به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، ساعت حوالی 9 و نیم صبح بود که بوی گاز را احساس کردم، به دلیل بیماری آسمی که دارم اولین نفری بودم که این بو به مشامش خورده، به لب پنجره رفتم تا هوای آزاد وارد ریه هایم شود و نفسی تازه کنم. کم کم صدای سرفه بچه ها در کلاس پیچید، "تهوع، سرگیجه و نفستنگی و سرفه" در همان لحظات اولیه به سراغمان آمد. مدیر مدرسه بچه ها را از کلاس خارج و به سمت حیاط مدرسه هدایت کرد و با ۱۱۵ تماس گرفت. از پچ پچ هایش فهمیدیم این مسمومیتی که چندی است درمدارس اتفاق می افتد و در اخبار ها صحبت از آن می شود، گریبان ما را هم گرفته است.
به اورژانس منتقل شدیم و چند ساعتی را آنجا ماندیم، همکلاسی هایم یکی یکی ترخیص شدند اما به دلیل بیماری زمینه ای که داشتم، دکتر به پدرم گفت برای احتیاط بیشتر دختر شما امشب را مهمان ماست. این روایت یک دانش آموز از لحظه ای که با مسمومیت مواجه شده است.
نهم آذر ماه 1401 بود که در هنرستان دخترانه ای در شهر قم مسمومیت دانش آموزان با علائم خاص گزارش داده شد. موضوعی که در ابتدا توجهات زیادی را به خود جلب نکرد و کانون توجهات قرار نگرفت، اما رفته رفته و در طی روز های مختلف ماجرای مسمومیت در سایر مدارس قم گزارش شد و ماجرا جدی تر به نظر رسید. گزارش های مسمومیت کم و بیش زیاد شدند تا جایی که به تعطیلی مدارس قم نیز منجر شد. این ماجرا اخیرا دامنه وسیع تری پیدا کرده و به برخی شهر های دیگر هم منتقل شد و نه فقط مدارس دخترانه، بلکه مدارس پسرانه را درگیر خود کرده است.
البته نباید از این نکته غافل شد که سریال مسمومیتها ابتدا از دانشگاهها آغاز شد. دانشگاههای خوارزمی، صنعتی اراک و صنعتی اصفهان 3 دانشگاهی بودند که موج مسمومیتها از آنجا آغاز شد.
طبق گفته پزشکان متخصص، تاکنون بیش از 90 درصد دانش آموزان در همان ساعت اولیه مرخص شدهاند و چندین مورد هم یک شب و بیش از یک شب بستری شده اند، برخی از دانش آموزان هم اصلا نیاز به درمان نداشتند و تنها ترسیده بودند.
حالا سه ماه از اولین گزارش های مسمومیت می گذرد، بازار شایعات داغ میشود و رعب و وحشتی را به دل خانواده ها و دانش آموزان می اندازد. هرکس در محافل عمومی یک چیزی را میگوید و برخی هم خلق روایت می کنند و ماجرا را آنقدر پرو بال می دهند تا ترس و اضطراب را در افکار عمومی بیشتر کنند.تاکنون دانشآموزان 57 مدرسه در 9 استان دچار مسمومیت شده اند.برخی مدارس استانهای قم، اردبیل، تهران، چهارمحال و بختیاری، لرستان، سمنان، مازندران و کرمانشاه درگیر این حادثه شدهاست.
پشت پرده ی مسمومیت های مشکوک
هنوز مدت زمان زیادی از اتفاقات تلخ پاییز نگذشته است،از آن روز هایی که جریان برانداز به رهبری تجزیه طلب ها فراخوان جنگ می دادند و با هشتگ های مختلفی از جمله هشتگ «مسلح شوید» مردم را به خیابان می کشاندند. روز هایی که با اغتشاش و ناامنی و اعتصابهای زورکی، آرامش را از مردم سلب کرد و با فراخوان های متعدد توهم براندازی داشتند و به دنبال تعطیلی کشور بودند، ولی در نهایت پروژه شان شکست مفتضحانه ای خورد. اما با سابقه ای که دارند به نظر نمی رسد بخواهند آرام و بیصدا دست از جان مردم بردارند و به نظر می رسد درصدد آن باشند که با پروژه ای دیگر به اغتشاشات و ناامنی ها جانی دوباره ببخشند.
