به گزارش برنا؛ بسیاری از ما خوب می دانیم که "برای همیشه" و " ابدی" وجود ندارد. لحظه های ابدی، شاید، در وهله اول توهمی بیش نباشند. خوب می دانیم که زمان چگونه به سرعت برق و باد سپری می شود، و هیچ چیز و هیچ کس ابدی و تا همیشه نیست. عمر می گذرد و ما تغییر می کنیم. من ِ امروز بسی با منِ ده سال پیش متفاوت است.
"همه چیز در جهان در سیلان است؛ هیچ کس نمی تواند در یک رودخانه دو بار گام بنهد"
هراکلیتوس
اندکی در این گفته فلسفی تأمل کنید. ما و هر آنچه در اطراف ماست زودگذر است. عزیزان مان برای همیشه نمی مانند، کسانی که با ما خصومتی دارند تا ابد نیستند که خصومت کنند. شرایط و وضعیت ها تغییر می کنند، و هیچ چیز برای همیشه نمی ماند؛ و زیبایی همواره با دریغ همراه است.
وقتی از تماشای غروب لذت می بریم، این زیبایی دیری نمی پاید که جا به تاریکی می دهد و تاریکی هم چند صباحی مهمان ماست و از پس آن پگاه است و روشنایی بی دریغ آفتاب.
اما لحظه ای درنگ کنید؛ گاهی برخی لحظه ها ابدی می شوند. در نگاه اول بسیار متناقض به نظر می رسد؛ در این گستره ی صیرورت و شدن، چگونه ممکن است دَمی، لحظه ای، آنی رنگ ابدی به خود بگیرد؟ این چیزی است که فراتر از قوانین فیزیکی جهان است. لحظات ماورایی و متافیزیکی در قالب علم فیزیک نمی گنجند.
حتی یک فرد شکاک و بد بین هم می تواند این لحظات غیرقابل توضیح را تجربه کند. یکی از نمونه های بارز آن، لحظاتی است که عشاق تجربه اش می کنند. عشق الهام آفرین است، اشتیاق و شور برمی انگیزد و امیدبخش است. هر عاشقی، مهم نیست که چند سال از تجربه یکی از این آنات گذشته باشد، لحظه خاص آشنایی را به وضوح روز و لحظه اول به یاد می آورد.
ابدیت را لحظه هایی شکل می دهند که روح ما را نوازش می کنند.
لحظه های ابدی
این لحظاتی که تا ابدیت در حافظه ذهنی و عاطفی ما باقی می مانند، همان لحظاتی اند که بیشترین معنا را به زندگی مان می بخشند. آیا شما هم یکی از این موارد را به خاطر دارید؟ لحظاتی که می توانید با جزئیات کامل به یادشان آورید و صحنه اش را به وضوح دوباره و دوباره مجسم کنید: آنچه را که حس کردید، ضربان قلبی که بالا رفت، نفسی که تنگ آمد، نگاهی تب دار، تماسی عاطفی، صدایی و تصویری! آری همان لحظه جادویی که تمام حواس تان را تسخیر کرد.
از پس ِ این لحظه جادویی به کارهای روزمره مان برمی گردیم، زندگی با تمام پستی و بلندیها، مسئولیتها، عادتها، شتابها و تصمیمگیریهایی که پیش روی مان می گذارد، ادامه دارد، اما هیچکدام از اینها نمیتوانند آن لحظات خاص را که در زندگی مان نقطه عطفی شده اند محو کنند، و از یاد مان ببرند؛ آن لحظاتی که در شبکیه چشممان حک شده اند، پاک شدنی نیستند. آنها دست نخورده باقی می مانند و در برابر هر موقعیت جدیدی همواره رخ می نمایند.
و این چیزی است، موهبتی است که زندگی از آن ساخته شده است - لحظه ها - و به همین دلیل است که زندگی در اینجا و اکنون، زندگی در لحظه ها، بدون گم شدن در نگرانی ها و دلواپسی ها و دل آشوب هایی که بیشتر ذهن مان را اشغال می کنند، اهمیت اساسی دارد.
اگر ابدیت را بیزمانی معنا کنیم نه مدت زمانی نامحدود، آنگاه زندگی ابدی متعلق به کسانی است که در حال زندگی میکنند.
رساله_تراکتاتوس لودویگ_ویتگنشتاین
چرا لحظات ابدی مهم اند؟
لطفا هوشیار باشید! آگاهی از این موضوع می تواند به ما کمک کند تا به موضوعات پیش پاافتاده ای که صرفاً سبب رنجش مان می شوند و رهاوردی جز غم و افسردگی ندارند، کمتر بها دهیم؛ چرا که دیری نمی پایند و محو می شوند؛ و در عوض به برخی لحظات جادویی که شادی آفرینند، به جزئیات کوچکی که تجربه ما از معنادهی به زندگی و هستی مان را صدچندان می کنند، ارزش بیشتری بدهیم.
