به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا محمد حسین لطیفی در بخش های قبلی این گفت و گو اشاره داشته است که واقعا کاندید شدن بابک برای من مسئله بود نه چیز دیگر !
می توانم بعد از 40 سال درک کنم که آن پشت یک چیزی وجود داشته است و باید خود داوران محترم جواب بدهند.
من نمی توانم جواب بدهم !
شاید بگویند جشنواره جایی است که ما می توانیم تسویه حساب کنیم وگرنه کجا تسویه حساب کنیم؟
لطیفی تو هم کنار برو ما با تو کاری نداریم اما فیلم چرا؟
فیلم «غریب» مانند خود شهید بروجردی همانطوری که در فیلم دیدیم غریب بود ، قاعدتا بازیگرش هم غریب است و برای همین فیلم درآمده که این قدر در غربت رفته است.
و اما ادامه این گفت و گو با محمد حسین لطیفی کارگردان فیلم «غریب »...
یکی از شریف ترین منتقدین کشور به من زنگ زد و گفت در سینما سروش فیلمت را دیدم !
او گفت: خودت قبول داری که بهترین کار خودت است ؟ گفتم همین را که گفتی انگار من جایزه گرفتم من که منتظر جایزه نبودم ، اما این حرف تو برای من جایزه بود.
به دلیل اینکه اگر من قرار باشد پسرفت کنم حالم بد می شود اگر بگویند به من این فیلم شما از «روز سوم» هم بهتر است من باید حالم خوب بشود در صورتی که آنقدر به روز سوم» عِرق دارم که بگویم اینگونه نگو! ولی وقتی او اینطور سخن می گوید برای من کافی است .
وقتی فیلم «غریب» را می ساختید به امضای محمد حسین لطیفی برای فیلمی متفاوت در ژانر دفاع مقدس فکر می کردید؟
حتی بعد از «روز سوم» فکر کردم که فیلم دفاع مقدسی نتواند فروش بالایی را در گیشه به خود اختصاص دهد .با تمام احترامی که امروز برای همه کارگردانان کشور قائل هستم یک عزیزی آن روز با فیلمی آمد و دیدیم که به رغم اینکه فیلم اولش هست خوب می فروشد ! آن روز من احساس کردم این مسئله به کل سینما شاید بربخورد !
فروردین ماه با سید کمال دست دادم و «توفیق اجباری » را ساختم و باز فروش یک سینما را گرفتم .
آن روز به من گفتند که زشت است کارگردان «روز سوم» این فیلم را بسازد. صبر کن سال بعد اکران کن! گفتم یعنی چه! من یک فیلمساز حرفه ای هستم به حساب خودم ! هر فیلمی تعریف خودش را دارد و من به عنوان یک فیلمساز می توانم در ژانرهای مختلف کار کنم. آن فیلم به مدل خودش و این فیلم طور دیگری ساخته شده است.
از شواهد و قرائن امر به نظر می رسد که «غریب» هم در سینما بفروشد؟
بستگی دارد مخاطب با چه هدفی سینما برود. اگر این فیلم را با هدف دیدن یک اثر دفاع مقدسی دنبال کند قطعا می تواند با تبلیغات دهان به دهان این فیلم هم فروش خوبی داشته باشد.
حس می کنم جزء فیلم هایی هست که به رغم ژانرش موقعیت هایی مخاطب پسند دارد؟
محمد حسین لطیفی: درست می گویی چون ممکن است درام این فیلم بتواند مخاطب را درگیر خود کند.
علیرضا نجف زاده : نمی دانم خبر دارید یا خیر! این فیلم درایام جشنواره در کرمان و در چند شهر دیگر بیشتر فروش را داشته اشت.
مگر چند درصد مردم سینما رو هستند؟
حتی در سنندج و کرمانشاه دو سانس فوق العاده مخاطب فیلم را دیده است .
طبیعتا پیشینه ای که تماشاگر از کارهای حسین لطیفی دارد در کشاندن مخاطب به سالن های سینما موثر است و موفقیت در جشنواره ونقد و مطلب هایی که در باره فیلم می نویسند هم در این مسئله دخیل است و برای خود من جالب بود که مخاطب عام هم در مورد فیلم حرف دارد و با قصه و رنگ و لعاب قهرمان این داستان ارتباط خوبی برقرار کرده است . من هم فکر می کنم این فیلم در اکران عمومی بتواند نظر مخاطبش را جلب کند.
