قوی‌ترین زن فیلم همان زن معتاد است که محکم پای خواسته‌اش می‌ایستد

|
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
|
۱۳:۰۸:۴۷
| کد خبر: ۱۴۳۰۴۳۶
قوی‌ترین زن فیلم همان زن معتاد است که محکم پای خواسته‌اش می‌ایستد
نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «علفزار» در قالب پانصد و شصت و نهمین نشست باشگاه فیلم تهران در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ روز یکشنبه 9 بهمن ماه فیلم سینمایی «علفزار» اکران و پس از آن نشست نقد و بررسی این فیلم سینمایی در قالب پانصد و شصت و نهمین نشست باشگاه فیلم تهران با حضور کاظم دانشی نویسنده و کارگردان، آنتونیا شرکا منتقد و کورش جاهد مجری و کارشناس جلسه با استقبال خوب مخاطبان در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. 

در ابتدای این نشست آنتونیا شرکا با ابراز خوشحالی از حضور کارگردان در کنار منتقد برای نقد اثر گفت: همیشه معتقدم نقد مثبت و منفی را در حضور کارگردان بزنیم که در همان لحظه بازخورد آن را دریافت کنیم و می‌توانیم راحت‌تر صحبت کنیم.

وی در ادامه درباره «علفزار» تشریح کرد: وقتی فیلم را در جشنواره دیدم، خیلی لذت بردم و جزو فیلم‌های برتر سال گذشته بود و خودم آن را در گروه فیلم‌هایی دیدم که به شکلی در این سال‌ها ساخته شده و در نقد سیستم قضایی کشور است؛ یعنی به شکلی ما در معرض داستانی هستیم که به غیر از پیش بردن یک جریان درام، نمایش بازی قدرت میان کسانی است که در سیستم قضایی کشور حضور دارند یا اجراکننده آن هستند. یادم می‌آید فیلم «قصیده گاو سفید» با تفاوت‌هایی شبیه همین فیلم بود. 

این منتقد سینما افزود: به‌هرحال این فرصت ایجاد می‌شود که کارگردان بتواند به پرونده‌های قضایی دادگستری و دادسرا ورود پیدا کند و این در نفس خود اتفاق خوبی است. این فیلم به طور همزمان چند داستان را پیش می‌برد؛ یعنی علاوه بر پیرنگ اصلی و ماجرای تجاوز گروهی در باغ، خرده داستان‌هایی وجود دارد که مسیرشان در جهت نقد قوانین موجود و دادگاه خانواده است. یکی از این خرده داستان‌ها مربوط به مادری است که برای شناسنامه‌دار شدن فرزندش و رشد در مسیر طبیعی تلاش می‌کند. 

شرکا ادامه داد: وقتی در این داستان‌ها عمیق شویم، متوجه می‌شویم مسیر داستان ما را به این سمت رهنمون می‌کند که سیستم قضایی کشور ما حفره‌های بسیاری دارد و در بخش‌هایی واقعا پاسخگوی نیازهای امروز ما نیست. 

وی با بیان اینکه یک نگاه در این فیلم خیلی غالب است که مربوط به مسأله کودکان ناظر بر وقایع می‌شود، افزود: حتی سکانس اول برش‌هایی از یک زندگی روزمره اجتماعی در جنوب شهر است و در جایی بچه‌ها را می‌بینیم که خیلی معصومانه بازی می‌کنند و بچه‌ای ناخواسته کشته می‌شود. در ادامه، بچه شخصی که مورد تعرض قرار گرفته و بچه دو زوج معتاد که خواستار شناسنامه‌اند، نمونه‌ای از این موارد است. 

شرکا درباره نقش حضور کودکان در فیلم‌های ساخته شده سال‌های اخیر خاطرنشان کرد: کودکان در این سال‌ها در فیلم‌ها به عنوان ناظر و معرف نسل آینده هستند، اما در جایی رشد می‌کنند که از ابتدایی‌ترین حقوقشان مانند قید نام پدر در شناسنامه و تحصیل محرومند و این دیدگاه می‌تواند چارچوب و ساختار فیلم را تشکیل دهد.

