شبکه نمایش خانگی: راهی برای نجات اقتصاد سینمای ایران

|
۱۴۰۲/۰۵/۰۷
|
۱۹:۵۳:۳۵
| کد خبر: ۱۵۰۴۶۱۵
شبکه نمایش خانگی: راهی برای نجات اقتصاد سینمای ایران

هنگامی که تاریخچه سینمای پس از انقلاب ایران را ورق می زنیم به دوره های مختلفی می رسیم که هر یک ویژگی خاص خود را داشته است. در همه این دوره ها به ویژه در دهه های شصت و هفتاد، تماشاگر فصل مشترک بوده چرا که مستقیما به اقتصاد آن مرتبط است. در دهه شصت در کنار سینمای دولتی وابسته به بنیاد فارابی و سیستم مشهور به گلخانه ای که سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار مسئول صفر تا صد آن بودند، تهیه کنندگان بخش خصوصی که در آن سال ها کم تعداد هم نبودند، به شیوه خود فیلم ساخته و نمایش می دادند. آنها از روش کلاسیک و آشنای به دست آوردن سرمایه تولید از گیشه بهره گرفته و تعدادی از پربیننده ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران را خلق کردند. از ملودرام هایی نظیر: گل های داودی ساخته رسول صدرعاملی و بگذار زندگی کنم ساخته شاپور قریب گرفته تا اکشن هایی جذاب با محوریت جنگ تحمیلی همچون: عقاب ها ساخته ساموئل خاچیکیان و کانی مانگا به کارگردانی سیف الله داد. در این ایام سینمای کودک و نوجوان هم رونق فوق العاده داشته و با فیلم هایی نظیر: شهر موش ها ساخته مرضیه برومند، گلنار ساخته کامبوزیا پرتوی و دزد عروسک ها به کارگردانی محمدرضا هنرمند رکوردشکن شد.

سرگرمی مردم در این سال ها منحصر به فوتبال و فوتبال و تماشای تلویزیون بود و سینما بیشترین سهم را از این بابت به خود اختصاص داده بود. به همین خاطر هم فروش فیلم ها صرفا منحصر به اکران نخست نبوده و تهیه کنندگان بخش خصوصی روی اکران های دوم و سوم و ... نیز حساب کرده و از آن به عنوان سود ناشی از سرمایه گذاری یاد می کردند. پس از گیشه، امید سینمای ایران به حقوق ناشی از فروش رایت فیلم ها به تلویزیون، هواپیمایی و ناوگان ریلی بود که برای تهیه کنندگان خط پایان حساب و کتاب های مالی و احیانا پر کردن ضررهای مالی ناشی از شکست آثارشان به حساب می آمد.

 

 

در دهه هفتاد و با به راه افتادن موسسه رسانه های تصویری، محل درآمد تازه ای برای بنیه ضعیف اقتصاد سینمای ایران به وجود آمده و این موسسه رایت آثار را با قیمتی کاملا معمولی با توجه به رده بندی کیفی معاونت سینمایی وقت و نیز فروش آنها در اکران، تعیین و پرداخت می کرد. این روند تا اوایل دهه هشتاد هم ادامه پیدا کرد تا اینکه سینمای ایران با پدیده هولناکی به نام قاچاق مواجه شد. این اتفاق چنان تلخ بود که مدتی بعد به مرگ فرامرز فرازمند تهیه کننده فیلم سینمایی سنتوری منجر شد. فیلمی که پس از توقیف سر از بازار قاچاق درآورده و در نهایت هیچگاه رنگ پرده نقره ای را ندید. مبارزه جانانه نهادهای مختلف با این پدیده شوم سرانجام نتیجه داده و سایه آن تا حدود زیادی از سر سینمای کشورمان برداشته شد. در این ایام همچنان فروش گیشه حرف اول و آخر را برای تهیه کنندگان زده و در کنار آن اسپانسرینگ نیز گوشه ای از خرج فیلم های تجاری را در کنار فروش رایت آن پس از پایان اکران عمومی، تامین می کرد و هیچ روزنه امید دیگری برای تامین هزینه های یک اثر سینمایی قابل تصور نبود.

