«هوای حوالی حوّا» دوازده داستان کوتاه از زن و زمین و زمان

|
۱۴۰۱/۰۶/۳۱
|
۰۹:۲۸:۱۶
| کد خبر: ۱۳۸۰۰۲۵
«هوای حوالی حوّا» دوازده داستان کوتاه از زن و زمین و زمان
«هوای حوالی حوّا»، حکایت حوّاست از آدم های این سرزمین و روایت آدم از سیب گلوگیر حوّا.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ «هوای حوالی حوّا» مجموعۀ داستان کوتاه برای ردۀ سنّی بزرگسال است که توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده است. ویژگی­های این مجموعه داستان عبارتند از: بومی­نگاری، نگاه جهانی در عین بهره مندی از عناصر بومی و ملّی، تنوع پیرنگ، تغییر مداوم تم داستان ها با توجه به موضوعات روز جامعه ایران، استناد به فرازهایی از تاریخ معاصر، تنوّع زبان روایت و تغییر شیوه روایت در هر داستان، ارجاعات بینامتنی و فرامتنی، داستان در داستان، آمیختگی کمدی و تراژدی، مواجهۀ سنت و مدرنیته، پایان بندی قوی و دور از انتظار در عین توجه به اقتصاد کلمات و اختصار جملات.

زمان، مکان و فضای داستان­ها به فرازهایی از تاریخ معاصر (مشروطه، جنگ تحمیلی، بمباران شیمیایی و …) اشاره می­کنند و موضوعات روز جامعه ایران (معیشت، دشواری­های فضای مجازی، یاس فلسفی، پوچ پسندی، اهدای عضو، آمار بالای جراحی زیبایی، طبیعت دوستی، حیوان آزاری، کول­بری، وفاداری، اسیدپاشی و مرگ آگاهی) را دستمایه قرار می­دهد. شرح ظرائف بومی و مختصات اقلیمی در این کتاب، علاوه بر بعد داستانی، می تواند در آینده مرجعی برای جامعه شناسی، مردم شناسی و اتنوگرافی باشد.

نکتۀ شایان توجه، بهای حداقلی کتاب است. در پی سالها تدریس و پژوهش در حوزۀ مدیریت و اقتصاد نوآوری، از خودم انتظار داشتم تا دغدغه های اهل کتاب را هم لحاظ کنم. نویسنده باید نبض جامعه را درک کند. اکنون که معیشت بر مردم صبور و غیور و شکور این دیار سخت گرفته، با مدیریت هزینه و همکاری تنگاتنگ ناشر، موفق شدیم قیمت پشت جلد کتاب را به حداقل برسانیم تا بهای غذا و دوای روح، از قیمت یک وعده غذای جسم کمتر باشد!

این کتاب در قطع نیم وزیری با ۱۶۵ صفحه، و بهای پشت جلد ۲۳ هزار تومان، حاوی ۱۲ داستان کوتاه با اسامی «قرص جوشان»، «با انگشتان خیس»، «مشروطه»، «هوای حوالی حوا»، «یک داستان مودار»، «کول­بر»، «به امید دیدار»، «پروای پروانه شدن»، «درنا»، «باران اسیدی»، «انفرادی دونفره» و «دژاوو» است.

هوای حوالی حوّا، حکایت حوّاست از آدم های این سرزمین و روایت آدم از سیب گلوگیر حوّا.

قصّۀ دوروی سکّه است: رویی نان و نمک و غزل و عسل، و رویی کوچ و زخم و اشک و شک.

روایتی از ماه و محاق، حنا و حُنّاق! دستانی از تبسم و تغزّل تا دشنه و دشنام. از سهراب کشی تا رستم زایی.

نَقل حوّایی که به حکم خالق زن می­شود و به حکم مخلوق ظن!

قصّۀ سور و سوگ، ترنج و تیغ، دودلی سَرِ دوراهی تجدّد و تعصّب، پادرهوایی میان پریرویی و پرده نشینی!

هوای حوالی حوّا، لالایی بیداری ست؛ آنگاه که ساعت از دوازده می گذرد.

با شهرزادهایی که به نامی دیگر نامیده شده­اند: لیلی، باران، مستانه، سارا، پروا، حمیرا، هاجر، رودابه، آی­تک، مارال، درنا، ریمـا، شیما، شیکا، سئودا و حوّا …

شاید قصّۀ توست با نامی مستعار!؟

شاید آینه­ای­ست برای تماشای چهرۀ بی بزک!؟

شاید هم قصّۀ دیگری­ست …

هوای حوالی حوّا، داستان امیدواری ست آنگاه که دستت به هیچ بند است. بارقۀ مهتاب است از لابلای ابرهای تیره.

زمزمۀ زلال بی زوال زایندگی­ست که به یک دست گهواره می جنباند و به دست دیگر گردون!

پیشکش مادران، خواهران و دختران سرزمینم…

انتهای پیام/

نظر شما