پاسخی به دفاع روان‌شناسانه از بی‌حجابی

|
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
|
۱۶:۳۶:۱۸
| کد خبر: ۱۴۸۴۶۸۹
پاسخی به دفاع روان‌شناسانه از بی‌حجابی
حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی(رئیس دانشگاه قم) در پاسخ به دفاع روان‌شناسانه رئیس پیشین دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از بی‌حجابی به طرح یک پرسش پرداخت: مبنای روان‌شناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟

به گزارش برنا؛ چند روزی است که کلیپی از سخنرانی دکتر خدایاری‌فرد، رئیس پیشین دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، در دفاع روان‌شناسانه از بی‌حجابی در حال پخش است. همه سخن وی این است: «تا زمانی که کسی با چادر و روسری می‌آید، این خودش است و کسی که بدون چادر و بدون حجاب می‌آید این هم «خودش» است و این، برای سلامت روان اجتماع بیشتر به نفع جامعه است تا اینکه یک چیز دیگری از خودمان به نمایش بگذاریم. »

حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی رئیس دانشگاه قم در یادداشتی به اظهارات وی پاسخ داد:

روح استدلال این استاد محترم این است که حکومت باید اجازه دهد مردم آنگونه که هستند در انظار عمومی ظاهر شوند و الا اگر آن‌ها را بر غیر خواسته‌شان اجبار کند، نه تنها هرگز موفق نخواهد شد، سلامت روان اجتماع را نیز به خطر خواهد انداخت!

در این رابطه چند سؤال از این استاد محترم می‌پرسم:

۱. به چه دلیل اگر هر کس آنگونه که شخصاً دوست دارد، در انظار عمومی ظاهر شود، سلامت روان «جامعه» تأمین می‌شود؟ آیا اگر کسی صرفاً بر اساس خواسته‌های شخصی خود در جامعه ظاهر شود و هیچ احترامی برای دیگران و هنجارهای آنان قائل نباشد، اساساً جامعه‌ای باقی می‌ماند که شما از سلامت روان آن سخن بگویید؟

۲. انسان‌ها را تا کجا مجاز می‌دانید «همانگونه که هستند» در اجتماع ظاهر شوند؟ آیا جنابعالی به عنوان یک روان‌شناس، برای این خودگرایی و فردگرایی در عرصه زیست اجتماعی حد و مرزی قائل هستید؟ آیا در همه عرصه‌ها، توصیه روان‌شناختی جنابعالی این است که برای تأمین سلامت روان جامعه، افراد لازم است آنگونه که هستند ظاهر شوند؟ مثلا در رانندگی، در عمل به مقررات اجتماعی، قوانین مدنی، جزایی، کیفری و امثال آن‌ها نیز همین توصیه را دارید؟ اگر خیر، چرا؟ چه تفاوتی میان آن قوانین و هنجارها با قانون حجاب وجود دارد؟

۳. این مبنای روان‌شناختی جنابعالی چه نسبتی با توصیه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی اسلام دارد؟

۴. آیا اگر هر کسی همانگونه که هست و همانگونه که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود، نظم و انضباط و حقوق اجتماعی تأمین می‌شود؟ اگر خواست کسی با خواست شما در تعارض بود، حق تقدم با کدامیک است؟ اگر کسی دوست داشت که به هنگام رانندگی مرتب بوق ماشین خود را آن هم با صدایی گوش‌خراش به صدا درآورد، آیا دیگران حق دارند که جلوی او را بگیرند یا خیر؟ آیا اگر جلوی او گرفته شود، سلامت روان او به خطر نمی‌افتد؟ اگر فی المثل دانشجوی شما دوست داشت با رکابی و شلوارک و قلیان در کلاس شما حاضر شود، آیا شما به او اجازه می‌دهید؟

۵. آیا از منظر روان‌شناسی جنابعالی، انسان‌ها هیچ وظیفه‌ای نسبت به دیگران و نسبت به جامعه ندارند؟ فقط و فقط باید «آنگونه که هستند» ظاهر شوند؛ حتی اگر به قیمت ایجاد بی‌ثباتی خانوادگی دیگران تمام شود؟ آیا آدمیان نسبت به هنجارهای اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارند؟

۶. اگر خواسته‌های فردی کسی، نه تنها هیچ سود و منفعتی برای جامعه نداشته باشد؛ بلکه آسیب‌های جنسی و جسمی هم بر جامعه وارد کند باز هم سلامت روان اجتماع را در آن می‌بینید که هر کس خودش باشد؟ و ده‌ها پرسش دیگری که «این زمان بگذار تا وقت دگر.» امیدوارم که باب گفتگویی عالمانه را در این زمینه فراهم کنند و به آن‌ها پاسخ دهند.

پیش فرض‌های اثبات‌ناپذیر دفاع روان‌شناسانه از بی‌حجابی!

در ادامه نکته‌ای دیگر را در این خصوص بیان می‌کنم:

چنین توجیهی مبتنی بر پیش‌فرض‌هایی است که لازم است جناب دکتر خدایاری‌فرد، تکلیف خود و مخاطبان خود را با آن‌ها روشن کند:

پیش فرض اول. «عمل تک‌تک «افراد» بر اساس میل و خواست درونی خود، ملازم با تأمین سلامت روان «اجتماع» است. »

پیش فرض دوم. «انسان سالم از نظر روان‌شناسی، کسی است که آنگونه که شخصاً دوست دارد، بدون ملاحظه هیچ امر دیگری، در انظار عمومی ظاهر شود.»

پیش فرض سوم. «انسان‌ها ذاتاً مدافع حقوق دیگران هستند و اگر آن‌ها را به اختیار خود واگذاریم، هیچ تعرض و تجاوزی به حقوق دیگران نخواهند کرد و در نتیجه خواست شخصی هیچ کسی در تعارض یا تضاد با خواست شخصی سایر افراد نیست.» و الا اگر این پیشفرض پذیرفته نشود، طبیعتاً نباید انتظار داشت، اگر هر کس آنگونه که دوست دارد در جامعه عمل کند، سلامت روانی اجتماع تأمین شود.

پیش فرض چهارم. «آزادی در پوشش با سایر آزادی‌های اجتماعی مثل آزادی در تولید و توزیع و مصرف مواد مخدر، آزادی در روابط جنسی خارج از چارچوب و ضوابط قانونی و شرعی؛ آزادی در حمل اسلحه؛ آزادی در عمل به قوانین راهنمایی و رانندگی و…؛ متفاوت است و نباید با هم مقایسه شوند.» اگر این پیشفرض را نپذیرند، علی‌القاعده جامعه‌ای باقی نمی‌ماند که سخن از سلامت روان آن به میان آید!

روشن است که این پیشفرض‌ها نه تنها بدیهی نیستند؛ اساساً معقول و پذیرفتنی هم نیستند و دلایل مختلفی در رد هر کدام از آن‌ها می‌توان اقامه کرد.

یادداشتی از حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی

 

نظر شما