به گزارش برنا؛ در حال صحبت کردن با دوستی هستم که مدتهاست او را به خاطر مشغلههای زندگی ندیدهام، خیلی هیجان دارم و خوشحالم که بعد سالها میتوانیم گپی بزنیم و دلی از عزا درباره شرح اتفاقات زندگیمان در بیاوریم، در همین حین مدام دستی دامنم را میکشد و مدام میگوید: «مامان، مامان»، پسر دو سالهام هست، چند بار دستش را پس میزنم چون سخت مشغول حرف زدن با هیجان زیاد هستم.
دوباره و سه بار و چند باره با صدای بلندتر صدایم میکند: «مامان، مامان، ببین». اسباب بازی توی دستش را میخواهد به من نشان بدهد. این بار بدون فکر عصبانی میشوم و محکم روی دستش میزنم و میگویم: «تو چقدر پسر بدی هستی، مگه نمیبینی دارم صحبت میکنم!» اشک در چشمهایش جمع میشود، اسباب بازی از دستش میافتد، دستهایش را روی هم میگذارد و با بغض به اتاقش میرود و مشغول گریه میشود. دوستم تشری به من میزند که این چه طرز رفتار با بچه است ؟ او که متوجه نمی شود نباید بین حرفهای ما بیاید. با هم به اتاقش میرویم تا از دلش در بیاوریم. اما دلش را شکستهام! حال چه کنم؟
هفتهای چند بار از این اتفاقات برایم میافتد و عذاب وجدان میگیرم که چرا نمی توانم گاهی خودم را کنترل کنم و درست با بچهها صحبت کنم. نمی دانم خستهام ، زود از کوره در میروم یا یاد نگرفتهام که چطور باید با بچهها رفتار و صحبت کرد.
خیلی از جملات و کلمات هستند که اثر منفی بر رفتار و روان کودکان میگذارند، برخی از آنها را با هم مرور میکنیم. سارا رحیمزاده، روانشناس کودک نیز ما را راهنمایی میکند.
بچه ها تعریف درستی از لوس بودن یا نبودن ندارند، آنها برای جلب توجه ما کارهایی را انجام میدهند که به نظر والدین لوس شدن یا لوس بودن معنی میشود. ضمن اینکه از بچه کم سن و سال نمیتوانید توقع رفتار بزرگسال را داشته باشید و برای هر اشتباهی که میکند به او تذکر بدهید که: «مثل بچه ها رفتار نکن» یا «اینقدر لوس نباش».
سارا رحیم زاده دراین باره میگوید: «بهتر است به فرزندتان به طور صحیح رفتار یا کار اشتباهی که انجام داده را یادآوری کنید، مثلا اگر چیزی را شکسته به او بگویید: «این کاری که الان انجام دادی، اشتباه بود باعث شکسته شدن ظرفها شد، پس بیا با هم آنها را جمع کنیم.»
رحیمزاده تأکید میکند: «هیچگاه برای تصحیح کردن یک رفتار در فرزندتان از تنبیه و تهدید استفاده نکنید. مثلا اینکه با استفاده از واژه «اگر» به او بگویید: «اگه کاری که بهت گفتمو نکنی، اونوقت...! این احساس ترس را به بچهها منتقل میکند و آنها را مضطرب میسازد. بهتر است با لحن آرام پیامد رفتارش را به او یادآوری کنید.»
مثلا به جای اینکه به او بگویید: «اگه بدوبدو کنی، با سر میخوری زمین و سرت خون میاد» به او بگویید: «بدو بدو کردن با سرعت زیاد ممکنه باعث بشه زمین بخوری و آسیب ببینی، پس لطفا کمی آرومتر...»
یکی از انواع جملات تهدیدآمیز و اضطرابآور برای بچهها که عموما در زمانهایی در جمع دوست و آشنا، مادر یا پدرها به بچهها میگویند همین «بعدا به خدمتت میرسم» است، این جمله منفی هم آنها را برای آینده مضطرب میکند که دوست نداشته باشند با شما تنها باشند چرا که ممکن است از سوی شما آسیبی به آنها برسد و هم اینکه شخصیت آنها را با همه کوچکی در جمع خورد میکند و باعث خجالتشان میشود.
رحیمزاده میگوید: «بهتر است به جای اینکه اضطراب و ترس را با این جملات که «حالا بعدا به خدمتت میرسم یا زبون درازی میکنی؟ خودت خواستیا، ببین چی میشه...» ، خیلی مستقیم و روشن به او بگویید که: «لازمه بهت یادآوری کنم که ما اجازه نداریم به هم بیاحترامی کنیم. زبون درازی بیاحترامیه. به نظرم بهتره امروز کارتون نبینی، به جاش با کمک کردن به من خوشحالم کنی».
گاهی پیش میآید که بچهها از پس یک کاری نمیتوانند به خوبی بربیایند و والدین شروع به مسخره کردن آنها یا ناراحتیشان با گفتن جملاتی مثل «دست و پا چلفتنی یا چلمن بودن» میکنند. لازم است والدین بدانند که چنین حرفهایی مستقیم عزت و اعتماد به نفس بچهها را هدف قرار میدهد.
بهتر است به جای استفاده از این نوع جملات تحقیر آمیز و مسخره کننده، به او بگویید که: «اشکالی نداره عزیزم اگر این کار را نتوانستی درست انجام دهی، همه اوایل همینطورند، با هم دوباره تمرین میکنیم تا یاد بگیری. من مطمئنم که تو از پسش بر میایی».
