بدرقه پیکر «محمدعلی بهمنی» به جنوب ایران/ شاعری که زندگی و شعرش با مردم عجین بود

|
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
|
۰۹:۱۴:۲۳
| کد خبر: ۲۱۳۳۹۰۹
بدرقه پیکر «محمدعلی بهمنی» به جنوب ایران/ شاعری که زندگی و شعرش با مردم عجین بود
پیکر محمدعلی بهمنی از تالار وحدت بدرقه شد تا در آرامگاه ابدی‌اش در بندرعباس آرام گیرد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مراسم بدرقه پیکر محمدعلی بهمنی شاعر و غزل‌سرای معاصر امروز ۱۱ شهریورماه در مقابل تالار وحدت برگزار شد.

مصطفی رحماندوست، هادی منتظری، رضا مهدوی، یاسر احمدوند، محمدعلی مرآتی، حجت اشرف‌زاده، اندیشه فولادوند، حسین علیشاپور، پرواز همای، علی جهاندار، شهره سلطانی، علی موسوی گرمارودی و... در این مراسم حضور داشتند.

اجرای این مراسم را عباس سجادی برعهده داشت و با شعر «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود...» از زنده‌یاد بهمنی آغاز کرد.

وی همچنین با بیان روند بیماری و درگذشت محمد علی بهمنی و تصمیم برای خاکسپاری این شاعر در بندرعباس و در کنار دریا، پیام روز گذشته وزیر ارشاد سید عباس صالحی را در جمع خواند.

سجادی عنوان کرد: بهمنی با پشتوانه ادبیات کلاسیک، روندی رو به جلو داشت و یکی از دلایل ماندگاری او در این بیتش نهفته است «جسمم غزل است اما، روحم همه نیمایی است در آینه تلفیق، این چهره تماشایی است...»

پس از آن حسین علیشاپور(خواننده) غزلی را از محمدعلی بهمنی با آواز خواند.

سپس بهروز رضوی(مجری و صداپیشه) در سخنانی بیان کرد: بارزترین وجوه شخصیتی بهمنی مردم‌داری و مردم دوستی‌اش بود، بهمنی همواره با مردم بود و از مردم می‌گفت و لحظه‌ای از مردم جدا نبود. زندگی بهمنی و شعر بهمنی با مردم عجین بود. 

رضوی در ادامه غزل «دلخوشم با غزلی تازه، همینم کافی است» را خواند و گفت: بهمنی از جوانی و نوجوانی شاعر بود و شعرهایش مورد توجه اهل ادب بود. بهمنی از پدیده‌هایی در شعر بود که لحظه‌ای از مردم جدا نبود. همواره با مردم بود، همیشه از مردم گفت و در کنار مردم بود، بهمنی از زبان حال مردم گفت. از آنجایی که از مردم مایه می‌گرفت و حس و حالش را مدیون مردم بود، از یادها نخواهد رفت و در ذهن تاریخی مردم باقی خواهد ماند.

وی سپس در ادامه غزلی دیگر از زنده‌یاد بهمنی را قرائت کرد.

پس از آن هم هومن بختیاری(خواننده) ترانه‌ای از زنده‌یاد بهمنی را به صورت زنده اجرا کرد. 

سلمانی: بهمنی دامنه‌ای به وسعت آبشار داشت که به همه اجازه ورود می‌داد

محمد سلمانی، از غزل‌سرایان و از دوستان بهمنی که از سال ۶۴ دوستش بوده عنوان کرد: من مهربانی را از او آموختم، او به خوبی مهربانی را تعریف و اجرا می‌کرد. دو نوع شاعر داریم. یکی شاعری است که دور خودش حصار مستحکمی ایجاد می‌کند و برای ورود به آن باید مجوز داشته باشیم، نوع دوم دیگر دسته‌ای هستند که این نگاه را ندارند. بهمنی از دسته دوم بود، او دامنه‌ای به وسعت آبشار داشت که به همه اجازه ورود می‌داد.

جسمم غزل است اما، روحم همه نیمایی است

این شاعر پیشکسوت در ادامه افزود: هرچند او غزل‌سرا بود، اما نسبت به غزل تعصب نداشت؛ همانطور که خودش گفته است:  «جسمم غزل است اما، روحم همه نیمایی است». او سعی می‌کرد این ایده را در غزلش هم پیاده کند. با شعر او هم عامی‌ترین مردم همراه می‌شدند و هم خواص. 

در ادامه علی جهاندار، خواننده با اشاره به خاطره‌ آشنایی‌اش با زنده‌یادان بهمنی و منزوی، غزلی از بهمنی را اجرا کرد:

با همه بی سر و سامانی‌ام
باز به دنبالِ پریشانی‌ام...

شاعری که مهربانی رسالتش بود

آخرین سخنران غزل بهمنی، دختر زنده‌یاد بهمنی بود که در بخش دیگری از این مراسم به نمایندگی از خانواده به روی سن آمد و گفت: در جمع دوستداران و شیفتگان پدر واژگان چه الکن‌اند اما گریزی نیست از ادای احترام. تکیه کلام پدر «مهربان» بود، همه را با این نام صدا می‌زد. در خانه، برخورد با مردم و در شعرهایش. مهربانی رسالت پدر بود.

غزل بهمنی: پدرم ۸۲ سال با ندای کودک درونش زیست

وی ادامه داد: پدرم همه شعرهایش را زیسته بود. هرچه نوشت از انسانیت و مهربانی و عشق بود. همیشه ساده و صادق بود و ۸۲ سال با ندای کودک درونش زندگی کرد. به قول او: «یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش/ بگذار که دل حل بکند مسئله‌ها را».

غزل بهمنی با اشاره به اینکه بهمنی شیفته کشورش ایران بود، اظهار کرد: محمدعلی بهمنی می‌خواست، می‌توانست و توانست برای شعر و فرهنگ ایران زمین مؤثر باشد. میراث او برای ما، ده‌ها نه هزاران شعر و ترانه‌ی از جان برآمده است که بر جان مردم نشسته است. تا همیشه دلمان برایش تنگ می‌شود. خوشحالیم که تا شعر هست و عشق مردم ایران زمین به شعر هست، او زنده هست هنوز و غزل فکر می‌کند. امیدواریم از آنچه از پدرم باقی می‌ماند، خوبی و نیکویی باشد چون در وجود پدر بدی رنگی نداشت، اما اگر به هر دلیلی سهواً کسی از پدرمان رنجیده بر او و بر ما ببخشاید. «من حسرت پرواز ندارم به دل آری/ در من قفسی هست که می‌خواهدم آزاد ». آری، چه افتخار بزرگی است فرزند محمدعلی بهمنی بودن و ۳۷ سال از او آموختن و عاشقانه با او زیستن. 

در پایان این مراسم گروه کر اجرایی داشتند و سپس پیکر زنده‌یاد بهمنی را به سمت بندرعباس بدرقه کردند.

انتهای پیام/

نظر شما