به گزارش خبرگزاری برنا از مشهد، به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت شیخ الائمه(ع) امام صادق(ع) که شیعه حیات خویش را وامدار مجاهدتهای علمی و فرهنگی آن حضرت(ع) است با حجتالاسلام والمسلمین علی ثمری، خطیب مذهبی گفتگویی ترتیب دادهایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان میشود:
امام صادق(ع) در مقطعی بسیار حساس و بعد از دورهای مملو از هنجارشکنی در حوزههای مختلف فقهی، علمی، حدیثی، اعتقادی و فلسفی توسط دشمن، زعامت و هدایت امت را عهدهدار شدند.
جمعبندی اتفاقات بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و آنچه امام صادق(ع) وارث آن بودند و در طول 34 سال امامت به عنوان شیخ الائمه(ع) دنبال کردند، نشان میدهد حضرت(ع) در این مقطع از زمان در میادین مختلف علومی که مورد دستبرد واقع شده بود، ورود کردند. به ویژه آنکه جریانی که سقیفه را مدیریت و مسیر هدایت مردم را منحرف کرد، در همه میادین و عرصهها ورود داشت. لذا اگرچه در ظاهر به نظر میآید که از مقاطع آرام و راحت برای زندگی ائمه(ع)، دوران حیات بابرکت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است، اما در واقعیت چنین نیست بلکه بالعکس سختترین دورانها، عصر زعامت امام باقر(ع) و به ویژه امام صادق(ع) است چراکه آن حضرات(ع) برای مقابله با نقشههایی که دشمن کشیده بود تا ارتباط عامه مردم را با آبشخور زلال وحی یعنی قرآن و کلام اهل بیت(ع) قطع کند، ورود و مجاهدتهای بسیار کردند.
آن حضرت(ع) در حالی امامت امت را بر عهده گرفتند که قریب به صد سال در بدنه جامعه انحراف ایجاد شده و بیگانگی با مرام و مسلک ائمه(ع) شکل گرفته و به تعبیر امام حسین(ع) فاتحه دین خوانده شده بود؛ در چنین شرایطی امام صادق(ع) وارد میدان جهاد علمی فرهنگی شدند و با تربیت شاگردان زبده در همه عرصههای علمی، دست دشمنان را رو کردند. همین امر باعث شد جریانهای انحرافی و گروههایی که ادعای دین داشتند مثل معتزله، خوارج، مرجئه و دیگر فرقههای ضاله، در زمان امام صادق(ع) ظهور و خودنمایی کنند.
دشمن با چهرههایی همچون سمر بن جندب، آیات قرآن را به شیوه موردپسند خود تفسیر میکرد و به خورد مردم میداد یا کسی مثل ابوهریره هزاران هزار روایت جعلی درست و آیات وحی را آنگونه که دشمن میخواست، تفسیر میکرد!
برای مثال درباره آیه 207 سوره مبارکه بقره که در شان امیرالمومنین(ع) و مربوط به لیلهالمبیت است، سمر بن جندب این آیه شریفه را به ابن ملجم ملعون تفسیر میکرد یا منصور دوانیقی در بغداد مرکزی علمی بنا و برای مقابله با اسلام ناب و آموزههای اهل بیت(ع)، آثار علمی فلسفی را از یونان و روم وارد کرد؛ وی حتی برخی شاگردان مستعد امام صادق(ع) را شناسایی کرد و به کار گرفت تا آنگونه که میخواست دین را به مردم عرضه کند.
امام صادق(ع) خواصی همچون مفضل بن عمر، زراره و ... را انتخاب و آنها را در علوم مختلف همچون فقه، حدیث، شیمی، نجوم، کیمیا، علوم غریبه و ... تربیت و با وجود آنها دست دشمن را در این میادین قطع کردند.
اینکه امام صادق(ع) را موسس مکتب جعفری میخوانیم از این جهت است که دست دنیاپرستان را رو و در میدانهای علمی مختلف ورود کردند؛ ایشان چهار هزار شاگرد تربیت کردند البته اینطور نبود که این افراد در کلاس درس و بحث حضرت صادق(ع) حضور یافته و رو درروی امام(ع) نشسته و مطالب را یادداشت کرده و راهی تبلیغ شوند بلکه حضرت(ع) با سختی و مشقت و در سیاهچالهها و پستوها افراد مستعد را یافته و موارد لازم را به آنها آموزش میدادند.
این نهضت بزرگی بود که شکل گرفت و از همین جا مکتب جعفری خود را نشان داد و چهرههای مستعد آن همچون زراره و مفضل ظهور کردند و در گوشه و کنار عالم آن روز حضور یافته و مردم را از معارف و مناقب اهل بیت(ع) بهرهمند کردند.