در این روزها که اخبار مسمومیت از گوشه کنار ایران به گوش می رسد، اگر به موضع رسانه های فارسی زبان ضد ایرانی همچون bbc، ایران اینترنشنال و...نگاه کنیم، رسانه هایی که نقش راه را برای آشوب در داخل ایران ترسیم می کنند و از پول های هنگفتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی و آل سعود، تغذیه می کنند و تریبون جریان برانداز خارج نشین هستند که نقش ویژه پهلوی و مریم رجوی در آنها محرز است، خواهیم فهمید که باز هم درصدد فریب افکار عمومی برای دستیابی به منافع و مقاصد خود هستند. با نگاهی به کارنامه این رسانه ها که چند ماهی است برای تجزیه ایران سخت تقلا میکنند، به روشنی خواهیم فهمید که رسانه های منتسب به منافقین برای هجمه به جمهوی اسلامی التهاب آفرینی می کنند و انصافا از هیچ تلاش هم دریغ نمیکنند. در این ماجرای مسمومیت های سریالی بازی رسانه ای که آنها به راه انداخته اند باز هم برای ضربه زدن به نظام است و زهی خیال باطل که کسی بخواهد فکر کند دلسوز مردم شده اند.
نکته جالب توجه در این شرایط درخواست عجیب شبکههای معاند از مردم است که از خانوادههای دخترانی که مسموم شدند درخواست کرده اند از جوابیه آزمایش خون، بزاق و ادرار عکس بگیرند و بفرستند این حرکت می تواند تبعات خطرناکی به همراه داشته باشد.
رد پای منافقین!؟
تجربه بیش از 40 سال نشان داده که این قبیل اتفاقات از سوی تروریست های گروه منافقین بیشتر انجاممی شده است، کسانی که در دوران انقلاب زیسته اند، هنوز کشته شدن کودکان در دهه 60 در خیابان را به یاد دارند. منافقین در سالهای 59 در چنین روزهایی مدرسه خوارزمی را به علت درگیری و زد و خورد به تعطیلی می کشاند. حادثه ای که منجر می شود تعداد زیادی از دانش آموزان به بیمارستان منتقل شوند و مشابه این اتفاق در مدارس دیگر هم رخ می دهد، ماجرایی که نقش مجاهدین خلق در آن پررنگ است.
این روزها توییتی در فضای مجازی دست به دست می چرخد، این توییت برای دو سه ماه قبل است و اگر چرخی در فضای توییتر بزنید توییت های مشابه آن را باز هممی توان یافت. نوشته ای که رد پایی از مجاهدین خلق دارد، این توییت گمانه زنی ها را به این سمت می کشاند که توطئه مسمومیت در مدارس از کدام منشا آب میخورد. در این توییت نوشته شده است؛ یه چیزی هست به نام نفتالین توی عطاری ها دارن ارزون هست تهیه کنید و در فضای بسته مثل مدارس و ادارات یکیش رو بندازید روی زمین و با کفش روش بزنید تا پودر بشه، خب یک هفته تعطیل شد اون مکان.
اصلاح طلبان بازهم بازیچه شدند
اما جالب است که چهره های اصلاح طلب باز هم فریب رسانه های ضد نظام را خوردند و با اظهارات نسنجیده خود، باز هم خوراک رسانه های آنور آبی شدهاند.
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه اینگونه نوشته است:
احمد مازنی که لباس روحانیت را هم بر تن دارد می گوید؛ زنده به گور کردن دختران در دوره جدید به شکل مسموم کردن دانش آموزان دختر خود را نشان داده است.
محمد بطحایی که خود وزیر اموزش و پرورش بوده اینگونه گفته است: این رفتارها بیشباهت به رفتار بوکوحرام در نیجریه نیست. در آنجا دختربچه ها را از مدرسه میدزدیدند اما در اینجا امنیت روحی و روانی صدها نفر را به خطر میاندازند.نمیدانم چرا دولت و وزارت آموزش و پرورش نسبت به مسمومیت سریالی دانش آموزان با خونسردی برخورد می کند. از این جهت به عنوان یک معلم که در سیستم آموزش و پرورش بودم، به خاطر خونسردی، بیتفاوتی و بیخیالی مسئولان این وزارتخانه از مردم عذرخواهی میکنم.»
