به گزارش خبرنگار نفت خبرگزاری برنا، انرژی در دوران مدرن به عنوان یکی از ابزارهای اصلی امنیت بین المللی محسوب میشود.
دولت ها از ابزار انرژی به عنوان بخشی از سیاستهای راهبردی خود استفاده میکنند. این مسئله در حوزه تجارت گاز به علت ارتباط فیزیکی مستقیم میان تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و کشورهای ترانزیت برقرار میشود، بیشتر نمود پیدا میکند.
روسیه در چنین وضعیتی با داشتن بزرگترین ذخایر انرژی به ترتیب مقام اول و سوم تولیدات گاز و نفت جهان را به خود اختصاص داده است. اتحادیه اروپا نیز به دلیل محدودیت های منابع انرژی، به یکی از بزرگترین بازارهای مصرف جهانی انرژی تولید شده در روسیه تبدیل شده است.
از طرفی در گزارش شرکت انگلیسی بریتیش پترولیم به نام بررسی آماری انرژی جهانی چاپ 71 عنوان شده که روسیه در سال 2020 توانست 7/264 میلیون تن و در سال 2021 نیز 6/263 میلیون تن نفت را به سراسر جهان صادر کند که از این حجم 7/138 میلیون تن را به اروپا صادر میکند.
علاوه بر آن نیز در سال 2021 توانست 7/201 میلیارد متر مکعب گاز از طریق خط لوله صادرات داشته که 167 میلیارد متر مکعب آن را به اروپا صادر کرده است. از طریق صادرات گاز به روش LNG نیز توانسته 6/39 میلیارد متر مکعب گاز صادرات داشته باشد که سهم اروپا برابر با 4/17 میلیارد است.
علاوه بر آن این گزارش مدعی شده که 37 درصد گاز اتحادیه اروپا، و 25 درصد از نفت این اتحادیه به وسیله روسیه تامین میشود.
با این حال روسیه به عنوان یکی از ابر قدرت های انرژی جهانی ذخایر هیدروکربنی، نقش تعیین کننده ای در معادلههای بین المللی انرژی دارد. ذخایر عظیم نفت و گاز روسیه سبب شده که این کشور با تحکیم ارکان مادی هژمونی خود بر اقتصاد جهانی، از انرژی به عنوان اعمال قدرت و کسب ثروت بهرهبرداری کند. از این رو انرژی به عنوان اصلی ترین عنصر سیاست خارجی روسیه را تشکیل میدهد.
به طوری که دیمیتری ترنین از برجسته ترین کارشناسان روسی میگوید:« پیروزی روسیه در اواخر قرن نوزدهم به سبب ارتش و نیروی دریایی آن کشور بود، اما اکنون نفت و گاز طبیعی، پیروزیهای روسیه را رقم میزند»
تحولهای اوکراین نوسانهای زیادی را در روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی روسیه و اتحادیـة اروپا ایجاد کرد تا جایی که گفته میشود، بحران اوکران سرآغاز جنگ سرد نوینی میان روسـیه و کشورهای غربی است.
پس از بحران اوکراین، جنگ سرد نوینی میـان روسـیه و کـشورهای غربی حاکم شده است.
صدور قطعنامه علیه روسیه در مـورد غیرقـانونی بـودن پیوسـتهسـازی کریمه به خاک خود، حـذف روسـیه از گـروه هـشت، بـه تعلیـق موافقـتنامـه جدیـد ویـزا، تحریمهای اقتصادی و به ویژه تحریم افرادی که در این بحـران نقـش داشـتند، کـاهش شـدید صادرات و واردات، نمونههایی از تخریب روابـط روسـیه و اتحادیـه پـس از بحـران اوکـراین هستند.
با این شرایط، روابط انرژی روسیه و اتحادیة اروپا تاکنون در تأثیر مصلحتهای سیاسی قرار نگرفته است و همچون پیش تداوم یافته است.
روسیه که همواره از انرژی خود بـهعنـوان اهرمی برای پیشبرد هدفهای سیاسی خود استفاده کرده است، پس از بحران اوکراین و تیرگی روابط روسیه و اتحادیة اروپا، نه تنها از انرژی خود علیه اتحادیه استفاده نکرد، بلکـه بـا ارائـة طرحهایی مبنی بر حذف اوکراین از مسیر انتقال انرژی به اروپا، جایگزینسـازی خطـوط لولـة جدید از جمله نورد استریم 2 و جریان ترکیه و کاهش نفوذ کییف در مسیر انتقـال انـرژی در تحکیم دادوستد خود با اتحادیه کوشید.
وجود عاملهایی همچون ذخایر بزرگ انرژی روسیه، کمبود انرژی و نیاز شدید اتحادیه به آن، موقعیت ژئوپلیتیک و نزدیکی جغرافیایی آنها نوعی وابستگی متقابل میان آنها شـکل داده است و هر دوطرف با اعمال سیاستهـایی بـرای کـاهش میـزان وابـستگی خـود بـه دیگـری میکوشند، اما بهنظر میرسد با توجه بـه وابـستگی گـازپروم بـه بـازار اروپـا، مـشکلات فنـی جایگزینی واردات گاز روسیه برای اتحادیة اروپا و قراردادهای طولانی مدت تا سال 2030 کـه فسخ آن، جریمههای بسیار سنگینی را به دنبال خواهـد داشـت، کـاهش وابـستگی امکـانپـذیر نخواهد بود.
انتهای پیام/