یادداشت؛

زنان گمنام در دل تاریخ/ نگاهی به شخصیت "خاتون" در سریال خاتون

|
۱۴۰۰/۱۱/۰۵
|
۰۷:۱۶:۴۲
| کد خبر: ۱۲۹۰۱۶۷
پریسا الیاسی، فیلمنامه‌نویس درباره سریال خاتون یادداشتی برای خبرگزاری برنا نوشته است که در ذیل می خوانید.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت پریسا الیاسی، فیلمنامه‌نویس درباره سریال خاتون به شرح ذیل است.

تاریخ را فاتحان می‌نویسند؛ فاتحانی که اغلب قریب به اتفاق آن‌ها مرد بودند و زنانی که در گوشه و کنار یا حتی در وسط میدان بودند، دیده‌نشدند، نوشته‌نشدند و جدی گرفته‌نشدند و در تاریخ جایگاه کم‌فروغی دارند.

خاتون زنی است از دل تاریخ پرفراز و نشیب این خاک، در دل تاریخ دهه‌ی بیست شمسی. در میانه‌ی جنگ و موشک، خون و آتش، اسارت تن و اسارت وطن. 

خاتون، بنا به مصلحت و برای نجات جان پدرش، زن مردی نظامی شده‌است. مردی نظامی به نام شیرزاد که عاشق خاتون است؛ خاتونی که همسرش است و مادر بچه‌اش. زن یک مرد نظامی بودن با آن پیشینه‌ی ارباب و رعیتی، ملاحظات خاص خودش را دارد که خاتون به هیچ‌کدام‌شان پایبند نیست. خاتون اهل مطالعه است؛ پاتوقش کتاب‌فروشی شهر است، کافه می‌رود، تفنگ به دست می‌گیرد و البته شکارچی ماهری است.

زندگی خاتون تا زمان اشغال شهر توسط نیروهای بلشویک، در یک آرامش نسبی و ظاهری در حال گذر است. بمب‌افکن‌های متفقین که بر فراز آسمان ایران به پرواز در می‌آیند؛ زندگی خاتون مثل سرنوشت سرزمینش دچار آشوب می‌شود. خاتون، مادر است و موهبت مادر بودن، همان‌قدر که باعث قدرت یک زن می‌شود به همان نسبت نقطه‌ی ضعفش محسوب می‌شود. خاتون فرزندش را که از دست می‌دهد دیگر دلیلی برای تسامح و تساهل ندارد؛ دلیلی برای تحمل آن عمارت اربابی و دلیلی برای تحمل یک عشق تحمیلی. خاتون افق دیدش وسیع‌تر می‌شود. او فرزندش را از دست داده و حالا در پی نجات مادرش است. مادرش یعنی ایران، مام وطن. خطر می‌کند، به دل دشمن می‌زند، در مقابل دشمن مصلحت‌اندیشی نمی‌کند، به کمک نیروهای آزادی‌خواه می‌شتابد.

خاتون تکلیفش با خودش روشن است. او خوب می‌داند وطن‌پرستی حد وسط ندارد؛ نمی‌توان هم دلسوز وطن بود و هم سر سفره‌ی دشمن نشست. این چیزی است که شیرزادِ مصلحت‌اندیش درکی از آن ندارد. خاتون دست‌تنها، بدون کمک و بدون هیچ پشتوانه‌ای هرآن‌چه از دستش برمی‌آید برای بهبود اوضاع کشور به کار می‌بندد. خاتون به تاریکی لعنت نمی‌فرستد بلکه شمعی روشن می‌کند؛ هرچند کوچک و کم‌فروغ.

داستان خاتون پر است از زنان اثرگذار. پروین بهترین دوست خاتون که خودش را فدای دفاع از کشور و آرمان‌هایش می‌کند و در نهایت در آغوش خاتون جان می‌سپرد. قدرت، زنی که هیچ‌کدام از ویژگی‌های ظاهری زنانه را ندارد اما استوار بر سر آرمان‌هایش ایستاده و تصویری باشکوه از زن مستقل ایرانی را به نمایش می‌گذارد.

خاتون نماینده‌ی صدها و یا هزارها زنی است که در پستوهای تاریخ گم شدند و اثری از آن‌ها نیست. کاش این‌بار تاریخ را زنان بنویسند. تاریخی که در آن خون و جنگ و مرگ کمتر باشد و عشق باشد و امید.

انتهای پیام//

نظر شما