به اعتقاد خیلیها سینما را ستارهها میسازند.
به اعتقاد خیلیها ستارهها ناجی صنعت سینما هستند.
و بسیاری معتقد هستند ستارهها گیشه سینما را تضمین میکنند.
و این یعنی ستارهها بیشتر از آنکه در جایگاه هنری اثر تاثیرگذار باشند ویترینی هستند برای آنکه سینما روی پای خودش بایستد و مخاطب برای پای گذاشتن به سالنهای نمایش و نشستن روبروی پرده نقرهای و دلی دلی کردن با ستارها چیزی کم و کسر نداشته باشند
در تمام دنیا ستارهها شاید مغز متفکر فیلم نباشند اما چه در مقام قهرمان و چه در مقام کاتالیزور راه افتادن و شکل گیری داستان نقشی اساسی دارند و در واقع فرمولی مثلث وار بین ستارهها، سرمایهگذارن و تماشاگران، رمزآلود وجود دارد تا چراغ سینما روشن بماند.
در کشور ما نیز سالها سینما روی شاخ ستارهها دست به دست شد و هر فیلم برای موفقیت به یک راس هرم جذاب و دوست داشتنی نیازمند بود که رفت و آمد سالنهای سینما را تضمین میکرد.
اما در سالهای اخیر شاهد این هستیم که سینما تعریفی جدید از خود به مخاطب داده است و آیتمهایی چون؛
- فیلمنامه
- سوژه
- ژانر
- سبک روایت
- جسارت تولید
- کارگردان
- و ...
میتوانند در کنار ویترین کار که همان بازیگران هستند از فیلم یک ستاره بسازند و بازیگران جایگاه خود را در مقام ستاره نه اینکه از دست داده باشند اما کمی دست به دست کردهاند.
از دوران بهروز وثوقی و محمد علی فردین و ابوالفضل پورعرب و هدیه تهرانی و شهاب حسینی و محمدرضا گلزار، بهرام رادانها تا نوید محمدزادهها و ... تا امروز که سیطره کار به دست هنرمندان صاحب نام و محبوبی چون جواد عزتیها و پژمان جمشیدیها افتاده است شاهد نموداری با بالا و پایینیهای محسوس هستیم که گاهی ستارهها فقط ستاره بودند و در کارنامه آنها جایی از هنر پیدا نبود.
بدون تعارف و بدون قصد جسارت باید گفت نه کارگردان و نه سرمایهگذاران و نه حتی تماشاگران از ستارهها تقاضای اتفاق شگرف در بازیگری نداشتهاند و بودنشان کافی بود تا فیلم تکلیفش را با گیشه و مخاطبش پیدا کند اما این اتفاق کم کم مسیری دیگر به خود گرفت و آرتیستهای پول بیار سینما هم فهمیدند باید برای موفقیت جایگاه هنریشان را در کنار ویترین ستاره وارشان باید تقویت کنند.
اگر نام های بالا را در کارنامه هنریشان بنا به گذشت زمان رصد کنیم متوجه خواهیم شد که لول و کلاس بازیگریشان به یک باره جا به جا شد و کم کم شاهد این بودیم که رگه هایی از بازی های درخشان و ماندگار در کارهای بازیگران ستاره نام سینما بوجود آمد.
کم کم برای سیمرغ در جشنواره فیلم فجر دندان تیز کردند و با چشم بر هم زدنی سینما را چیزی جدا از کارنامه قبلی شان در مقام یک ستاره ناجی گیشه دیدند. و این اتفاق یعنی هنر در جایگاه خودش ستاره های بی شمار را تسخیر کرد و کسی در مقام آرتیست باقی ماند که توانست بیش از رنگ و لعاب چهره و زیبایی چشم وصورت در سینما خودش را نشان دهد.
دیگر استایل و استاتیک بازیگر تنها به یک گزینه تبدیل شد و سپردن نقش های خاص به چهره های گیشه پسند بازیگری از آنها یک هنرمند تمام و کمال ساخت.
با این مقدمه بلند یادی کنیم از بازی درخشان نیکی کریمی در سریال محمد کارت که انصافا نشان داد مسیری که او تا امروز به عنوان یک هنرمند چه در مقام بازیگر و چه درمقام نویسنده وکارگردان آمده است تماما ثواب بوده است و اتفاقا فرصت این پرواز برای او ایجاد نشده بود تا نشان دهد خلاقیت هایی در کارش دارد که بعد از این همه سال باکره مانده و فیلمسازان گذشته یا نخواسته بودند و یا نتوانسته بودند او را در این قاب و جادو ببینند .
نیکی کریمی سالها در مقام ستاره زن سینمای ایران درخشید و نقش مکمل بسیاری از بازیگران ستاره مرد در سینمای بدنه و حتی گاهی سینمای هنری بود اما در سریال یاغی با نقشی عجیب وغریب و گریمی متفاوت نشان داد هنوز لایه هایی از بازی در این بازیگر کاربلد سینمای ایران وجود دارد که دیده نشده است.
نیکی کریمی در سریال «یاغی» شاید تنها درمقام یک مهمان حضوری کوتاه دارد اما به عنوان یک شوک بر بدنه داستان آن قدر درخشان و چند بعدی بازی می کند که تماشاگر را از نبودنش در ادامه نگران می کند.
کاراکتری چند بعدی با چند نوع بازی در لوکیشن و فرصتی محدود با هدایت درست کارگردان و اجرایی کنترل شده و در چارچوب به بازیگری کاربلد و مشرف به هنر بازیگری نیاز دارد که باید در اوج پختگی بتواند پلان به پلان رنگ جدید بگیرد و با حفظ راکورد کاراکتر را در کنار ستارههای یک اثر نمایشی بالا نگاه دارد وحتی بازی آنها راتحت تاثیر خود قرار داده و اصطلاحا خودش را بر جان سریالی که با چندین قسمت تماشاگرش را حفظ کرده است ، دیکته کند.
نیکی کریمی در اوج پختگی برای ایفای یک نقش در قواره ستاره در سریال «یاغی» آنقدر کار بلد ، باهوش و شسته و رفته بازی می کند که تماشاگر متوجه همه ریزه کاری های نقشی یک اما در عین حال در حاشیه داستان با جایی امن بشود اما او را در ذهن حفظ کند.
شاید عمده موفقیت سریال «یاغی» به دلیل جسارت و بلند پروازیهای محمد کارت در پردازش شخصیت و بازی گرفتن از بازیگرانی است که حتما جلوی دوربین او همه خودشان را خرج می کنند تا از این قافله خیر در رقابت با دیگران عقب نمانند.
انتهای پیام/