به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا؛ فوتبال میتواند آشناها را کنار غریبهها قرار دهد، میتواند اتحاد را میان 11 نفر از نژاد و عقاید متفاوت را ایجاد کند و میتواند فداکاری و تلاش برای موفقیت را میان یک تیم نشان دهد. هدف از این بازی از ابتدای تاریخ هرچه بوده، توهین و اتهام و ایجاد درگیری نبوده. چیزی که در فوتبال داخلی اخیر به وفور شاهد آن بودهایم. آیا این همه حاشیه و تنش متعلق به همان ورزشی است که نهاد برگزارکنندهاش از آن با عنوان «بازی زیبا» یاد میکند؟
پرده اول: ماجرا از کجا شروع شد؟
ادوارد گالئانو در کتاب فوتبال در آفتاب و سایه درباره هوادار فوتبال اینگونه مینویسد: «عاشقی سینهچاک که هفته ای یک بار از خانه میگیرد و به ورزشگاه میرود. ترجیح میدهد زیارش را در این نقطه برگزار کند. نقطهای که در آن میتواند به چشم ببیند فرشتگانش حی و حاضر با دیوهای روزگار میجنگند.»
کم و بیش همه میدانیم از زمانی که شبکههای اجتماعی به خلوت ما راه یافتند و هر غیرمتخصص یا بعضا متخصص (که بهتر است آنها را بوقچی بنامیم) توانایی اظهارنظر پیدا کرده هم تنشها چند برابر شده، هم اتهامات و هم زشتیها. انگار بیشتر از اصل ماجرا و رساندن توپ با چند حرکت ترکیبی و پاس و شوت، حس تحقیر رقیب است که اولویت پیدا کرده. آغاز ماجرا را باید زمان اوجگیری شبکههای اجتماعی بدانیم زیرا زمانی که در فوتبال ایران دو قطبی حاکم بود و علنا فضای بهتری برای هتاکان فعلی وجود داشت، منصور پورحیدری و علی پروین نهتنها به یکدیگر «تو» نمیگفتند که حتی پیشتر، حضور یک بازیکن به عنوان یار قرضی در تیم رقیب در میادین بینالمللی گناه کبیره محسوب نمیشد و عاقبتش قصاص نبود.
اظهار نظری مشهور از بیل شنکلی، اسطوره لیورپول وجود دارد که در آن میگوید: «فوتبال بازی مرگ و زندگی نیست و به نظرم خیلی خیلی مهمتر از آن است.» مطمئن باشید اگر شنکلی زنده بود و فضای چند سال اخیر فوتبال ایران را میدید هم حرفش را پس میگرفت و هم با تایید عبارت همیشگی «22 نفر بیکار و یک توپ» میگفت: پدرآمرزیدهها باور کنید فوتبال آن قدر ارزش توهین ندارد!
پرده دوم: هوادارانی که جرقه آتش را میزنند
در کتاب فوتبال و فلسفه نوشته تد ریچاردز نوشته شده: «همه فوتبال را به عنوان بازی کلاسیک پذیرفتهاند اما مهمتر این است که ثابت شده فوتبال بازی عدالت نیست و بازی درام است. بازی تنش و احساساتی که بر میانگیزد.» به نظر میرسد این تنش برخی مواقع قابل کنترل نیست و هواداران پس از ناکامی به دنبال عاملی برای سرزنش میگردند. چیزی که در فرهنگ ما ریشه دارد.
احسان محمدی، روزنامهنگار و فعال رسانهای در این زمینه به خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری برنا گفت: ما همیشه یک عامل بیرونی را عامل ناکامی میدانیم حتی در زندگی شخصی. حتی در یک زندگی دو نفره که یک زوج میخواهند عاشقانه زندگی را شروع کنند به جای پذیرفتن عیبها و مسئولیتپذیریها، به دنبال عامل بیرونی هستند. ما ذهنی توطئهاندیش داریم که بخشی از آن بر اثر تجارب تاریخی بوجود آمده و با آن وارد هر کارزاری میشویم. حتی اگر پتو هم تولید کنیم اما کارمان نگیرد عوامل بیرونی را مقصر میدانیم و صحبت از مافیای پتو میکنیم.
وی درباره اظهاراتی که مربیان فوتبال و بعضا پیشکسوتان درباره رقم خوردن نتیجه خارج از زمین و کثیف بودن فوتبال میکنند، افزود: درباره ماجرای بیانیهها و اظهارات اخیر باید گفت اگر کسی معتقد است فوتبال فاسد است و کثیف، پس ورود نکند. این پول کثیف را وارد سفرهتان نکنید. نمیشود وارد شود و آن را کثیف بدانید اما عاشق پولش باشید. اگر سیرک است و همه چیز مشخص است شما دلقک سیرک نشوید. نمیشود وقتی پیروز هستید همه چیز عالی باشد و هنگام شکست بقیه مقصر.
