من طبابت می کنم نه تجارت!

|
۱۴۰۳/۰۴/۰۶
|
۱۱:۴۰:۲۰
| کد خبر: ۲۱۱۰۲۸۳
من طبابت می کنم نه تجارت!
بدون شک یکی از پزشکان این دیار است که دلت می‌خواهد درباره اش بیشتر بدانی. نگاه زیبای او به حرفه و شغلش و قلب مهربانش فاصله را با بیماران کم کرده و از او چهره ای متفاوت در دنیای پزشکی ساخته است.؛ باورهایش، دغدغه هایش و نحوه زندگی اش او را به بانویی سخت کوش با اراده ای آهنین، مهربان و دلسوز تبدیل کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا از مازندران ؛ بدون شک یکی از پزشکان این دیار است که دلت می‌خواهد درباره اش بیشتر بدانی. نگاه زیبای او به حرفه و شغلش و قلب مهربانش فاصله را با بیماران کم کرده و از او چهره ای متفاوت در دنیای پزشکی ساخته است.؛ باورهایش، دغدغه هایش و نحوه زندگی اش او را به بانویی سخت کوش با اراده ای آهنین، مهربان و دلسوز تبدیل کرد.

 با او سخن گفتیم. از روزهای کار در شهرستان کم برخوردار میاندورود تا روزهای پراضطراب و کرونا که حتی همکارانش را نیز از دست داده بود اما لحظه ای به عقب نشستن و نبودن فکر نکرد.

فاطمه روزبه متخصص بیماری‌های عفونی است که تحصیلات پزشکی عمومی را در بابل گذرانید اما برای دوره تخصص راهی اهواز شد تا در دانشگاه جندی شاپور ادامه تحصیل دهد.

 او اکنون عضو هیات علمی دانشگاه و شاغل در مرکز درمانی مرحوم آشوری سورک است و در مرکز استان و شهر ساری نیز طبابت می کند.

تلاش های ارزشمند علمی وی در کوئید تا هپاتیت و … و ثبت در مجلات معتبر isi اسکوپوس نشانی از فعالیت های علمی ماندگار و درخشان این بانوی مازندرانی است.

گفتگوی ما با این بانوی پزشک توانمند که بدون شک الگویی از علم و اخلاق است را در ادامه بخوانید.

 خانم دکتر از اینکه یک بانوی پزشک هستید چه احساسی دارید؟

 اصولا کمک به مردم حس قشنگ و آرامش بخش است و به نظرم حس مفید بودن برای جامعه و کمک به مردم را با هیچ چیز نمی شود مقایسه کرد.

 از دوران نوجوانی به سختی درس خواندنم و روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتم اما اکنون که به پشت سرم نگاه می کنم فقط آن لحظه های ایثار و از خود گذشتن را به یاد می آورم و برایم توشه ای ماندگار است.

 مردم معمولا فکر می‌کنند که همه پزشکان در ناز و نعمت هستند و کمتر سختی می کشند. اینطور نیست. درصدی از پزشکان ممکن است شرایط بسیار خوبی داشته باشند و کمتر مشکلات مادی را لمس کنند و حتی با قشر معمولی جامعه فاصله خود را حفظ نمایند اما بیشتر همکارانم معمولا سختی کشیده و از جنس مردم معمولی هستند.

در روزهای کرونا مردم دیدند که بیشتر همکارانم جان شیرین خویش را به دست گرفته بودند و در کنار مردم تا پای جان ایستادند.

از روزهای کرونا بگویید

روزهای کرونا خاطرات تلخ و گاهی اوقات شیرین داشت. از دست دادن دکتر معنویان در روزهای نخست کرونا شرایط همه ی همکارانم را در سورک دگرگون کرده بود اما حس انسان دوستی و حس مبارزه با دشمن جان مردم (کرونا) نمی گذاشت که صحنه را خالی کنیم.

تمام روزهای عید نوروز را در مرکز درمانی آشوری سورک گذراندم و بارها مرگ را با همه وجود حس کردم اما صحنه را خالی نکردم چون به مردم عشق می ورزیدم و برای شان عضه میخوردم.

به نظرم کرونا آمده بود تا عیار انسان ها مشخص شود و روزگاری بود برای درد کشیدن و کم نیاوردن.

 هر روز با خود می گفتم که در برابر نشان های خداوند چقدر کوچک و شکننده ایم در برابر خود خدا چگونه خواهیم بود؟

روزهایی بود که علیرغم دشواری ها با خستگی های روحم در آغوش خداوند آرام می گرفتم. و از این‌رو قصه های فراموش نشدنی در زندگی ام رغم خورد.

متاسفانه نگاه مادی برخی پزشکان، مردم را به این قشر زحمتکش و زندگی بخش بدبین کرده است؟ نظرتان چیست؟

نمی توانم از جانب همه ی همکارانم صحبت کنم. اما پدرم موضوعی را همیشه به ما گوشزد می کند که اگر کار خیری کردی باید قدردان فردی که مسبب کار خیرت شد باشی‌.

یعنی اگر کار خیری کردم نه تنها منتی بر مردم ندارم، از آنها سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند.

این را زکات می دانم و بخشی از زندگی من است. و موافق هم نیستم که درباره اش زیاد صحبت کنم. اما این باور قلبی ام است که طبابت میکنم نه تجارت. حس خوبی است که مردم در کنار پیگیری بیماری خود مرا محرم می دانند و دقایقی درددل می کنند و اصولا در مطب ام معمولا منعی برای بیان دردها و آلام نیست و سعی می‌کنم گوش شنوا و یک همراز برای بیمارانم باشم.

 بهترین و شیرین ترین خاطرات شما در طبابت چیست؟ بهترین خاطراتی که برایم ماند نجات مادران باردار در دوران کرونا بود و آن حس خوب را با هیچ چیز عوض نمی کنم.

 ما بخشی از مردم هستیم با دردهای شان درد میکشیم و با شادی های شان شاد می شویم.

 طبابت و رفع مشکلات مردم مرا خوشحال می‌کند و این حس خوبی است. و در پایان؛ مهمترین دغدغه و شاید ناراحتی شما چیست؟ اول اینکه من نگران قشر جوان و مخصوصا دختران جوان هستم. بی اطلاعی و شاید کم اطلاعی دختران جوان و خانواده های آنان از آسیب های اجتماعی که منجر به اتفاقات و بیماری های ثانویه می شود سخت مرا آشفته می کند. به نظرم باید آگاهی بخشی خانواده ها و جوانان را در اینخصوص از طریق رسانه ها و صداوسیما شتاب دهیم.

انتهای پیام 

نظر شما