امام صادق(ع) در اوج غربت به شهادت رسیدند به قدری شرایط حیات حضرت(ع) امنیتی و سخت بود که ایشان مشخصاً وصیای برای خود تعیین نکردند بلکه پنج جانشین تعیین کردند، نخست منصور دوانیقی، بعد فرماندار مدینه، نفر سوم عبدالله افطح پسرشان، سپس همسرشان و نهایتاً فرزند دیگرشان موسی(ع).
وقتی ترور امام صادق(ع) انجام شد منصور دوانیقی به فرماندار مدینه دستور داد: کسی را که عَلَم جانشینی جعفربن محمد(ع) را برافراشت در دم گردن بزن! فرماندار مدینه به منزل امام صادق(ع) رفت و دریافت که منصور، وصی امام صادق(ع) است و بعد به نام خود برخورد و سپس نفرات بعدی ... این تدبیر امام(ع) در واقع نقشه دشمن را نقش برآب کرد.
در آن زمان خفقان به قدری بود که مومن طاق و هشام بن حکم میگویند وقتی خبر شهادت امام صادق(ع) را شنیدیم و برای بیعت با امام(ع) بعدی به مدینه آمدیم، گفتند مشخص نیست و مردم در تحیر بودند؛ چون آن دو با شرایط ویژه به محضر حضرت موسی بن جعفر(ع) رسیدند، ایشان در ابتدا امامت را نمیپذیرفتند و وقتی از امامت حضرت(ع) سوال شد، فرمودند: امام بعد از پدرم هر که باشد، خدا نشانش میدهد! ایشان اکراه داشتند از بیان امامت خود و اشاره کردند اگر خلافت بفهمد، گردن میزند!
در چنین شرایطی مکتب برخاسته از وحی یعنی همان اسلام ناب محمدی شکل گرفت و شیعیان امام صادق(ع) از زمان ایشان دارای مرام و مکتبی مستقل شدند و پیروان آن مکتب یعنی شیعیان، با مشقات بسیار به ویژه تبعید ائمه(ع) بعدی مواجه شدند؛ اوج انحصارطلبی و تبعید و تهدید در زمان امام عسکری(ع) بود که ایشان به قدری در محاصره بودند که حتی اجازه تشرف به حج را نیافتند و اینچنین زمینههای غیبت امام عصر(عج) فراهم شد.
خوشبختانه، وجود نورانی امام صادق(ع) به دلیل ورود به همه میادین علمی و تشکیل حلقههای درس و جلسات مباحثه، به تبیین حق کمک بسیار کردند و آنها که در پی حق بودند، در این دایره هدایت قرار گرفتند آنها هم که در پی مطامع دنیایی بودند جمعی را با خود همراه و گروههای مختلف را بنا نهادند لذا ریشه تفرق در گروهها به زمان امامت امام صادق(ع) باز میگردد که حضرت(ع) حق را آشکار کردند و آنها که نتوانستند حق را بربتابند، مردم را با خود در جریانهای انحرافی همراه کردند.
در الگوگیری از شیوه تبیینی امام صادق(ع)، امروز که مقام معظم رهبری از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی تعبیر میکنند باید بدانیم این جهاد لازمه انتظار صحیح برای ظهور امام زمان(عج) است یعنی باید حقایق دین و مکتب برای افراد و جامعه تبیین شود و تک تک ما به عنوان یک واجب دینی تکلیف خود را بدانیم و بعد از دانستن و فهم آن، در میادین مختلف ورود کرده و نسل تشنه و آماده پذیرش حق را سیراب کنیم.
نگرانیای که امروز سران برخی ادیان آسمانی از گسترش اسلام دارند و اگر پاپ در یکی از کلیساها به مردم میگوید اسلام جوانان ما را جذب خود کرده است و تا 20 سال دیگر کلیساها از جوانان خالی میشود یعنی باید این مسیر تبیین و تشنگان سیراب شوند به ویژه آنکه امروز جوانان در گوشه و کنار دنیا تشنه عدالت و حق هستند.
به فرموده امام رضا(ع)، ائمه(ع) بر گردن ما حقی دارند که اگر این حق ادا شود آن حضرات(ع) ملزم به ادای حق ما میشوند، امروز زمینهسازی ظهور امام مهدی(عج) با تبعیت از مقام منیع ولایت و فقیه جامع الشرایط حقی است که بر گردن داریم و باید در ادای آن بکوشیم.
انتهای پیام/