روز روزِ موعود است و لحظهِ لحظه انتقام!

|
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
|
۰۳:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۴۵۶۵۲۳
روز روزِ موعود است و لحظهِ لحظه انتقام!
غنچه یاس کبود نوشته هادی شریفی رمانی است راجع به امام حسن مجتبی علیه السلام که چاپ دوم آن در ۱۸۴ صفحه رقعی توسط نشر نیستان به بازار کتاب عرضه شده است.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ اثر غنچه یاس کبود نوشته هادی شریفی از داستان ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) شروع می‌شود و در ادامه با ماجرای ولادت امام حسن(ع) ادامه پیدا می‌کند، این اثر در ادامه با روایت ماجراهای تاریخی مانند غدیر خم، رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه (س) و شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می‌کند و در فصول پایانی نیز به شرح صلح امام حسن(ع) با معاویه و شهادت امام حسن(ع) می‌پردازد.

شریفی در این کتاب در کنار بهره‌مندی از شیوه بیان من راوی برای بیان داستان خود و در کنار استفاده از نثری موزون، با توانمندی، احادیث و روایات و نقل‌های ارائه شده در منابع دینی و تاریخی درباره زندگی ائمه را در خدمت متن داستانی کتاب درآورده است و همین مساله منجر به این شده که داستان این کتاب با وجود اینکه روایت تاریخی شنیده شده‌ای دارد، برای مخاطب بسیار خواندنی شده و نگاه تازه‌ای به این بخش از تاریخ اسلام را در دید مخاطبان ایجاد کند. به گفته شریفی این اثر با ویرایش «سید مهدی شجاعی» منتشر شده است.

شریفی برای روایت تاریخی خود در این کتاب مخاطبش را به بیش از ۷۵ اثر دینی و تاریخی در این زمینه ارجاع داده است که در آنها منابع روایی اهل سنت نیز به چشم می‌خورد و از ویژگی های این کتاب می توان ارجاع احادیث پیرامون فضایل اهل بیت(ع) را به کتب اهل سنت دانست.

در بخشی ازفصل هفتم این کتاب و در شرح ماجرای رحلت پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم:

روز روزِ موعود است و لحظهِ لحظه انتقام!

چشم‌هایی گریان دارند و دل‌هایی خندان. دورتان حلقه زده‌‌اند تا در فرصتی مناسب حمله کنند و تکه تکه کنند.

راستی اینها اینجا چه می‌کنند؟ مگر به دستور پیامبر(ص) به جنگ با روم نرفتند؟مگر خود پیامبر(ص) نبود که با دست مبارکش پرچمی ساخت و به اسامه داد که جوانی بود و راو را رهبر سپاه ساخت و عام جنگ علیه رومین کرد؟ مگر اینهایی که اینجایند قرار نبود با اسامه بروند؟ مگر پیامبر(ص) به مسجد نرفت و لعن نکرد هر که از دستورش سرپیچی کند و به جنگ نرود؟ پس اینجا چه می‌کنند؟آری، از بیماری پیامبر(ص) سوء استفاده کردند. می‌دانم؛ ترسیدند بروند و پیامبر جان به جان آفرین تسلیم کند و از خلافت بی‌نصیب بمانند. مگر پیامبر بی‌وارث بود؟ مگر پیامبر بارها و بارهای به دستور خدا در غدیر و ده‌ها جای دیگر پدرت علی را خلفه و جانشین خود معرفی نکرد؟ پس اینها چه می‌خواهند؟

انتهای پیام/

نظر شما