در بحث فروش و گیشه اول باید ما یک کار پرجاذبه و سرگرم کننده بسازیم و بعد بتوانیم راجع به آن حرف بزنیم . راجع به بیوگرافی شهداء فیلم های زیادی ساخته شده و من خودم سالهای قبل در فیلمی به عنوان دستیار بودم که متاسفانه آن فیلم در آرشیو ماند که شاید اگر اکران می شد فیلم خوبی بود و می توانست مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
من به عنوان دستیار در چند فیلم و سریال کنار آقای لطیفی بودم که بازخوردهای متفاوتی داشته اما باید بگویم آقای لطیفی در هنگام ساخت فیلم «غریب» به لحاظ روحی و روانی هم متفاوت بود.
محمد حسین لطیفی: (به فکر فرو می رود و می خندد)
این را به خودش هم نگفتم و الان می خواهم بپرسیم که چه می شود که یک کارگردان به این حس و حال می رسد؟ این دغدغه از کجا می آید؟ چگونه یک کارگردان کاری را با این قواره و سختی و مشکلات می سازد و حالش خوب است؟
محمد حسین لطیفی: چه بگویم!
در سریال صاحبدلان سکانسی در حیاط می بینیم که مشخص است آنجا هم حس و حال عجیبی وجود دارد که ...
بله، درست می گویی! اجازه بده به زمان سریال وفا برگردم که دوستی از من پرسید :
شما نترسیدید بعد از موفقیت سریال «وفا» به سراغ موقعیت متفاوتی رفتید ؟
آن زمان گفتم اگر سینما را یک قمارخانه فرض کنید من با 5 هزارتومان وارد شدم امشب و الان 50 میلیون تومان بردم و صبح ممکن است با همان 50 تومان بیرون بروم .
اگر بترسم نمی توانم جلو بروم. و این ترس را اول کنار می گذارم و پیش می روم.
وقتی به پشت دستت به عنوان کارگردان اعتماد داری و با خیال راحت پیش می روی دیگر جای شک و شبهه نیست و من هم با وجود تهیه کننده ای مثل حامد عنقا به پشت دستم مثل این فیلم اعتمادداشتم.
همیشه به خودم می گویم با منطق و عقل فیلم را نساز! منطق وعقل در فیلمنامه هست و فیلمنامه کار خودش را می کند و تو دیگر راحت باش و فیلمت را بساز !
این یعنی چه؟
یعنی ترس را رد کن چون ته آن هیچ اتفاقی نمی افتد. به هم میزان که ممکن است خوب بشود به همان میزان ممکن است خراب بشود.
علیرضا نجف زاده: آقای لطیفی با یک ظرافت و دقت خاصی در فیلم «غریب » مراقب همه چیز بود. بارها شب قبل از ضبط در مورد برنامه فردا با او صحبت می کردم تا بتوانم برای لحظاتی باری را از روی دوشش بردارم و به نکاتی که مد نظرش هست از قبل رسیدگی کنم. اما بارها دیدم که با اشراف کامل روی صحنه ها و آنچه قرار است در سکانس ها رخ بدهد آمادگی کار را دارد. این کار در لوکیشن های متفاوت فیلمبرداری شد ودر بسیاری از اوقات شاید شما متوجه نشوید که این تعدد لوکیشن در یک سکانس چگونه رخ داده است. الان که فیلم را می بینید اگر بپرسید این سکانس در کجا ضبط شده است شاید بگویم منظورتان کدام نما وپلان است! با این همه سختی کار به خاطر هدایت بازیگران ، میزانسن ، جای دوربین، پیامک سکانس و ...او همیشه خودش از همه پیش بود و همین مسئله در موفقیت کار موثر است. چرا که کارگردان اگر به جزئیات مشرف باشد طبیعتا سر صحنه بهترین برداشت را خواهد داشت.
محمد حسین لطیفی: مهمترین چیز که باعث می شود کار از دستم در نرود و روی جزئیات دقت داشته باشم این است واقعا کار را مونتاژی می بینم و می دانم که الان چه چیزی را می گیرم و قرار است چه اتفاقی برای آن در کار بیفتد گاهی اولش را دارم می گیرم ولی از جای دیگر شروع می شود.
دوم اینکه سابقه دیرینه من در طراحی صحنه کمک می کند تا بدانم از گوشه گوشه لوکیشن ام چگونه باید سود ببرم. این مسئله در فیلم «غریب» بسیار کمک حال بود.
شاید گاهی اوقات برای پیدا کردن یک نما مدتها وقت بگذارم و شاید تیمم از این مسئله حتی خسته شود یادش بخیر برای گرفتن یک پلان از سردر استانداری کلی جستجو کردیم.
