برنا بررسی کرد

چرا روسیه در جنگ‌ روایت‌ها در موضع ضعف قرار دارد؟

|
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
|
۰۵:۴۰:۵۶
| کد خبر: ۱۳۰۳۲۷۷
چرا روسیه در جنگ‌ روایت‌ها در موضع ضعف قرار دارد؟
کمتر از یک هفته است که نیروهای روسیه به دستور پوتین برای کمک به جمهوری‌های خودخوانده اوکراین خطوط مرزی را شکسته‌اند و برخی معتقدند افکار عمومی جهان با پوتین به دلیل عدم حضور مردم روسیه در شبکه‌های اجتماعی متداول همراه نیست.

به گزارش خبرنگار سیاسی برنا، چند روزی است که نیروهای روسیه به دستور پوتین خط مرزی اوکراین را شکسته و بزرگترین نبرد اروپا طی چند دهه اخیر را برای کمک به جمهوری‌های خودخوانده این کشور آغاز کرده‌اند، پوتین به عنوان رییس جمهوری که تغییرات جدی در سیستم حکمرانی ملی روسیه ایجاد کرده، به طور قطع پیش از آغاز این حمله به چالش‌های مختلفی که بعد از عبور از مرز اوکراین پیش‌روی وی قرار خواهد گرفت فکر کرده است، برای مثال ایجاد آمادگی لازم جهت مقابله با تحریم‌های اقتصادی اروپا و آمریکا و نحوه ضربه زدن به منافع اقتصادی این کشورها یا همراه کردن افکار عمومی مردم روسیه از مواردی هستند که پوتین برای آغاز یک جنگ حقیقی مورد توجه قرار داده و طی این چند روز نیز به وضوح قابل ملاحظه است.

جنگ حقیقی جنگ مجازی

آن‌ نکته‌ای که پوتین و البته جامعه جهانی مدت هاست به آن توجه نمی‌کند حفظ هژمون رسانه ای آمریکا و متحدانش در جهان امروز است، تضعیف قدرت نظامی آمریکا، میلیاردها دلار بدهی که دولت آمریکا را هر چند وقت یک بار برای مدتی تعطیل می‌کند و مواردی از این دست سبب شده تا روسیه با اتکا به قدرت سختی که دارد و البته همراه کردن افکار عمومی مردم خود از مرزهای اوکراین عبور کند؛ چرا که فارغ از درست یا غلط بودن این اقدام نگران پاسخ نظامی آمریکا و متحدان اروپاییش نیست، آن‌ها همانطور که اشرف غنی را در میدان سخت نبرد نظامی رها کردند، زلنسکی را نیز به حال خود گذاشته‌اند تا ریاست جمهوری‌اش به تراژدی تلخ بدل شود، البته تفاوت نبرد افغانستان و اوکراین برای اروپا و آمریکا این است که اوکراینی‌ها بلوند و چشم آبی هستند بنابراین در فضای رسانه همه امکانات جهان برای روایت درد آن‌ها بسیج شده است، جستجوی کوچکی در فضای وب به شما اثبات خواهد کرد که گراف نیست اگر بگوییم در این چند روز بیش از همه سال‌هایی که یمن، افغانستان،عراق و ... زیر چکمه‌های بانکی‌ها و ایادی آن‌ها بود، محتوای منفی علیه جنگ و تهاجم نظامی تولید شده است.

نکته‌ای که پوتین و شاید جهان از آن‌ غفلت می‌کنند حفظ هژمونی رسانه‌ای آمریکا با کمک فضای مجازی بر افکار عمومی جهان است، ارتشی که سال‌ها با هیمنه هالیوودی خود پیش از حمله، سرزمین‌ها را فتح می‌کرد، امروز نیز با ابزار فضای مجازی بدون درگیری فیزیکی افکار عمومی را متاثر کرده و روایت سازی‌های باب میل خود را در جهان انجام می‌دهد، امروز به اصطلاح، کلید خاموش روشن اینترنت بین الملل و پلتفرم‌های مجازی بزرگ جهان در اختیار این کشور قرار دارد و هر روایتی را بخواهد در صدر اخبار دنیا قرار می‌دهد، به همین جهت نیز مردم جهان در حال حاضر پشتیبانی بیشتری از اوکراین دارند اما فراتر از نبرد اوکراین و روسیه باید به این سوال پاسخ داد که آیا این شکست مجازی با حضور مردم و سلبریتی های سیاسی و هنری روسیه در پلتفرم‌های آمریکایی حل می‌شد؟ 

جایگاه شبکه ملی اطلاعات در نبردهای نظامی 

روسیه از جمله کشورهایی است که طی سال‌های گذشته بخش اعظمی از فضای مجازی خود را بر پایه خدمات پایه کاربردی روس اداره می‌کند، آن‌ها در اغلب لایه‌های شبکه ملی اطلاعات ورود پیدا کرده و سعی در اقناع افکار عمومی خود بر اساس ارزش‌های فرهنگی این کشور در مسائل مختلف دارند و امروز نمی‌توان ادعا کرد که افکار عمومی این کشور مقاومت جدی مقابل پوتین دارد.

