به گزارش خبرگزاری برنا، برتراند راسل، یکی از فیلسوفان برجستهٔ قرن بیستم بهشمار میرود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. او را به همراه گوتلوب فرگه و لودویگ ویتگنشتاین، از بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی میدانند.او بههمراه آلفرد نورث وایتهد سعی کرد تا با تلاشی بسیار زیاد و با کمک منطق کلاسیک، بنیانی منطقی برای ریاضیات بنا کند. از مقاله فلسفی او با عنوان در باب دلالت، بهعنوان یکی از چهارچوبهای فلسفه یاد میشود.کارهای او اثرات قابل توجهی بر روی ریاضیات، منطق، نظریه مجموعهها، زبانشناسی، هوش مصنوعی، علوم شناختی، علم کامپیوتر و فلسفه بهویژه فلسفه زبان، معرفتشناسی و متافیزیک گذاشت.
برتراند راسل، فعال ضد جنگ و نیز مخالف امپریالیسم بود که به دلیل عقاید صلحطلبانهاش در طول جنگ جهانی اول، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد.او مخالف آدولف هیتلر، منتقد تمامیتخواهی استالین، معترض درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و همچنین از حامیان خلع سلاح هستهای بود.وی در سال ۱۹۵۰، به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوعدوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.
موضع غیر کانفورمیست (حذب باد) راسل ، همواره سرشار از معنا بوده است. مهم نیست ، چه موضوع و چه مسئله ای باشد. در این کتاب کوچک برخی از مشاهدات قدیمی اما با این وجود چشمگیر و برخی از افکار وی در 90 سالگی تولدش وجود دارد. در اینجا عناوینی آورده شده است که به طور تصادفی از فهرست مطالب گرفته شده است: پیشینه ی عقاید بشری؛ باورهای روشنفکرانه، الحاد و ندانم گویی، در باب پیری.
بخشهایی از کتاب:
در طول ۴۰۰ سال گذشته، که در آن، پیشرفت علم به انسان نشان داد چگونه در مورد قوانین طبیعت و غلبه بر نیروهای طبیعی کسب دانش کند، رهبران مذهبی نبردی علیه علم در ستاره شناسی، زمین شناسی، آناتومی، فیزیولوژی، زیست شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی آغاز کردند. زمانی که از یک موقعیت و جایگاه کنار گذاشته می شدند، مواضع دیگر اختیار می کردند. وقتی در نبرد با ستاره شناسی شکست می خوردند، همه سعی شان را می کردند که مانع ظهور زمین شناسی شوند؛ با نظریات داروین در زیست شناسی مخالفت می کردند و در حال حاضر با نظریه های علمی در روانشناسی و آموزش مقابله می کنند. در هر مرحله ای سعی می کنند تا مردم دانش ستیزی پیشین آن ها را از یاد ببرند تا تاریک اندیشی فعلی شان از طرف مردم تشخیص داده نشود.
تنها راهی که من برای مقابله با کبر و خودبینی انسان می شناسم، این است به خودمان متذکر شویم، انسان یک بخش ناچیز در سیاره ای کوچک در گوشه ای از این جهان است و در بخش های دیگر جهان چه بسا موجوداتی زندگی کنند که از ما نیز برتر باشند همان طور که ما نسبت به یک چتردریایی برتریم.
به نظر من با تعمق و تامل اینگونه به نظر می رشد که ریشه بدبختی هایی که انسان بر خود وارد کرده است در تمایلات شرورانه و پلید است نه در باورها و عقاید. اما عقاید و اصولی که باعث آسیب انسان می شوند پوششی برای تمایلات شرورانه هستند.