با افزایش ضریب نفوذ اینترنت در ایران در انتهای دهه هشتاد، توجه تهیه کنندگان سینمای ایران نیز به این سو جلب شد اما همچنان بازاری کاملا مجهول پیش رویشان قرار داشت. چرا که هنوز نتفلیکس نخستین سریال خود با عنوان (خانه پوشالی) را روانه پخش آنلاین خود نکرده و بازارهای بین المللی را تسخیر نکرده بود. این اتفاق چند سال بعد و با تولد نخستین پلتفرم به آرامی رخ داده و سینماگران کشورمان را متوجه بازاری بکر و دست نخورده کرد که می تواند بخش تضمین شده ای از سرمایه یک فیلم را بازگرداند. در عین حال تولید سریال را از انحصار تلویزیون بیرون آورده و بازاری به وسعیت چند میلیون مخاطب را پیش رویشان بگذارد. سرانجام در سال 1394 و درست در زمانی که اینترنت کشورمان زیرساخت بهتر و قوی تری پیدا کرده و ضریب نفوذ آن نیز در کشور بسیار بالا رفته بود، نخستین پلتفرم داخلی کار خود را آغاز کرده و با تکیه بر روش آزمون و خطا به مرور مشکلات و حفره های موجود را برطرف کرد.

به مرور پلتفرم های دیگری نیز به مجموعه شبکه نمایش خانگی اضافه شده و تا جایی که پیش رفتند که تولیداتشان به ویژه در زمینه سریال به مخاطبان میلیونی دست پیدا کرد. به خصوص در سه سال اخیر که کرونا بخش زیادی از مردم را خانه نشین کرده و برای سرگرم شدن به سمت پلتفرم ها سوق داد. آنها برای جذب مخاطب به تولیداتی متنوع روی آورده و سبد متفاوتی را پیش روی مخاطبان خود گذاشتند. در این بین سهم مهمی نیز نصیب سینمای ایران شده و آرشیو آبرومندی را در هر یک از پلتفرم ها به خود اختصاص داد. آثاری که علاقمندان سینما و نیز پژوهشگرها برای دیدار دوباره به سراغشان آمده و گاه با نسخه های ترمیم شده و با کیفیت شگفت زده می شدند. در عین حال رقمی ولو اندک نیز بابت حق پخش نصیب تهیه کنندگانی می شد که حداقل دو سه دهه از ساخت فیلمشان می گذشت! از طرف دیگر امکان تازه ای به نام اکران آنلاین نیز در پلتفرم ها تدارک دیده شده تا تهیه کنندگان در صف نوبت اکران کلا از خیر اکران عمومی گذشته و آن را آنلاین به نمایش بگذارند و یا از صرافت اکران ده هفته ای فیلمشان افتاده و با اکران آنلاین سود مناسبی دریافت کنند.

 

پلتفرم (تماشاخونه) که به تازگی کارش را آغاز کرده و توانسته در مدتی کوتاه توجه مخاطبان را به خود جلب کند، آرشیوی غنی از فیلم ها و سریال های ایرانی را تدارک دیده که می تواند تماشای آن برای علاقمندان سینمای ایران خاطره انگیز باشد. در عین حال منبع مناسبی برای دانشجویان سینما بوده تا از آن به عنوان یک رفرنس استفاده کنند. به ویژه اینکه تماشاخونه حق اشتراک ماهیانه نداشته و مخاطبان به شکل رایگان می توانند از آثار موجود در آن استفاده کنند. موضوعی که می تواند به جلب نظر مساعد دانشجویان اشاره شده منتهی شده و تماشاخونه را در رقابت گرمی که میان پلتفرم ها به وجود آمده، به برتری برساند.

 

محتوای این مطلب تبلیغاتی است و توسط سفارش‌دهنده، تهیه و تنظیم شده است

نظر شما