روزت را دَریاب / با آن مُدارا کن/ این روز از آن ِ توست/ بیست و چهار ساعتِ کامل/ به قدر کفایت فرصت هست تا روزی بزرگ شود/ نگذار هم در پگاه/ فرو پژمرد...
مارگوت بیکل
من به یک زندگی ابدی در اینجا باور دارم. لحظههایی که ابدیتی می سازند؛ گاه اینجا به لحظههایی میرسی که زمان به ناگاه متوقف میشود و درست همین جا، ابدیت فرا می رسد.
فئودور داستایفسکی-
گم شدن در وعده و وعیدهای ابدی
کیست در بین ما که تاکون هیچ قولی نداده باشد؟ چه کسی از ما می تواند ادعا کند که تا به همین امروز هرگز از کلمات " تا همیشه"، " تا ابد" استفاده نکرده است؟
ما به هم قول می دهیم: تا ابد عاشقت می مانم؛ تا همیشه مراقبت خواهم بود؛ تا ابد وفادار خواهم ماند؛ تا ابد خوشحال خواهیم ماند و ... ما در کلمات گُم می شویم، بدون اینکه به قدرتی که دارند و امیدهایی که تغذیه می کنند، بیاندیشیم.
دیری نمی پاید که تمام این کلمات و عبارات فریبنده و دلخوش کننده، در نهایت ارزش و معنی خود را از دست می دهند، زیرا در نهایت این تجربه است که خود را تحمیل می کند و ناامیدی ها یکی پس از دیگری در عمیق ترین بخش اتاق زیر شیروانی درون ما روی هم تلنبار می شوند.
گاهی اوقات تحت فشار شرایط متوجه می شویم که آنچه وعده داده ایم یا در مقطعی به ما وعده داده شده است، دیگر در این لحظه از زمان معنایی ندارد.
اگر در وعده ها به دنبال امنیت باشیم، در نهایت با واقعیت ِ ناامیدی مواجه خواهیم شد. متکی به " تا ابد" بودن همچون بستن چشم بند بر روی چشمان خود است تا مجبور نباشید واقعیت را ببینید که نتیجه ای جز انکار و طردِ ماهیت خود ندارد.
چه بسیار که این قول ها و وعده ها در آن لحظه ای که ادا می شوند، در نهایت اخلاص و راستی به زبان می آیند، اما درک این نکته مهم است که ما موجوداتی زودگذر هستیم، درست مانند رفتارمان و هر چیزی که فکر می کنیم و هرآنچه که در اطراف مان اتفاق می افتد. شرایط بر ما اثر می گذارند و ما تغییر می کنیم.
بیایید به ساختن لحظات جادویی ادامه دهیم
ما مسئول، قهرمان و خالق هر یک از شادترین لحظات مان هستیم. هر چیزی که در خاطرات مان به صورت لحظاتی بی نظیر و بی بدیل باقی می ماند، مقدس می شود. مکانهایی که از آنها عبور میکنیم، احساساتی که تجربه میکنیم، تصاویری که می بینیم، احساساتی واقعی که برای همیشه باقی خواهند ماند.
وقتی همه لحظههای ابدی وعاشقانه خود را در خلوت خود به یاد میآوریم، رضایتی کامل حاصل می شود که این باور را به دنبال دارد که "حقیقتاً ارزشش را داشت". خیانت ها، ناامیدی ها، احساسات سخت، ناامیدی چیزهایی اند که می گذرند، فراموش می شوند، و به تدریج با حضور جرقه ای از امید رنگ می بازند.
وقتی انرژی ما در زمان حال، در لحظه جاری می شود، با آگاهی کامل از آن لحظه، دیگر در گذشته غرق نمی شویم، آماده هستیم تا تجربیات جدید ِ پُر از لحظات جادویی را دوباره زنده کنیم. آماده ایم تا در کارنامه زندگی مان آن لحظاتی را بگنجانیم که واقعا معنامندند ...
لحظه ها، آدم ها، موقعیت ها، مکان ها. لحظات جادویی در تجربه ما، در تصمیمات و نگرش ما زندگی می کنند. هر چیزی که پتانسیل تغییر دنیای درونی ما را دارد، معنای خاص و منحصر به فردی پیدا می کند. برای این امر ضروری است که ما نسبت به تغییرات گفته شده پذیرا باشیم. بنابراین، آیا آماده هستید که لحظات جادویی را در زندگی خود بگنجانید؟