یا مثلا به او نگویید: «همین دیروز برات توضیح دادم، چطور این کار رو انجام بدی، باز نتونستی، مگه چلاقی؟!» بلکه به او بگویید: «شاید بتونم یه روش بهتر هم بهت یاد بدم».
می گویند که مادر ادیسون نامهای را که مدرسه به جهت کندذهن بودن و اخراج فرزندش به او داده بود، در جایی مخفی کرد و به جای آن به فرزندش گفت که مدرسه به او گفته به خاطر هوش و استعداد زیادش نمیتوانند او را در مدرسه آموزش دهند و من خودم آموزش تو را برعهده میگیرم. همین کلام و صحبت چه انرژی و انگیزهای به او داد که یک فرزند نابغه تربیت کند و تحویل جامعه بدهد. این تأثیر کلام و نوع صحبت کردن مثبت است.
انگ شیطنت یا بد بودن به بچهها آنها را در تربیتشان سخت و دشوار میکند. خیلی ناخواسته این اتفاق می افتد اما کاملا واضح بر آنها اثر میگذارد. رحیمزاده تأکید میکند: «خیلی از والدین تا فرزندشان تکان میخورد به او برچسب شیطنت، بد بودن یا بیش فعالی میزنند درحالی که چنین چیزی نیست و کنجکاوی و تحرک در جان بچهها و در مسیر رشدشان تعبیه شده است.»
بهتر است والدین اجازه دهند بچه ها تحرک داشته باشند، حتی اگر با اشتباهاتشان کار خرابی هم کردند باز هم اجازه تجربه به آنها بدهند منتها این دیگر از هوشمندی والدین است که وسایل و چیزهایی در اختیارش بگذارند که نه او آسیب ببیند و نه باعث ناراحتی والدین شود.
یکی از مهمترین مواردی که والدین باید به بچه هایشان آموزش دهند، بیان و نحوه تخلیه احساسات است بچه ها از کودکی بهتر است یاد بگیرند که چطور احساسات مثبت یا منفی شان را نشان دهند حتی اگر ناراحت بشوند و خشمگین، عصبانی شده و فریاد بزنند یا با دل شکستگی گریه کنند. والدین باید به آنها این اجازه را بدهند چه دختر باشند و چه پسر . گریه کردن مخصوص دختران نیست هر کسی باید احساساتش را بروز دهد منتها به وقت و شرایط درست.
بنابراین در این مورد به جای اینکه به بچه بگویید: «بسه دیگه گریه نکن، گریه برای بچه هاس»، به او بگویید: «هیچ اشکالی نداره اگه بخوای گریه کنی». پس این عبارت که «پسر گریه نمی کنه» یا «آدم قوی گریه نمیکنه» فقط باعث خجالت و ناراحتی بچه ها از شرایطی که در آن قرار گرفته اند، میشود و عزت نفسشان را هدف قرار میدهد. بهتر است اجازه دهید بچه ها احساساتشان را بروز دهند و به آنها احترام بگذارد حتی میتوانید به آنها بگویید: «خوشحالم که دختر یا پسر احساسی هستی، همه ما گاهی ناراحت میشویم و گریه میکنیم، پس بهتر است راحت باشی. هر وقت دوست داشتی میتوانیم با هم صحبت کنیم».
رحیم زاده در این باره میگوید: «اگر فرزندی دارید که حرف بد میزند یا بددهنی میکند حال از هر کجا که یاد گرفته مهم نیست، بهتر است به جای اینکه به او مدام بگویید: «حرف زشت نزن» و تهدیدش کنید که اگر حرف بد بزند، چکار میکنید. به او بگویید: «این کلمه مودبانه نیست و آدما رو ناراحت میکنه، لطفا از یه کلمه دیگه استفاده کن مثلا «فلان کلمه». هر کلمه دیگری که مودبانه است را به او یاد دهید.»
با تغییر کلام می توانید به بهود رابطهتان کمک کنید.به طور مثال به بچه نگویید: «ساکت باش» به او بگویید: «میتونی کمی آروم تر بازی کنی لطفا؟».
به او نگویید: «همه جارو بهم ریختی، چقدر شلخته ای»، بلکه بگویید: «به نظر میاد خیلی بهت خوش گذشته، حالا چطوری اینارو با هم جمع کنیم؟».
نگویید: «کمک میخوای؟» بلکه بگویید: «من اینجام اگر کمک خواستی» و در نهایت نگویید: «اونقدرام کار سختی نیست»، بلکه بگویید: «به نظر کار سختی میاد، اما تو میتونی انجامش بدی اگر کمک خواستی بهم بگو».
تأثیر جملات منفی و تهدیدآمیزی چون «ترکت میکنم» یا «دیگه دوست ندارم» یا «مامان تو دیگه نمیشوم/بابای تو دیگه نمیشم» بر عمق جان بچه ها نفوذ میکند. بهتر است از این دست عبارات درباره بچهها استفاده نکنید چون آنها جدی می گیرند که واقعا شما دیگر دوستشان نخواهید داشت یا واقعا ترکشان خواهید کرد. بهتر است ناراحتیتان از رفتار یا کار اشتباه فرزندتان را طور دیگری نشان دهید. مثل اینکه «الان دیگه وقت خوابیدنه ، نه بازی کردن یا تلویزیون دیدن. بهتره تلویزیون رو خاموش کنی»