معتقدم برای به دست آمدن جان سکانس باید همه چیز دست به دست هم دهد از فیلمنامه ، صحنه، کار بازیگران گرفته تا جای دوربین و ...
منظورتان از جان سکانس چیست؟
جان سکانس این است که من می خواهم اینجا حس ترحم به فلانی در بیاید و مخاطب متوجه آن بشود.
یعنی اینجا می خواهم رابطه حسی و عاشقانه ایجاد شود و مخاطب متوجه شود !
گاهی باید با این سکانس بیننده را ملتهب کنم پس باید جان کار در بیاید تا این اتفاق بیفتد !
در واقع گاهی اوقات یک سکانس حرفهایی دارد که برای طرح آن نیاز است با دقت و وسواس بیشتری به همه ی آن چه در دست کارگردان است توجه شود و این مسئله تنها با لوکیشن عظیم و ... رخ نمی دهد.
اصولا اهل طراحی و مقهور شدن برای لوکیشن نیستید و بیشتر تلاش دارید که جزئیات قصه و شخصیت ها به خوبی معرفی شود؟
دقیقا، متاسفانه خیلی از کارگردانان هم سن خودم را دیدم که وقتی فیلمنامه را می خوانند فکر می کنند با حجم زیادی از توپ و تانک بیایند فیلمشان بهتر دیده می شود ! باور کن ما دو جیپ داشتیم که هر دقیقه هم خراب بود ، دو تا از نیسان دو اف (تو اف)داشتیم آن هم خراب بود و ...
به لحاظ صحنه این اتفاق کار شما را خراب نمی کرد؟ یا روی حس و حال صحنه تاثیرگذار نبود؟
تهیه کننده می خواست برای ما همه چیز را فراهم کند اما نمی توانست چون شرایطش نبود. من فکر می کنم می شود بدون لوکیشن های عظیم و توپ و تانک هم به آن چه می خواهیم دست پیدا کنیم.
برویم سراغ تصاویر فیلم و نوع مستندگونه اثر...
(لبخند محمد حسین لطیفی) چه جالب که به این بحث رسیدی!
شاید برای همین عبد را کاندید نکردند می گفتند فیلم رنگ و لعاب ندارد! در صورتی که پر از رنگ و لعاب بوده است.
به نظر نگاه مستند گونه فیلم از سوی منتقدین یا داوران مورد توجه قرار نگرفته است؟
دقیقا، هم این است که می گویی !
می خواستیم به دلیل مستندتر کردن و نزدیک کردن فیلم به واقعیت این فیلترها را روی تصاویر بگذاریم و اینکه عبد را کاندید هم نکردند شاید به این دلیل بوده است که متوجه این ایده نشدند و فکر کردند چرا تصاویر قدیمی گرفته است؟
ولی واقعا مدیر فیلمبرداری این فیلم شایسته کاندید شدن بود . من وقتی فیلم را دیدم مطمئن بودم که این کار کاندید می شود.
بعد دیدیم کاندید نشد و گفتم سلیقه آنها نبوده است! شاید عامدانه است ولی بدانید که لطیفی و فیملبردار و تهیه کننده فیلم در کنار هم نشستند و خواستند این فیلم را نزدیک به واقعیت کنند که متاسفانه دیده نشد.
البته بر اساس فضا و نوع برداشت ها تدوین هم در کار شما مهم بوده است؟
تدوینگر این کار اولین باری است که برای من کار می کرد. ولی آشنایی من با میثم مولایی برمی گردد به خوابگاه دختران که او پشت صحنه آن کار را ساخت.
کم با هم مراوده نداشتیم . رصد او بر من و اینکه سلیقه من چیست کمک کرد تا به سرعت به یکدیگر نزدیک شویم و با حس و حال خوبی که به من می داد با خیال راحت کار را به او سپردم تا جایی که کم کم خودم هم به تدوین اضافه شدم و با تغییرات بسیار کمی کار پیش رفت.
علیرضا نجف زاده:یک سوال فنی ! چون خودم سر صحنه بودم این سوال را می پرسم، افرادی که بعدا این فیلم را می بینند هم متوجه این فیلم بشوند. فکر نکردید به جای زوم بک ها به سراغ کات کات بروید که کار به لحاظ بصری شکیل تر بشود؟
آن بحث مستند بودن سر جایش ولی خیلی از جاها من زوم را با حرکت همراه کردم و آن زوم و حرکت اتفاقاتی است که دوستان ما شاید متوجه آن نشدند .
