به گزارش خبرنگار برنا، فیلم کوتاه «زنگ تفریح» در یک سال گذشته توانسته در جشنوارههای متعدد جهانی موفقیتهای بسیاری کسب کند. این فیلم کوتاه به کارگردانی نوید نیکخواه آزاد با الهام از یک ماجرای واقعی، نگاهی به یک مسئله اجتماعی دارد.
در گفتوگو با نوید نیکخواهآزاد نگاهی به فیلم «زنگ تفریح» و به طور کل سینمای کوتاه داشتیم که در ادامه میخوانید:
زنگ تفریح در یک سال گذشته جوایز متعددی کسب کرده، شما به موضوع خاصی پرداختید. در سینمای کوتاه پرداختن به موضوعات ملتهب اجتماعی روز چقدر میتواند به موفقیت اثر کمک کند؟
یک موضوع ملتهب در همان ابتدای امر بیشترین توجه ساکنان جامعه را دریافت میکند. بنابراین، فکر نمیکنم بتوان موضوعی را که خود صاحب بیشترین توجه است، دستمایهی ساخت فیلم قرار داد تا برای فیلمساز توجه بخرد و نمکی باشد برای آشی که فیلمساز از آن التهاب اجتماعی پخته است. این که فیلمساز با چه چشمی و زاویه دیدی به آن موضوع ملتهب بنگرد، تفاوت اصلی را ایجاد میکند. بازگویی دوباره یک التهاب موفقیت به بار نمیآورد و توجه جلب نمیکند، بلکه نگاه متفاوت یک هنرمند به آن موضوع ملتهب است که میتواند موجب تحسین و ستایش شود. این نگاه متفاوت از هنر زاییده میشود؛ نگاهی که هیچکس قادر به دیدنش نبوده است.
فیلم کوتاه با یک موضوع اجتماعی چقدر میتواند کارکرد اجتماعی در جامعه داشته باشد؟
فیلم کوتاه میتواند نگاهی متفاوت را به جامعه تزریق کند و دیدی جدید را نشان دهد. با دیدی سیاه میتوان جامعه را سیاهتر کرد و با نگاهی روشن میتوان از سیاهیهای جامعه کاست. «آناییز نین» میگوید: «ما جهان را آنگونه که هست نمیبینیم. آنگونه که خود هستیم، جهان را میبینیم.» بنابراین، نگاه اثرگذار یک فیلمساز و جهان فیلم میتواند جامعه را به سوی یک رستگاری اجتماعی براند و همان نگاه اگر آغشته به سم باشد، میتواند جامعه را به هلاکت برساند.
آیا به طور کل پخش فیلم کوتاه در کشور ما آنقدر جدی هست که بتوان چنین انتظاری از آن داشت که تاثیر اجتماعی هم داشته باشد؟
پخش فیلم کوتاه در ایران مثل یک جعبهی کادویی خیلی بزرگ است. وقتی این جعبه را باز کردیم، درونش یک جعبه کادویی کوچکتر بود. آخرین جعبه را که باز کردیم، به یک جعبهی کادویی فسقلی تووخالی و بیمحتوا رسیدیم و متوجه شدیم که فریب ظاهرش را خوردهایم.
با اشتیاق زیادی جعبههای کادویی را باز کردیم و در آخر چیزی برایمان نماند بهجز حسرت. فکر میکنم از پخش فیلم کوتاه تنها یک اسم در کشور مانده و این اسم آنقدر دهانمان را پر کرده که دیگر نمیتوان هیچ واژه ای بر زبان آورد.
پخش فیلم کوتاه مثل یک دست شکستهای است که دورش را گچ گرفتهاند و تنها روی این گچ یادگاری نوشتهایم. پلتفرم نمایش فیلم کوتاه (از جمله وودیو) و بستههای اکران فیلم کوتاه در بستر «هنر و تجربه» به هیچ وجه نتوانستهاند از فیلم کوتاه پذیرایی خوبی داشته باشند. فیلمساز به ناچار انتظار خود را به پایینترین سطح رسانده و مجبور بوده به همان چای تلخ بیرنگ و بیمزه بسنده کند.
حتی نمایش فیلم کوتاه در سایه فیلمهای بلند سینمایی و سریالهای نمایش خانگی در پلتفرمهایی مثل «فیلیمو» و «نماوا« بیشتر کارکرد یک تیزر تبلیغاتی داشتهاند و نتوانستهاند مؤثر واقع شوند.
پخش فیلم کوتاه در ایران مثال یک کودک رشدنکرده است و نمیتوان انتظار داشت که تأثیر اجتماعی در خور توجهی داشته است.
در سینمای بلند معمولا عقیده بر این است که فیلمساز برای موفقیت جهانی باید نگاه تند اجتماعی بر یک معضل داشته باشد. آیا این مسئله در سینمای کوتاه نیز وجود دارد؟
تندروی در هر جای دنیا برای عدهای امر جذابیست؛ اما در هیچ مکتب اخلاقی و دین آسمانی به انجام آن توصیه نشده است. این تندی میتواند دهان را بسوزاند. دوست ندارم به عنوان وعده غذایی یک بشقاب فلفل قرمز تند جلویم بگذارند و تشویقم کنند که با لذت دلی از عزا دربیاورم! نگاه تند بر معضل اجتماعی خود معضلآفرین است و معضل جدیدی را میزاید. این بچهمعضلات میتوانند رشد کنند، بالغ شوند، و تبدیل به کارخانه معضلسازی شوند.