پرده سوم: بیانیهبازیها؛ از نقش جامعه تا تاثیر مسئولین
دکتر صدر در کتاب پسری روی سکوها مینویسد: «وقتی شکست میخوری تصور میکنی طرفدار تیمی شدهای که برای چشاندن طعم تلخی و مصیبت بنا شده.» تاب نیاوردن برابر این شکست موجب شده تا هم هواداران به آن واکنش نشان دهد و هم مسئولین. نتیجهاش هم شده بیانیهبازی که کرور کرور در صفحات و رسانهها منتشر میشود و جو را از این هم متشنجتر میکند. روزی نیست که آبی و قرمزها (و البته اخیرا دیگر رنگها، از کلمات جادویی شان برای فریفتن هواداران متعصب استفاده نکنند و گیگابایتها خرج تندتر کردن آتش نکنند.
محمدی در این رابطه عنوان کرد: بیانیه واژهای است که یک متن یا یک گروه یا بخشی از افراد خطاب به مردم صادر میکنند و در آن حرفهایشان را اعلام میکنند. انتشار بیانیه در اصل اتفاق بدی نیست اما این بیانیهها در کشور ما در راستای همان توهم توطئه استفاده میشود. همان طور که گفته شد، دلیل آن این است که احساس میکنیم اتفاقات در زمین، بانک یا بازار یا هر مکان دیگری رقم نمیخورده. همیشه عوامل خیر فنی و پشت صحنه وجود دارد که حق شما را ضایع میکنید و شما آن را فریاد میزنید. شکل آن بیان متفاوت است. تا زمانی که رسانهها و افکار عمومی احساس میکنند این بیانهها واکنش به اتفاقات پشت پرده است، پس این اتفاق جواب میدهد.
وی درباره نقش مسئولین در این رابطه گفت: مدیران رسانهای هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس روزنامه نگار بودهاند و شاید مخالف ماجرا باشند و شاید اگر مانند ما از بیرون به ماجرا نگاه کنند حال خوبی نداشته باشند اما وقتی در آن پست هستند نوشتن این بیانیه بخشی از واکنش و درخواستهای هواداران است. هواداران آنها را به بیغیرتی و عدم تعصب متهم میکنند و میگویند باید واکنش دهید. ما هم به عنوان فعال رسانهای درگیر آن میشویم. پاداش این ماجرا این است که آنها مورد تایید قرار میگیرند و آن را ادامه میدهند. ممکن است این بیانیهها حس ما را تلخ کند اما به نظر میرسد جواب میدهد. شلوغ کردن نیمکتها کنار زمین هم بخشی از رفتار تیمها است و آن هم مثل بیانیهها جواب میدهد. این رفتارها پاداش دارد. شما میتوانید کاستیها را پشت این حرفها پنهان کنید.
پرده پایانی: راهکار
تا چندی پیش برای فحاشی در ورزشگاهها که آن هم به نوعی واکنش به اتفاقات بود جریانی چون محروم کردن تیم از حضور تماشاچیان شکل گرفت. اتفاقی که در نوبه خود در کوتاه مدت تا حدودی تاثیرگذار بود و نگارنده در ورزشگاه مشاهده کرده بود که هواداران پچوپچکنان نوای «فحش ندهید... محروم میشویم!» سر میدادند. آیا حالا راهی وجود دارد که اندکی فوتبال دوستانهتر شود و با هم سازش کنیم؟
احسان محمدی میگوید: جریمه کردن و احکام انضباطی بخشی از بازدارندگی است اما اعتقاد دیگری دارم. اگر شخصی توهم بیماری دارد، تا زمانی که خود توهم را نپذیرد نمیتواند به فکر درمان باشد. اگر نپذیرد دارد اغراق میکند نمیتوان کاری کرد. تا زمانی که عقلا و مسئولین در این آتش هیزم میریزیند، آن آتش روشن است و گرم. همه را هم میسوزاند. حتی کسانی که دوست دارند سالم باشند و دوری کنند از این فضا. اگر آنها بپذیرند مسیر اشتباه است و نباید در این راه قدم برداشت میتوان گام اول را در راستای اصلاح، به درستی برداشت.
بهتر نیست مدیران اندکی از عطش خود برای خریدن محبت هواداران با کمک بیانیهها بکاهند، خود هواداران تعصب بیجای سوزان خود را کم کنند و اندکی همهمان از فوتبال لذت ببریم؟
میشود... اگر بخواهیم!
گزارش از: فریبا جلیل خانی
انتهای پیام//