استاد منوچهر افراسیابی از اساتید برجسته موسیقی در شهرستان بافت روز ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ به رحمت ایزدی پیوست و دعوت حق را لبیک گفت.
او شاگردان پرشماری تربیت کرد و چراغ موسیقی را تا آن جا که میتوانست در شهری همچون بافت روشن نگه داشت.
افراسیابی از سالهای بسیار دور در مدارس شهرستان بافت پیِ استعدادهای ناب موسیقی میگشت و آنها که علاقهمند بودند را جذب میکرد و پرورش میداد تا خودشان در این عرصه بزرگ شوند و خودنمایی کنند.
او ویولن را کمنظیر مینواخت و دستی هم بر آتش آهنگسازی داشت البته سازهای دیگر مانند فلوت را هم میدانست.
در ترانههایی که گروههای تحت مدیریت و هدایتش اجرا میکردند همواره در دل خود یک نکته اخلاقی داشتند و آن ترانه «معلم» ِ سالیانِ پیشش گواهی بر این ادعاست.
ترانه معلم نام این هنرمندِ صاحبِ سبک را پرآوازه کرد و به قول دوستی گرانقدر و با کمالات: «شهرستان بافت را در زمانی حسابی معرفی کرد.» که این شهرت به واسطه ساخته زیبای افراسیابی رخ داده بود.
منوچهر افراسیابی متأسفانه حالا فوت شده است و باید همه کسانی که صدای ساز او را شنیدهاند و دمی را فارغ از هیاهوی دنیا با آن نوای دلنشین به آسودگی گذراندهاند، آستین همت را بالا بزنند و برای گرامیداشت نامش، حرکتی در خور انجام دهند.
شورای شهر و شهرداری بافت میتوانند خیابانی را با نامِ این هنرمند فقید نامگذاری کنند و اسم او که همیشه در فعالیت هنری در این منطقه پیشتاز بوده را، زنده نگاه دارند.
همچنین میشود یک سالن شیک ویژه موسیقی را به نام این استادِ چیرهدست بزنند تا یادش همواره در اذهان باقی بماند.
این کار میتواند قدردانیِ با سلیقهای برای شخصی باشد که از بافت هیچگاه مهاجرت نکرد (علیرغم آن که شرایطش را داشته) و برای بالابردن سطح هنری این شهر هم تلاشهای فراوانی انجام داد.
جدای از آن که افراسیابی در بخشِ هنر خدمات ارزندهای انجام داده بود، در حوزه ورزش، مربیگری و معلمی هم کار کرده بود و فعالیتهایش در این بخش هم قطعا ماندگار خواهد بود.
تجلیل و تقدیر از استاد افراسیابی با نهادن نام وی بر یکی از خیابانهای شهر بافت یا اماکن عمومیاش مطمئنا اصالت مردمانِ باذکاوتِ بافت را در ستایشِ سرمایههای معنویشان به رخ همگان خواهد کشید و برای تحقق این مهم مسئولین شهر باید پیشگام شوند.
این اقدامِ پسندیده مطمئنا بیانگر روحیه قدرشناسیِ مردم و مسئولین این شهر خواهد بود.
نسل نوجوان و جوانی که در حال حاضر در این شهر زندگی میکنند یا نسلهای بعدی که در بافت رشد میکنند و بزرگ میشوند با این حرکت زیبنده با این هنرمند که روزگاری با ساخت آهنگهای خاص و تربیت شاگردان فراوان، خدمت کرده بود، آشنا میشوند و باید اذعان داشت فرهنگسازیِ مثبت همین است.
این مطلب را با بخشی از سروده ژاله اصفهانی به پایان میبرم که میگوید:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...
حتما نغمه استاد افراسیابی را مردم به خاطر سپردهاند.
انتهای پیام