زمانی که یک معضل بزرگ در بستر زمانی محدود یک فیلم کوتاه گنجانده میشود، تنها بازگویی آن معضل است و نه چیز دیگر.
فکر می کنم رسانه ها بسیار شایسته تر میتوانند معضلی را طرح کنند و جامعه را به سوی حل آن معضل فرا بخوانند. کارکرد فیلم کوتاه را فراخوانی دوبارهی یک معضل نمیدانم. تجلی نگاهی میدانم که آن معضل به خود ندیده است.
ایده ساخت فیلم «زنگ تفریح» از کجا به ذهنتان رسید؟ آیا این فیلم نگاه مستقیمی به یک ماجرای واقعی دارد یا آن ماجرا فقط الهامبخش شما بوده؟
فکر اولیه ساخت فیلم کوتاه «زنگ تفریح» از دل ماجرای «دختر آبی» بیرون آمد؛ اما آن ماجرا را به تصویر نمی کشد.
زمانی که «ماجرای دختر آبی» اتفاق افتاد، چشمانم را باز کردم و گوش هایم را تیز کردم. واکنش جامعه را مشاهده میکردم و به نظرات به دقت گوش میدادم. در فضای مجازی هیچ گونه واکنشی نشان ندادم و تنها شاهد واکنش دیگران بودم. «دختر آبی» را که همه برایش مویه میکردند، نمیشناختم. هر چه بیشتر جستجو کردم، کمتر یافتم. «دختر آبی» برایم کسی بود که 29 ساله چشم به جهان گشوده بود. دلم می خواست فیلمی بسازم و برای او یک گذشته بسازم؛ گذشته ای که به اعتقادم از دید همه مخفی ماند. هنوز هم نه من میدانم او کی بود، نه کسی دیگر.
«زنگ تفریح» به ماجرای دختر آبی نمیپردازد و قصه یک دختر دبیرستانی به نام «سحر» را روایت میکند که میخواهد در طول زنگ تفریح از مدرسه خارج شود و برای تماشای مسابقه فوتبال به ورزشگاه آزادی برود. همه فیلم در یک دبیرستان دخترانه اتفاق میافتد و با خروج سحر از مدرسه فیلم تمام میشود.
این برایم اهمیت بسیاری داشت که التهاب ماجرا را حذف کنم و تنها خواست دختری را برای رفتن به یک ورزشگاه عمومی فوتبال به تصویر بکشم. «زنگ تفریح» در سوگ «دختر آبی» ساخته نشده و از آن ماجرای تلخ قاب عکسی درست نمیکند تا مخاطب با نگاه به آن دست به پیشانی بگیرد و مثل ابر بهاری گریه کند. «زنگ تفریح» فیلمی است که امید را فراخوانی میکند.
نکاه کلی فیلمسازان ما به سینمای کوتاه را چطور ارزیابی میکنید، آیا سینمای کوتاه در کشور ما فقط سکوی پرتابی برای سینمای بلند است، یا نگاه جدیتری به آن وجود دارد؟
درباره نگاه دیگر فیلمسازان به مقوله فیلم کوتاه نمیتوانم صحبت کنم. اگر بخواهم کلیگویی کنم، متهم هستم به صحبت از چیزی که از آن بیاطلاعام. فیلم کوتاه را سکویی نمیدانم برای پرتاب به فیلم بلند. نگاهم فیلم کوتاه را از فیلم بلند کاملا متفاوت میبیند و هویتی کاملا مستقل براش متصور هستم.
این که چرا برای برخی سکوییست برای رسیدن به فیلم بلند، نمی دانم. فیلم کوتاه برای من یک جهان کامل است. داستان یک فیلم کوتاه آنقدر باید کامل باشد که نتوان نه خطی به آن اضافه کرد و نه خطی از آن کم کرد. ساخت فیلم کوتاه به نظرم بسیار سختتر و پیچیدهتر از ساخت فیلم بلند است. فیلم کوتاه را زمین تمرین برای فیلم بلند نمیدانم و عدم موفقیت بسیاری از فیلمهای کوتاه را از این مهم میدانم که بیشتر قصههایی کوتاه شدهاند تا یک فیلم کوتاه. همچنان که فیلم کوتاه از نظر شکل، محتوا، روایت و گسترش بسیار متفاوت از فیلم بلند است.