اصلی‌ترین شبکه اجتماعی مورد استفاده مردم روسیه در فضای مجازی برنامک ف.کُنتاکته ( ВКонтакте) با حدود ۶۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان است که مطابق ارزش‌های این کشور اداره می‌شود، استفاده‌ از سایر پلتفرم‌ها به خصوص از نوع آمریکایی در روسیه به دلایل مختلفی از جمله قوانین رگولاتوری این کشور رونقی ندارد، روس‌ها در افکار عمومی خود موفق بوده‌اند؛ چرا که مدیریت آن را در دست دارند، بعد از شروع جنگ هم به دلیل ضعف زیرساختی مجبور به قطع شبکه نشدند، حتی بعد از محدود شدن و‌ حذف برخی صفحات نهادها و مسئولان روس توسط شرکت متا این کمپانی بلافاصله با برخورد سخت روسیه و اعمال حکمرانی این کشور مواجه شد، بزرگترین فایده بومی سازی بخش اعظم زیرساخت‌های شبکه در روسیه این بود که دست کم در نبرد جاری حمایت افکار عمومی خود را به همراه دارد و مسکو در رسانه‌ها و فضای مجازی از راه دریای ایذه تسخیر نشد! اما آیا اگر مردم روسیه حضور گسترده تری در پلتفرم‌های آمریکایی داشتند، امروز روایت متفاوتی از نبرد اوکراین در ذهن مردم دنیا ساخته شده بود؟

پلتفرم و‌ محتوا؛ دو‌ رکن ناگسستنی حکمرانی سایبری 

ایجاد این انگاره اشتباه که اگر مردم روسیه در پلتفرم‌های آمریکایی حضور فعال داشتند، امروز پوتین برنده نبرد رسانه‌ای بود، ناشی از تفکر نادرستی است که پلتفرم و محتوا را جدا از یکدیگر می‌داند اگر ابزار رسانه‌ای مانند پلتفرم‌ها را به مثابه سلاح و محتوا را فشنگی بدانیم که قلب مخاطب را فتح می‌کند، نمی‌توانیم بگوییم که روسیه این امکان را داشت که فشنگ (محتوای) روسی بسازد و توقع داشته باشد که تیرانداز آمریکایی آن را به سوی هدفی شلیک کند که باب میل این کشور است. مگر می‌شود به عنوان مثال مردم روسیه در اینستاگرام علیه اوکراین و به نفع ارتش روسیه مطلب منتشر کنند و اینستاگرام آن را حذف یا دست کم از پخش گسترده آن جلوگیری نکند؟ کاری که این شبکه اجتماعی بارها با مواضع جمهوری اسلامی ایران کرده است.

اگر امروز مواضع درست یا غلط پوتین هم در جهان، آنطور که روس‌ها دوست دارند دیده نمی‌شود نه به خاطر عدم حضور آنها در پلتفرم‌های خارجی بلکه به دلیل سانسور آمریکا و جلوگیری این کشور از انتشار گسترده روایت‌هایی به نفع نیروهای روسیه است.

 درست به همین دلیل کشورهای اروپایی بعد از کنفرانس سال ۲۰۰۵ که برای متقاعد کردن آمریکا جهت ایجاد سازمان ملل فضای سایبر تشکیل شده بود و عدم موفقیت در اقناع آمریکا جهت راه‌اندازی چنین سازمانی ابتدا شبکه‌های بومی خود را تقویت کردند، سپس با قانون GDPR پروژه کنترل شرکت‌های بزرگ فناور محور آمریکایی مانند متا (فیسبوک) کلید زدند و بعد از افشای اسناد ویکی لیکس نیز تلاش شد تا کشورهای اروپایی با اینترنت اروپایی به یکدیگر متصل باشند؛ واضح است که متحدان آمریکا بیش از هرکسی می‌دانند اگر استقلال سایبری نداشته باشند، نمی‌توانند کاری خلاف میل این کشور انجام دهند اگر افکار عمومی در استعمار کشوری باشد، باید اذعان کرد این کشور بدون پرداخت هزینه گزاف توانسته تا جغرافیایی حقیقی را به صورت نامحسوس اشغال کند، راهکار برون رفت از این مشکل نیز فراهم شدن زیرساخت‌هایی در جهان است که در معنای حقیقی کلمه در کنترل آمریکا نباشد، خطوط قرمز آن اصول پذیرفته شده همه کشورها باشد و توسط سازمانی بین المللی اداره شود، بدون اینکه کشور و کشورتر در آن معنا داشته باشد، موضوعی مهم که رهبر انقلاب در نگاه تمدنی خود به آن اشراف کامل دارند به همین جهت نیز سال‌ها پیش از متولیان مدیریت فضای سایبر در ایران می‌خواهند که سرویس‌هایی طراحی کنند که بعد بین‌المللی داشته باشد.

به نظر می‌رسد ایران اسلامی نیاز به یک حاج قاسم برای فضای سایبر دارد تا هژمون آمریکا در این فضا را تحت تاثیر قرار دهند و دست کم سرویسی را ایجاد کنند که همه آزادگان جهان بتوانند بدون اثرگذاری تیغ تیز سانسور آمریکا در آن فعالیت کنند.

انتهای پیام/

خبرنگار: علی پژوهش

نظر شما