به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا، عادت داریم در فوتبال ایران نه یک بار که چندبار از یک سوراخ گزیده شویم. دهبار از قراردادهای بد منعقد شده، صد بار از اعتراض به داوری و هزارانبار از رفتار غیر حرفهای ملیپوشان در میادین بینالمللی. پس از رخ دادن تمام این مشکلات هم به جای اول برمیگردیم؛ به تمجید از ۲۲ میلیاردر که دنبال توپ میدوند و در لحظه مناسب،غیر حرفهایترین انسانهای دنیا هستند.
بازگشت رفتار غیرحرفهای!
آخرین مورد از گزیدگی فوتبالمان از همان مار و سوراخ همیشگی رفتار به شدت غیرحرفهای مدافع تیم ملی در تورنمنت کافا بود. تورنمنتی کوچک که قرار بود در آن به کمبهادادهترین نفرات میدان دهیم و رشد کنیم اما به همان یاران همیشگی بها دادیم و جز قهرمانی، تصویر به جا مانده از ما شد یک سکانس ۲ دقیقهای زشت.
درد آنجاست که مدافع تیمملی دقیقا ماجرای اعتراض به داور و رفتاری که به هیچعنوان نباید از او سر بزند را در جام ملتهای ۲۰۱۹ داشت و آنجا با شدیدترین اتفاق ممکن یعنی شکست مواجه شدیم. او نشد... «ما» شدیم. یعنی یک نفر تمام برنامههای یک تیم ملی را خراب کرد و هنوز هم اثری از پشیمانی در او نیست. قبلا مواخذه نشد، حالا تنبیه صحیحش پشت گوش انداخته میشود و در نتیجه این دژاوو در آینده هم تکرار میشود.
اشتباه نکنید... همه کاسه کوزهها را نباید سر یک نفر شکست. او یک مشت نمونه خروار است. صدها بازیکن در ایران وجود دارند که به داور اعتراض میکنند، در اینستاگرام جنجال میکنند، ادبیاتی زشت و شنیع در فضای مجازی دارند و به طور کلی یک مساله را اثبات میکنند؛ فرهنگشان به اندازه درآمدشان رشد نکرده است.
ما همه مقصریم!
عمده بازیکنان فوتبال در جای جای دنیا تحصیلات بالایی ندارد و انتظاری هم از آنها نیست اما رفتار غیرحرفهای بازیکنان ایران چه در زمین و چه در فضای مجازی نمایانگر فقر فرهنگی شدید در ایران است. بیایید کمی به عقب برگردیم و رفتارها را بررسی کنیم.
چهار بازیکن تیم ملی مقابل ژاپن به سمت داور رفتند و اعتراض کردند تا حریف به راحتی گل بزند، هافبک پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا به دلیل اعتراض بیمورد اخراج میشود و هافبک پرسپولیس به راحتی مقابل السد بدون کنترل خود تیمش را ۱۰ نفره میکند، کنار زمین تمام مربیان راه پیشروی مقاصدشان را اعتراضهای دائمی میدانند، بازیکنان برای حضور در تیمهای جدید با قلبهای رنگی بازی میکنند و عکسهای گذشته آرشیو میشود، گلزنها در اوج حساسیت پیراهنشان را درمیآورند و اخطارهای بیمورد میگیرند، مربیان در کنفرانس از الفاظ ناشایست علیه هم استفاده میکنند و اولویتشان انتقادهای بیمورد از داور است و هکذا.
فضای هواداران خود یک مثنوی هفتادمن کاغذ است و تا صبح قیامت میتوان نمونههای مشابه آورد؛ نمونههایی که در این سالها نه به سراغ جلوگیری از تکرار آن رفتهایم و نه قصدی برای اصلاح از آن دیدهایم. آیا بهتر نیست به جای همایشهای بیفایده و بیانیههای تلویزیونی کاری جدی انجام داد؟
راه حل؛ اصلاحطلبی در اصول!
پیش پا افتادهترین راه برای رشد فرهنگ بازیکنان ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی و جریمه است اما کدام بخش از فوتبال یا حتی جامعه با این راه حل رشد کرده؟ راههای بهتری اما در این زمینه وجود دارد که بزرگان فوتبال (چه داخلی و چه خارجی) به سراغ آن رفتهاند و از آن نتیجه گرفتهاند؛ راهی چون استفاده از مشاوران. کسانی که خارج از هرماجرایی باشند و بتوانند تحلیل درستی از هر اتفاق داشته باشند. به موقع صحبت کنند و ادبیاتی در شان داشته باشند. دغدغهشان هم صحیح است و به دنبال اصلاح در اصول هستند.
راه حل دیگر فراهم کردن فضای تحصیل و برگزاری کارگاهها است. نیمی از بازینان برای فرار از خدمت سربازی راه ثبت نام در دانشگاه را انتخاب میکنند اما حتی یک ترم هم آنجا نمیگذرانند. پس چه بهتر که واقعا «تحصیل» را راه فرار از سربازی قرار دهیم نه ثبت نام در دانشگاه را.
این دو راه تنها نمونههای سادهای برای حل مشکل فقر فرهنگی مربیان و بازیکنان هستند که هزینهای هم ندارند و در کوتاه مدت هم احتمالا جواب میدهند اما مستلزم صرف فعل «خواستن» هستند؛ آن هم از هر دو طرف.
آنچه خواهیم دید؛ نور به قبرمان ببارد!
ما که چشممان آب نمیخورد اما امیدواریم فرزندانمان یک بازی فوتبال را از ابتدای بازی بدون جنجال کنار خط، درگیری زشت و غیر معمول بین بازیکنان، خالی از مصاحبهای تکراری بعد از بازی، عاری از حواشی و کریخوانیهای معمول و بدون بررسی شبکههای اجتماعی برای دیدن واکنشهای عجیب بازیکنان مشاهده کنند. آن وقت حداقل نوههایمان میتوانند از ما به عنوان مصلحهای این فوتبال یاد کنند و به یک دردی خورده باشیم؛ آنها هم سالها بعد برایمان یه فاتحه بفرستند!
یادداشت از: فریبا جلیلخانی
انتهای پیام/