به گزارش برنا؛ از سال ۱۳۷۵ بنیاد فارسشناسی برای برنامههایی در جهت توسعه فرهنگی استان شیراز دو روز از سال را به دو شاعر بزرگ پارسیزبان سعدی و حافظ اختصاص داد که بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفت.
حافظ را قطعاً میتوان یکی از بزرگترین شعرای تاریخ ادبیات فارسی دانست که قطعاً از مهمترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسیزبانِ پس از خود است. در سدههای هجدهم و نوزدهم میلادی اشعار او به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شد و نامش به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. تا جایی که گوته شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی اثر درخشان «دیوان شرقی» را متأثر از آثار حافظ نوشته است و فیلسوفهای بزرگی چون نیچه یکی از نمونههایِ عالی خردمند بینای دیونوسوسی خود را در حافظ مییابد. نام حافظ ده بار در مجموعه آثارِ وی آمدهاست.
بیگمان، دلبستگی گوته به حافظ و ستایشی که در «دیوان غربی-شرقی» از حافظ و «حکمتِ شرقی» او کرده، در توجه نیچه به حافظ نقشی اساسی داشته است. در نوشتههای نیچه نامِ حافظ در بیشتر موارد در کنار نامِ گوته میآید و نیچه هر دو را به عنوانِ قلههای خردمندیِ ژرف میستاید. حافظ نزدِ او نمایندهٔ آن آزادهجانی شرقی است که با وجدِ دیونوسوسی، با نگاهی تراژیک، زندگی را با شور سرشار میستاید، به لذّتهای آن روی میکند و، در همان حال، به خطرها و بلاهای آن نیز پشت نمیکند (بلایی کز حبیب آید، هزارش مرحبا گفتیم!). اینها، از دید نیچه، ویژگیهای رویکرد مثبت و دلیرانه، یا رویکرد «تراژیک» به زندگی ست.
به روایت حافظ، رند، انسان برتر یا انسان کامل است و همانطورکه از متن دیوان حافظ برمی آید، شخصیتی در ظاهر متناقض و در باطن متعادل است و اهل هیچ افراط و تفریطی نیست. یکی دیگر از نویسندههای متأثر از حافظ آندره ژید است، این نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل به نوعی در اثر معروفش «مائدههای زمین» «رند» خود را در هیئت «منالک» به تصویر میکشد؛ او در مقالهای درباره «مائدههای زمینی» مینویسد: «از میان شاعران ایرانی حافظ و خیام را بیش از دیگران میپسندم و بیشترین الهام را از این دو گرفتهام و خودم به تاثیر رباعیات خیام و غزلیات حافظ بر مائدههای زمینی آگاه هستم و منکر بازتاب اندیشههای حافظ و خیام در خود و آثارم نمیشوم و این تاثیرپذیری من از آنان شاید به دلیل نزدیکی افکار و عقایدمان باشد. من در خلال دیوان شرقی گوته حافظ را شناختم و از طریق ترجمه انگلیسی فیتز جرالد با «منطق الطیر» عطار و «سلامان و ابسال» جامی و با رباعیات خیام و دنیای ذهنی و روحی او آشنا شدم و از خیام آموختم که دم را غنیمت شمرم و قدر لحظهها را از یاد نبرم.»
آندره شینه شاعر شوریده بختی که در جریان انقلاب فرانسه در سن 32 سالگی به گیوتین سپرده شد از مترجمان جدی حافظ در فرانسه بود و ویکتور هوگو از نویسندگان بزرگی است که حافظ را ستوده است. او خطاب به خود میگوید:
شاعر، کاش در سرزمین عباسها و خسروها
در سرزمین نور و آفتاب
در میان عنبر و عود
چشم به جهان گشوده بودم
تأثیر حافظ در ادبیات آمریکا نیز به چشم میخورد، رالف والدو امرسون شاعر مطرح و صاحبنام آمریکایی عاشق و دلباخته حافظ بود، بارها و بارها اذعان کرد که دوست دارد همانند حافظ باشد و همانند او شعر بسراید.
دیوان حافظ دارای 500 غزل، 42 رباعی و چندین قصیده می باشد . حافظ به طور متوسط در هر سال فقط 10 غزل سروده و او دیوان خود را در طول 50 سال سروده است. دیوان حافظ بیش از چهارصد بار به زبان فارسی و زبان های دیگر در دنیا به چاپ رسیده است.
تعداد نسخه های خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتیکشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر است . نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ وجود دارد، کثرت نسخه هایی با مفردات و واژه های گوناگون است که این ویژگی سبب بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان می شود.
چندین رباعی نیز به حافظ نسبت داده شده که هرچند مانند غزل های او از ارزش ادبی والایی برخوردار نیستند، اما در انتساب برخی از آن ها تردید زیادی وجود ندارد.
جالب است بدانید در میان پارهنوشتههای بازمانده از نیچه، از جمله شعری خطاب به حافظ هست:
به حافظ. پرسشِ یک آبنوش.‘
آن میخانه که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای
گُنجاتر از هر خانهاى ست،
میاى که تو در آن پرورده ای
همه–عالم آن را دَرکشیدن نتواند.
آن پرندهاى که [ناماش] روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ تو ست،
آن موشى که کوه زاد،
همانا——خود تو ای!
همه و هیچ تو ای، می و میخانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومیریزی و
هماره از خود پَر میکشی—
ژرفترین فرورفتگیِ بلندیها تو ای،
روشنترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانهترین مستیها تو ای
——— تو را، تو را —— با شراب چه کار؟