ایران در زمان قاجار و پهلوی با جنگ و بدون جنگ بسیاری از سرزمینهای خود را از دست داد؛ بخشهای بزرگی از افغانستان و چند کشور فعلی آسیای میانه و قفقاز در دوران قاجار و بخشهایی از ترکیه امروزی و کل بحرین در دوران پدر و پسر ملعون پهلوی از خاک مقدس ایران جدا شد. تمام اینها در همین 250 سال اخیر رخ داده است و مساحت کشور اگر سردار سلیمانیای در آن زمان وجود داشت، امروز بزرگتر بود.
اینکه میتوان با امکانات کمتر در شرایطی که تمام دنیا مانند یک جنگ جهانی علیه کشورت حمله نظامی ترتیب دادهاند بر همه قدرتها و ابرقدرتها غلبه کرد، حتی روی کاغذ بسیار دشوار به نظر میرسد؛ چه برسد به آنکه 33 سال قبل آن را محقق کرد. جمهوری نوپای اسلامی در برابر دشمن قوی ایستاد و پیروز شد. با شهادت 300 هزار ایرانی، برای نخستین بار در تاریخ معاصر، در جنگ 8 ساله ایران و عراق حتی وجبی از خاک مقدس ایران جدا نشد. موردی نداشتهایم که ملتی در شرایط خاصی قرار گیرد؛ شرایطی که انقلاب پیروز شده اما تثبیت نشده باشد؛ سپس در آن شرایط متحمل جنگ شود و در نهایت هم از آن جنگ پیروز و سربلند بیرون آید.
پس از جنگ تحمیلی، پیروزی طرفی که امکانات نظامی کمتر دارد، با استفاده از تجربه دفاع مقدس توسط سپاه قدس به سایر احزاب و کشورهای دوست و مقاومت ارائه شد که منجر به پیروزیهای پیاپی جبهه حق بر باطل در نبردهای دیگر از جمله جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی و جنگهای 22 روزه، 8 روزه، 51 روزه، 2 روزه و 12 روزه جهاد اسلامی و حماس با آن رژیم جعلی شد و این موضوع کاملا به اثبات رسید که تنها ساز و برگ نظامی بیشتر موجب پیروزی و تضمینکننده آن نیست. نظریه ایستادگی در برابر قدرتهای استکباری که در دفاع مقدس شاهد آن بودیم، از سوی تاکتیسین موحد و بینظیری همانند سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی در دیگر جنگهای منطقه(بویژه در سوریه و عراق برای حراست از حرمهای مقدس اهل بیت عصمت و طهارت و همچنین نجان مردم این 2 کشور از شر مغولهای زمان داعش خونخوار) به کار گرفته شد و موجب شکست طرح تجزیه این 2 کشور و افتادن اختیارشان به دست داعشیها و اربابان صهیونیستشان شد.
فرماندهی سردار شهید سلیمانی در نیروی قدس از سال ۷۷ آغاز شد و تا زمان ترور ایشان دستاوردهای فراوانی برجا گذاشت که نه تنها ایران، غرب آسیا و جهان اسلام از آن بهره برد؛ بلکه تمام دنیا از شر تروریستهایی که مثلشان در تاریخ نبود، رهایی یافت.
در دوران فرماندهی سردار دلها، غرب آسیا و شمال آفریقا با انواع جنگها و حوادث عجیب مواجه شد؛ تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و سپس عراق، جنگهای متعدد رژیم صهیونیستی با حزبالله لبنان و جهاد اسلامی و حماس فلسطین، بیداری اسلامی، سقوط دولتهای دیکتاتوری مصر، تونس، یمن و لیبی، شعلهور شدن جنگ داخلی در سوریه و در پی آن حضور تروریستها از کشورهای مختلف دنیا در این کشور که دولت بشار اسد را تا فروپاشی پیش برد، مرگ عبدالله پادشاه سعودی و برآمدن دیوانهای چون محمد بنسلمان در این کشور و تهاجم نظامی سعودی و امارات به یمن از جمله اتفاقات مهم 2 دهه اخیر است که بر ایران و جبهه مقاومت نیز ناگزیر تاثیر داشت.
سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان متفکر نظامی جمهوری اسلامی ایران در این صحنهها برای حل مسائل، توقف جنگها، اخراج آمریکاییهای اشغالگر عراق از همسایگی ایران، کاهش مشکلات امنیتی منطقه و مقابله با عوامل ناامنکننده به کارها و اقداماتی پرداخت که هنوز بسیاری از خدمات ایشان، مخفی و پوشیده است. سردار سلیمانی در تمام این صحنهها یک دیپلمات کارکشته و کاربلد و یک نظامی متبحر و باهوش و یک سیاستمدار کاردان و پخته بود. در به جا نهادن کارنامه روشن و درخشان ایشان همین بس که سردار شهید «مرد پیروز» تمام این نبردها بود. اتفاقا همین موضوع موجب شد غرب وحشی که تمام این شکستها از «ژنرال» را متحمل میشد، تصمیم به حذف فیزیکی ایشان بگیرد و حتی نتوانست شهید سلیمانی را در میدان جنگ به شهادت برساند و گزینه بزدلانه ترور ایشان را برگزید.