در صورت پخش مناسب آثار کوتاه (در سینماها یا پلتفرمها) آیا به نظر شما این سینما میتواند در کشور ما مخاطب داشته باشد؟
بله، قطعا. بر این باورم که هنوز فرصتی برای حیات به فیلم کوتاه داده نشده است. نگاه به فیلم کوتاه در ایران جدی نیست، چون مسئولان سینمایی کشور نگاهی جدی متوجه آن نکردهاند. مثل کودکی است که قرار نیست بزرگ شود، قرار نیست جدی گرفته شود. اگر اتفاق شایستهای برای یک فیلم کوتاه رقم بخورد، و از آن صحبت کنیم، تشویق متولیان امور سینمایی کشور مثل نوازشیست بر سر کودکی که یک کار خوب کرده است و ما انتظارش را نداشتهایم. اگر این فکر وجود دارد که فیلم کوتاه مخاطب جدی ندارد، بگوییم چه تعدادی از انبوه فیلمهای بلند سینمایی که هر سال در کشور تولید میشوند، مخاطب دارند؟ فیلم کوتاه میتواند مخاطبان بسیار زیادی را به سالنهای سینما بکشد و حتی رونق به وجود آورد اگر پتانسیل موجود در فیلم کوتاه به چشم معاونت سینمایی کشور بیاید. از محمد خزایی، رئیس سازمان سینمایی کشور، درخواست می کنم توجه ویژه ای به فیلم کوتاه نشان دهند و از رشد، ترقی و توسعه سینمای کوتاه حمایت کنند. ایشان را به گفتگویی دربارهی فیلم کوتاه در حضور اصحاب رسانه کشور دعوت میکنم.
وضعیت اقتصادی کشور و عدم سرمایهگذاری نهادها یا تهیهکنندههای حرفهای در سینمای کوتاه چقدر در عدم جدیتر شدن این سینما تاثیرگذار است؟
فکر میکنم نگاه جدی به فیلم کوتاه همیشه وجود داشته است و بحران اقتصادی و عدم توجه تهیهکنندگان حرفهای سینما نه از این جدیت کاسته و نه به آن افزوده است. این جدیت از ذات فیلم کوتاه میآید، نه امکانی که میتواند به وجود آورد.
شاید بهتر باشد این سؤال را طرح کنیم که چرا سینمای کوتاه ایران با همه اجزایش قد و قامتی حرفهای پیدا نمیکند. چرا سرمایهگذاران و تهیهکنندگان حرفهای صف نبستهاند که فیلم کوتاه تولید کنند؟ معاونت سینمایی کشور بررسی کند که مشکل کار کجاست و راهکار ارائه بدهد.
سینمای کوتاه برای حرفهای شدن نیازمند نگاه تمام حرفهای در تمام اجزایش است و این نگاه را رئیس سازمان سینمایی کشور میتواند به وجود آورد و گسترش دهد.
از نظر شما فیلمهای موفق ما در این سینما واجد چه ویژگیهای ساختاری و محتوایی هستند؟
فکر نمی کنم بتوان یک قاعدهی کلی ترسیم کرد. یا الگوی مشخصی را به لحاظ ساختاری و محتوایی برای فیلمهای موفق تعریف کرد. زمانی که چارچوب تعیین کنیم، محدودیت بهوجود میآوریم و خارج از آن نمی توانیم حرکت کنیم؛ دست و پایمان را میبندیم. منظورم این است که نگاه متفاوت و خلاقانه را نمیشود با تکثیر یک چارچوب و قاعده کلی به دست آورد. در سالهای اخیر، نگاه به فیلم کوتاه به شکل قابل توجهی در جهان دگرگون شده است. سینما، چه فیلم کوتاه چه فیلم بلند، به سمت نوگرایی و پسانوگرایی گام برداشته؛ ما اما همچنان خود را در یک حاشیه امن زندانی کردهایم. در اسارت چیزی هستیم که از آثار موفق گذشته به یاد داریم و مثل یک شاگرد درسخوان حفظ کردهایم. شاید لازم است ترس از عدم موفقیت را کنار بگذاریم، از حاشیهی امن خود خارج شویم، به تکرار انفعالی خودمان پایان بدهیم و دست به آفرینش بزنیم.
فیلم کوتاه «زنگ تفریح» بیش از صد و ده حضور بینالمللی در جشنوارههای جهانی از جمله جشنواره مورد تأیید آکادمی اسکار، جوایز گویا و فیاپف (فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم) داشته و به تازگی به مرحله نهایی جام جهانی فیلمهای ورزشی (World FICTS Challenge) که جایزه آن به اسکار فیلمهای ورزشی معروف است، معرفی شده است.
متأسفانه هنوز شرایطی در کشور برای نمایش این فیلم به وجود نیامده و با نمایش آن موافقت نشده است. این باعث افتخار گروه سازندهی فیلم کوتاه «زنگ تفریح» است که فیلممان در جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش دربیاید و به جشنواره فیلم فجر ارائه شود. یک سال شبانهروز روی پخش بینالمللی این فیلم کار شده؛ اما اگر در کشور و وطن خودمان به نمایش درنیاید، این موفقیتهای جهانی به کاممان تلخ میشود. از ریاست سازمان سینمایی کشور درخواست میکنم که شرایط را محیا کنند برای نمایش فیلمی که یک موضوع ملتهب اجتماعی را دستمایه قرار داده، و بدون ذرهای سیاهنمایی، امید به آیندهای روشن را فریاد زده است و در میان شاخصترین آثار فیلم کوتاه در سال گذشته قرار گرفته است.
انتهای پیام //