و اسلامی و معاصر جنگ ها، بحران های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اقلیمی و محیطی و... بی شماری را را تجربه نموده است. نظام اجتماعی ایران معاصر بر بستری از نا امنی اجتماعی و خشونت شکل گرفته است و این احساس نا امنی و خشونت بر مناسبات اجتماعی مردم سایه افکنده است.

این کارشناس بیان داشت: جامعه ایران معاصر با مختصات ایلی بخاطر وقوع جنبش های اجتماعی، کودتا، جنگ ها، انقلاب ها، قحطی، وبا، طاعون و...  دارای زیست جهان فرهنگی مبتنی بر حفظ ارزش ها و هنجارهای درون ایلی بوده است.

وی عنوان کرد: هفت زیست جهان همچون زبان، سوگ، حفظ ناموس، تقاص، جنگ و خشونت، ازدواج (درون همسری)، تهمت زنی برای حفظ کیان نظام اجتماعی جامعه ایلی و قومی شکل گرفته است.

بهرامی بیان کرد: این جامعه سنتی ایلی نظام حمایتگری قوی وجود داشت. در ازدواج های حق انتخاب برای زنان کمتر شناخته شده بود، نظام آمرانه از پدران بر فرزندان و از بزرگترها به کوچکتران  از خان، کدخدا و مالک بر زیردستان ساری و جاری بود.

وی ادامه داد: در دوران اصلاحات ارضی بر اساس برنامه تغییر ساختار قدرت از نظام ارباب رعیتی بر رعایا برداشته و به عوامل دولت واگذار شد. دولت جایگزین نظام سنتی شد.

این کارشناس بیان داشت: پس از رخداد انقلاب اسلامی و فرآیند توسعه و نوسازی و رشد شهرنشینی، سواد، آموزش، بهداشت، رسانه های همگانی و.. تغییرات و تحولات گسترده ای رخ داد. سطح آگاهی عمومی توسعه یافت. اما به موازات رشد شاخص های توسعه نابرابری های اجتماعی و اقتصادی شکل گزفت و شکاف های طبقایی افزایش یافت. "عشق پیش از ازدواج" به عنوان مقوله ای فرهنگی‌مذموم تلقی می گردبد.

اردشیر بهرامی تصریح کرد: زنان و نسل های جواندتر که نوگراتر بودند از جهان بسته "زیست جهان فرهنگی سنت"  پا فراتر نهاده و در برابر اقتدار سنتی و موروثی نظام ایل، طایفه و خانواده قد عّلم کردند و کنش های اعتراضی شکل گرفت.

وی گفت: از مظاهر و مصادیق تلاش برای تحقق خواسته ها، امیال، آرزوهای زنان و جوانان در دورلن نوسازی تجربه "عشق رمانتیک" است.

وی بیان کرد: از دیدگاه زنان آنچه با اهمیت تلقی می شد: پذیرش و حضور  زن در حوزه عمومی جامعه زندگی عاری از خشونت بود، دختران خواهان تحقق استعدادهای علمی، هنری، آموزشی، ورزشی و ازدواج مبتنی بر علائق و سلائق فردی شدند. به ازدواج ها اجباری، ازدواج های سنین نابالغ (کودک هسمری)، چند همسری شوهران اعتراض نمودند و از این منظر کانون مناسبات خانوادگی به خشونت گرائید اگر خشونت را هر نوع نگرش، بینش، بیان، کنش و اعمالی که باعث آسیب و رنج جسمی، روحی، روانی و.. علیه دیگری تعریف کنیم، در زبست جهان سنت خشونت به عنوان عنصر فرهنگی و اجتماعی پذیرفته بود.

بهرامی اظهار کرد: "زیست جهان زبان" اگرچه در دوران دیرینه بر زندگی اعصار گذشته جاری بود و منطبق بر نظام معیشت کوچ روی، شکارکری، کشاورزی و روستایی بود اما امروزه با زبان معیشت گذشته گفتگو می شود و این زبان بستر بازتولید خشونت های کلامی، تهمت ها، سرزنش ها و انگ های اجتماعی است.

وی افزود: "زیست جهان آبرو، ناموس، تعصب" خشونت را ترغیب می نمود. زیست جهان "جنگ و خشونت" و "تقاص" در مسائل حیثیتی و ناموسی خشونت و قتل ها و نزاع ها را مجاز می شمرد و در زندگی اجتماعی بازتولید می نمود.

بهرامی عنوان داشت: "زیست جهان سوگ" و سوگواری  شادی را عنصری ضد احترام به جایگاه‌ مردگان و زندگی تعریف می نمود و سالیان متمادی بختک یاس و دلمردگی بر زندکی سنگینی ایجاد می نمود.

وی ادامه داد: بازتولید زیست جهان سنت در برهمکنشی تجربه نوسازی و رشد نابرابری های اجتماعی و رشد آگاهی زنان و جوانان سبب پدیداری خشونت های خانگی‌شدند که نه تنها زنان و کودکان بلکه خود مردان نیز قربانی این خشونت شدند.

وی در پایان تصریح کرد: برای رهایی از خشونت در فضای خانواده، ضمن تلاش برای تعدیل نابرابری قدرت در مناسبات بین نسلی و  زندگی زناشویی باید

مفاهیم فرهنگی که ریشه تاریخی دارند مورد نقادی قرار گیرند. مفاهیم فرهنگی که ازدواج های اجباری، کودک همسری، چند زنی می پذیرند. جایگزینی مفاهیم "شادی و نشاط" بجای "غم و اندوه" گفتگو و مفاهمه بجای زور و تعصب؛ توسعه حمایتگری و حمایت یابی از اقشار و گروه های به حاشیه رانده شده و منزوی شده که قربانقان خشونت تلقی می گردند.

انتهای پیام

نظر شما