البته پیش از او محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز و مشاور خاتمی نیز شبیه این اظهار نظر را در روزنامه شرق بیان کرده بود. او در یادداشتی تحت عنوان «بوکوحرام هم آمد» بخشی از حاکمیت را که اشاره مشخصی نیز به ان ندارد به حمایت از گروههایی شبیه گروهک بوکوحرام(نسخه آفریقایی داعش) متهم کرده و مینویسد: «اما این فجایع به دلیل این اتفاق میافتد که گاهی تندروهای عقیدتی به درد منافع کوتاهمدت میخوردهاند و آنها تشویق میشدهاند. وقتی در موردی و جایی افراطیها مورد تشویق قرار گیرند، امکان متوقفکردن آنها از دست هلدهندگان سابق بیرون میرود.»
معصومه ابتکار هم سعی دارد با همین خط و با خطابی نامشخص موضع واحد اصلاح طلبان در این زنمینه را تکرار کند. ابتکار می نویسد: «چرا اینهمه تعلل؟ نکند مثل اسیدپاشان اصفهان شود! آیا نسبتی بین عدم تصویب قوانین نفی خشونت علیه زنان و این وقایع وجود دارد؟ یک بار برای همیشه حجت را بر متحجران ضد زن تمام کنید.»
محسنی بندپی که اکنون نماینده مجلس و عضو حزب اصلاح طلب ندای ایرانیان نیز هست دقیقا همین موضع را ادامه داده و میگوید: «احتمال دارد مسمومیت های دانش آموزان کار گروههایی باشد که از ورود زنان به عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و علمی می ترسند.»
اظهارات این چهرههای سیاسی رنگ و بوی تسویهحساب دارد و نشان از بهرهبرداری از میدهد بدون اینکه اهمیتی برای شکلگیری موج نگرانی در جامعه قایل شوند از آب گل آلود ماهی میگیرند.
اما دولت تاکنون چه کرده است؟
رئیسی وزیر کشور را مسئول رسیدگی این ماجرا می کند، احمد وحیدی وزیر کشور بلافاصله بعد از دستور رئیس جمهور جلسه ای را با مسئولان امنیتی انتظامی و اطلاعاتی برگزار میکند و پس از پایان جلسه با خبرنگاران نشست خبری برگزار میکند و می گوید: تاکنون گزارشی از ماده سمی برای مسمومیت دانشآموزان دریافت نکرده ایم. آنچه که تحت عنوان عارضه برای فرزندان عزیزانمان ایجاد شده است، حجم و درصد بالای از آن مربوط به عوامل خارجی نبود و بلکه بیشتر متأثر از استرس های طرح این موضوع بود.
او در پاسخ به خبرنگار برنا که پرسید آیا کسی هم در اینماجرا دستگیر شده است می گوید؛تاکنون کسی درباره مسمومیتها دستگیر نشده است و هیچ کس هم در مسمومیتها فلج نشده و این ادعا کذب است.بخش اعظمی از این موضوع ناشی از ایجاد جو روانی در بین دانشآموزان و خانوادهها بوده است.نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اگر به سرنخهایی دست یابند و افرادی که وابسته به هر گروهکی باشند، دستگیر شوند، اطلاعرسانی خواهد شد.
اما اظهارات ضد و نقیض مسئولان مختلف در مورد علت مسمومیتها و همزمان تکرار این ماجرا موجی از نگرانی را در افکار عمومی بهوجود آورد. این نگرانی به مرور با مطرح شدن شایعات مختلف نیز تشدید میشود.ماجرای این مسمومیت سریالی همچنان در ابهام به سر می برد و افکار عمومی منتظر پاسخ روشن از سوی مسئولان و دستگیری و مجازات عاملین این اتفاق است. در این میان سودجویان سیاسی از این آب گل آلود ماهی جناحی خود را می گیرند.
انتهای پیام/