وی افزود: «علفزار» از آن دست فیلم‌هایی است که ابتدای کار کلیه شخصیت‌ها معرفی‌ می‌شوند و بعد به مرور این آدم‌ها در دوئل‌های دو یا سه نفره بیشتر می‌شناسیم و برخورد هرکدام از این نفرات موجب باز شدن لایه‌های واقعیت برای ما می‌شود. به جز نسبت خانوادگی این افراد، مناسباتی بینشان وجود دارد که منافعشان موجب سکوت مقابل این جنایت می‌شود. داستان این فیلم در دادگاه، دادسرا و خیابان‌های اطرافش اتفاق می‌افتد ولی از این فضا نیز خیلی خوب و خلاقانه استفاده شده و در بخش‌هایی ما تنها صدای افراد را می‌شنویم. 

سالهاست در سینما زن خطاکار «علفزار» را ندیدیم

 منتقد در پاسخ به اینکه ارتباط فرا زناشویی ستاره پسیانی با غیر از همسرش داشته، چه تأثیری در کل داستان داشته، گفت: ما تا سال‌ها زنی که در فیلم «علفزار» به شکل صریح درباره خیانتش صحبت می‌شود را در سینمای ایران به عنوان سوژه اصلی اصلا نداشتیم و یا اینکه مبهم بوده است و این جزو ممیزی‌ها و خط قرمزهای سینمای ماست.

شرکا ادامه داد: وقتی لایه‌های داستان باز می‌شود، متوجه می‌شویم که حتی افراد در مناصب بالادستی، در اثر یک اتفاق، تصمیم می‌گیرند به دلیل منافعشان سکوت ‌کنند و مثل دومینو عقبه علت این سکوت را به تماشاگر نشان می‌دهند و می‌بینیم که با افشاگری یک نفر، پته همه روی آب ریخته می‌شود. فقط بازپرس است که می‌تواند مهر سکوت بر این قضیه بزند و با وجود منفعتی که برایش در جهت نگهداری از فرزند معلولش و انتقالش به تهران دارد، این کار را انجام نمی‌دهد و تبدیل به قهرمان واقعی قصه می‌شود. 

وی با اشاره به نقش سارا بهرامی در فیلم به عنوان زن قربانی تجاوز گفت: نقش سارا بهرامی به عنوان زن گریان روان‌پریش به هم ریخته در حال جا افتادن و کلیشه شدن است و با وجود اینکه متوجهم چقدر به او بر اثر این اتفاق در فیلم ضربه وارد شده، اما انتظار داشتم اشک‌های کمتری از او ببینم. معتقدم با وجود اینکه داستان به نفع زن مورد تجاوز واقع شده پیش می‌رود، احساس می‌کنم جو مردانه‌ای بر فیلم حاکم است و خیلی زن‌ مورد تجاوز گریان و متزلزل است. به جرأت می‌توانم بگویم قوی‌ترین زن فیلم همان زن معتاد است که محکم پای خواسته‌اش می‌ایستد و گاهی شوخ است و سرنوشتش را به بازی می‌گیرد. 

قاضی «علفزار» باوجدان است

در ادامه کورش جاهد با اشاره به اینکه بچه فرد مورد تجاوز به عنوان ناظر اتفاقات عینک بزرگی دارد، افزود: چنین مسأله‌ای از دیدگاه نشانه‌شناسی اهمیت دارد و این عینک بزرگ تأکید روی دیده شدن است. 

وی با بیان مقدمه‌ای ادامه داد: اواسط دهه 80 خیلی از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان گفت‌وگوهایی باهم در اتاق فکر کردند و می‌گفتند تا الآن هرچه فیلم ساخته شده، اگر سویه انتقادی داشته باشد به سمت حکومت و ناکارامدی دولت بوده است، اما باید سوژه‌هایی انتخاب کنیم که سویه انتقادی آن به سمت مردم هم باشد، چون آن‌ها هم دچار مشکلات رفتاری و آسیب‌شناسی هستند؛ یعنی نباید این طور برداشت شود که مردم همیشه خوبند و این حکومت است که همیشه کارهای اشتباه انجام می‌دهد. بعد از آن خیلی در این زمینه افراط شد و به عنوان مثال، بخشی از این مسائل در فیلم‌های آقای فرهادی وجود دارد. 