سینمای هالیوود سالهاست که دارد از این تکنیک خوب استفاده می کند. شاید باورتان نشود این قدر که حساسیت روی زوم داشتم روی تجهیزات دیگر و حتی خود دوربین نداشتم و می گفتم دوربین مرا بگیر اما زوم بماند. حتی در سکانس هایی که مطمئن بودم از آن استفاده نمی کنم هم زوم کنار دستم بود.
پایان بندی قصه و نحوه فینال سریال با همین منوال نگارش شده بود ؟
در فیلمنامه سر و ته قصه این نبود . وسواس بسیار نویسنده قصه راعوض کرد . در نهایت که جلو رفتیم خود نویسنده فهمید که به وسواس افتاده است و این شاید بهترین حالت پایان دادن فیلم باشد.
اما چیزی که متمایز می کند آن سکانس فینال را حضور یک مائده آسمانی است که خدا به من می دهد.
همیشه آدم ها فکر می کنند که این پسر چه شکلی باشد؟
ده تا پسر دیدیم! شاید به من توصیه کردند که می خواهی این پسر باشد؟
گفتم اصلا، من فقط همین را می خواهم! این چشم های شیدای بچه ، مائده آسمانی خداوند است برای من که این قدر حال من را خوب می کند و حال خیلی ها را هم همین حال این بچه خوب می کند.
البته دیالوگ های زیبای نویسنده هم در این مسیر بسیار موثر است و این حالی که هست همه بزرگی شهید بروجردی را ما در آن می بینیم.
که می گوید هستند کسانی که بعد از من کردستان را حفظ کنند.
واقعا حال من وقتی که آن پلان را می بینم خراب می شود و آن شعر زیبایی که در ادامه با صدای بابک می آید که انتخاب حامد است. سر و ته همین بود و برای من مهم بود که تکه اول طوری باشد که بیننده فکر کند که واقعا گرفتنش و ...(با توجه به لو رفتن داستان ادامه صحبت های محمد حسین لطیفی در خصوص سکانس فینال را منتشر نمی کنیم).
در مورد قهرمان فیلم صحبت کنیم و اینکه به نظر خودتان قهرمان فیلم در آمد؟
یک جهان بینی و ایدئولوژی خاص حاکم بر روح و روان فردی به نام شهید بروجردی هست که آن را مطمئن هستم در آمده است و مشخص شد که این مرد چه کسی بوده و چه دیدگاهی داشته است .تمام تلاش ما از نویسنده و سرمایه گذار گرفته تا گروه تلاش ما بر این بود که آن طور که باید و شاید شهید بروجردی را ببینیم در برخی از سکانس ها و دیالوگ ها نیز متوجه کاراکتر ونوع رفتار او ودیگران می شویم مثل جایی که می گوید:
شما با این خشکه مقدس بازی خودتان ...
یا می گوید: که قرار نیست که انقلاب کنیم شما هر کاری که دوست دارید انجام دهید و ...
آنهایی که فیلم را دیدند معتقد بودند شهید به لحاظ ایدئولوژی و جهان بینی درآمده است.
مخصوصا همسر شهید اعتراض نمی کند که این آن نبود و دختر شهید. حالا دختر شهید بیشتر شنیده و لمس نکرده ولی همسرش می تواند بگوید که این نبوده ولی چشمانش به اشک می نشیند و تشکر می کند علیرغم اینکه خیلی ها سعی کرده بودند که جو ایجاد کنند که نمی دانی چه اتفاقی افتاده! باور نمی کنید حامد عنقا چند سپر مراقبت کرد تا این کار به نتیجه برسد.
دخترشان هم سر صحنه حاضر شدند و از آنچه در فیلم رخ داده راضی بودند و اتفاقی که در مراسم اختتامیه توسط ایشان رخ داد نیز نشانگر لطف شان به فیلم و البته بابک حمیدیان بود که مدتها در ذهن همه خواهد ماند .
و دو پیام برای بابک حمیدیان ؟
بابک حمیدیان؛ یکی از دلی ترین و دلدارترین بازیگرانی که من با او کار کردم و با قلبش بازی می کند.
و پیام پایانی کارگردان فیلم «غریب» برای هیات داوران؟
هیات داوران: این کلاه را از سر برداریم و جلوی خود بگذاریم و قاضی کنیم اگر انصاف داشتی شب آرام بخواب و اگر انصاف نداشتی عذرخواهی کن ، جای دوری نمی رود.
لینک بخش های دیگر مصاحبه ؛
https://www.borna.news/fa/tiny/news-1439795
انتهای پیام//