به گزارش برنا؛ بهمن 1399 برای اهالی فوتبال به خصوص سرخابی ها یادآور تلخی های گزنده ای است؛ تلخی فوت ناگهانی و کوچ تلخ ستاره هایی که هنوز برای خاموشی شان زود بود اما جغد شوم مرگ با نامردی هرچه تمام تر کرونای لعنتی را مامور کرد که پس از مهرداد و در فاصله یک هفته از وداع تلخ با میناوند شوک دوم را به فوتبالی ها وارد کند و ننه علی، دوستان و همه ایرانی ها را دوباره با غم بزرگی روبرو سازد.
علی انصاریان را با لبخندهایش می شناختیم، با تعصبش که با هر پیراهنی برای هر تیمی که بازی می کرد، سرش را مقابل توپ می گذارد و بی جهت نبود که شد آقای بخیه فوتبالی ها! برای او فرقی نمی کرد، شکست را دوست نداشت؛ قرار بود کرونا را هم شکست دهد و با تکلی خشن او را بر زمین زده و او را ناک اوت کند اما...!
شماره 8 پرسپولیس که در تیم رقیب پیراهن 28 را برای یاغی شدنش انتخاب کرد، ستاره ای شد که خیلی زود غمگینانه غروبش را به تماشا نشستیم، زمستانی سردتر و سنگدل تر از هر سال چهره همیشه خندان او را در بی رحمانه در نقاب خاک کشید، اتفاقی که هنوز برای هیچ کس قابل باور نیست. هنوز هم خنده هایش را فراموش نکرده ایم و چشمانی که آینده را با امید نگاه می کرد ولی هیچ کس خبر نداشت که او می رود و آرزوهایش را با خود می برد!
علی انصاریان زود رفت تا تیتر بزنیم؛ انصاریان داغ مهرداد را تاب نیاورد؛ قلب آقای بخیه از تپش ایستاد...!!
داغ مهرداد و علی یکساله شد و قصه این دو ستاره فوتبال خیلی زود به سر رسید، این بار آخر قصه با تلخ ترین پایان همراه شد. آخر قصه همینه!
روح شان شاد و یادشان گرامی.
انتهای پیام//