وی افزود: ناخودآگاه وقتی فیلم‌هایی ساخته می‌شود که چالشی میان سیستم و مردم محسوب می‌شود، این موضوع به ذهنم می‌آید که آدم خوب فیلم چه کسی است و آیا طرفدار حکومت است یا مردم؟... قطعا خط سیاه و سفیدی میان این دو وجود ندارد، اما این به ذهن متبادر می‌شود که این قاضی فیلم «علفزار» با بازی پژمان جمشیدی با وجدان است و از این طرف آدم‌های خطاکار چقدر گرفتار هستند و این فضا خیلی دردناک است. 

بر اساس آمار 92 درصد اتفاقات منجر به تجاوز بیان نمی‌شود

در ادامه کاظم دانشی، کارگردان فیلم «علفزار» گفت: من تجربه‌ای چندساله را در رابطه با فیلم «علفزار» در زمینه مستندسازی جنایی داشتم و در خیلی از دادسراهای کشور از بسیاری متهمان مستند ساخته بودم و آدم‌هایی که خیلی عجیب و غریب نبودند، در موقعیت قاتل، متجاوز و کلاهبردار ظاهر شدند. 

وی افزود: درباره شخصیت دادستان و بازپرس معتقدم که حکومت‌ها برآیند مردمشان هستند و همه ما در خانواده خود ممکن است افرادی داشته باشیم که بازپرس یا قاضی هستند و ما قاضی داریم که می‌تواند بی‌رحم باشد، تخلف کند، رشوه بگیرد و قاضی هم داریم که می‌تواند مهربان و باگذشت باشد و هیچ چیز صفر و صدی نیست. 

دانشی ادامه داد: ما درباره طیف چندهزار نفری صحبت می‌کنیم که شکل‌های مختلف انسانیت را دارند که یکی رئوف‌تر و یکی بی‌منطق‌تر است. در میان چندهزار قاضی موجود در کشور شخصیتی را به نام امیرحسین بشارتی (پژمان جمشیدی) انتخاب کردم که می‌تواند اشتباه هم داشته باشد و در بخش‌هایی نیز می‌تواند انسان شریفی باشد و به بچه‌ای شناسنامه بدهد و جایی هم می‌تواند ترسناک باشد و نسبت به متهم به تجاوز می‌تواند صدایش را بلند کند، اما در نهایت مخاطب می‌تواند تشخیص دهد که چه کسی خطاکار است و چه کسی کار درست را انجام داده است. 

این کارگردان با بیان اینکه بسیاری از خانواده‌ها و کسانی که مورد تجاوز قرار گرفتند، ترجیح می‌دهند این مسائل را نگویند، افزود: از نظر آماری خیلی در این زمینه تحقیق کردم و حدود 92 درصد از اتفاقاتی که منجر به تجاوز می‌شود، به دلیل ترس از آبرو یا مسائل دیگر به شکایت نمی‌رسد. به عنوان مثال، فردی داریم که 300 مورد تجاوز داشته و یا راننده تاکسی داریم که در 28 مورد چنین کاری انجام داده است و اگر فرد اول شکایت می‌کرد، به موارد بعدی نمی‌رسید و این یکی از دغدغه‌هایی بود که موجب شد سمت این سوژه بروم. من در فیلمم خیلی به قانون نقد وارد کردم، اما اگر خانواده‌ای شکایت نمی‌کند، مشکل قانون نیست، مشکل فرهنگی جامعه است. 

این جلسه با پرسش مخاطبان حاضر در فرهنگسرای ارسباران از کارگردان و اظهار نظر درباره ساختار و موضوع فیلم که اکثریت غالب نسبت به آن رضایت داشتند، ادامه یافت و به پایان رسید. 

انتهای پیام/

نظر شما