سفر هیات دولت به خراسان شمالی ؛ وعده ها در مسیر اجرا یا در دست بررسی؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا، دولت با صدور بستهای درحدود ۳۴ هزار میلیارد ریال، از ظرفیتهای بومی و منابع ملی رونمایی کرد تا شکاف توسعهای خراسان شمالی بسته شود. اما هرچقدر دوشیده از چاه باشد سنگینتر، اینک سوال این است: چرا باد وعده با دمیدن قادر به لرزش درختی که سوی بهار میرفت نیست؟
عملیات اجرایی پروژههای کلیدی از شبکههای آبرسانی تا تسهیلات اشتغالزایی در مرحله مطالعات یا تعیین پیمانکاران ایستادهاند. بهجای آنکه گلولهای از تونل توسعه شلیک شود، اینک توپ عقبنگری در دهان زمین گیر کرده است.
اکنون زمان آن رسیده که استاندار، نمایندگان و مدیران کل، بهصورت شفاف و مستند، دادهمحور و با زبان ارقام، پاسخ دهند: در شش ماه گذشته، کدام پروژه چرخیده، سهم مردم چه بوده و ترازوان وعده و عملکرد چگونه تراز شده است؟
«هر چراغی که خاموش شود، نهف آن شب […]میماند»؛ عدم شفافیت میتواند چراغ امید را در دل مردمی که کف پا به دست گرفتهاند، فرو بریزد. شفافیت، همچون آب زلال نهر، بذر اعتماد و تحرک را بارور میسازد.
گلایههای مدیریتی؛ تعاملی یا تکروی؟
اگرچه برخی پروژهها همچون بورس زعفران و صدور مجوز سرمایهگذاری گامی در مسیر توسعه برداشتهاند، اما آن گلایه دیرینه هنوز پابرجاست: چرا پاسخی روشن برای پرسشهای بنیادی؛ چرا بیعملی نسبی و تعلل در پروژههای اساسی؟
وعدههای امروز بدون پیگیری شفاف، کور میمانند؛ همچون معماری که با شمشیر نور طراحی کند، ولی خاک درها را مسدود سازد. دستگاه قضا و مدعیالعموم میتواند در روزگاری که نقد، نه چراغ پاشیدن، بلکه چراغ راهی است، در نظارت پیشگام شود.
راه پیش رو نه دستور از بالا، که گفتگویی روادارانه میان دولتهای محلی، نخبگان و جامعه است. خس: «ماهی هر خیابان را باید از سر گرفت تا یک بهار برپا شود.» اکنون زمان گفتگویی مستقیم و مسامحهناپذیر فرا رسیده.
اگر روزی وعدهها در نظر عامه چونان گندمی بود که حالا به نانتر میشود، امروز باید کاشتن واقعی رخ دهد؛ نه فقط تکرار غزل وعده در ستونهای رسانهای. اگر مدیران با “روحیه جهادی” پا به میدان عمل بگذارند، پایان کار دولت، آغاز فرداهای نوین خواهد شد.
وعدههای سفر ریاست محترمجمهوری به خراسان شمالی، اکنون در میانه موج مطالبهگری و امیدسازی قرار دارد. زمزمه مردمی امروز این است: دولت، اگر آنچه کاشت را دریابد و آگاهانه ببیند، میتواند کاستیها را به نقطه اوج بهرهوری بدل کند.
با گذشت هفت ماه از آن روز پرهیاهو، مدیران ارشد استان امروز شنبه ۲۱ تیرماه گزارش متناقضی ارائه کردند: برخی پروژهها تازه وارد مرحله بلوکگذاری شدهاند، برخی در انتظار تأمین اعتبار، و برخی هنوز به مرحله انتخاب پیمانکار نیز راه نیافتهاند.
استاندار خراسان شمالی بهصورت ضمنی گفته: «اگر مدیران دولتی زین پس به جای سجادهخوانی و... در جلسات، برای اجرای مصوبات نیرویی ویژه نمیگمارند، همین وعدهها هم در زنجیره زمان جا خواهد ماند.»
همراهی رسانهها با این شفافسازی قابل تحسین است، اما طرح این پرسش نیز ضروریست: وقتی ۳۴۰ هزار میلیارد ریال اعتبار روی میز سیاستگذاری است، چه دلیل موجهی وجود دارد تا اجرای آن همچو اشباحی بلاتکلیف در آسمان خبرها پرسه زند؟
برج نقد: از «فرش قرمز» تا «تخممرغهای پته»
مسعود پزشکیان در سفر استان، وعده داد که: «اگر انسجام باشد، حتی بستهشدن راهها هم جلوی توسعه را نخواهد گرفت.» امروز، اما پرسش زنده است: آیا آن انسجام راهی به دل عمل یازیده یا در پیچوخم دستگاههای اجرایی لگدمال شده؟
ضربالمثلی میگوید: «فرش قرمز برای فرصتها پهن میکنند، نه برای منتظران نشستن.»، اما اکنون نباید پرسید: این فرش قرمز کجاست؟ پروژهها به کدام خیابان نرسیدهاند؟
چالش با قرارداد «چشمبسته» و عذر «قرعهکشی»
آقای استاندار اخیراً گفته: «اگر رسانهها مستند حرکت پروژهها را منعکس کنند، امید عمومی افزایش خواهد یافت.».
اما آیا انعکاس امید بدین معناست که هرجا پروژهای تاخیر دارد، با ادعاهای کلی و وعدههای «قرعهکشی» تسکین دهیم؟ آیا نمیتوان طرحها را مردمی و محلی کرده و فارغ از جلسات مصلحت، یک بار پروژهها را به چالش کشید؟
این سفر مصوبات پروژه با وعدههایی بزرگ داد، اما اکنون آنچه مهم است، ارقام تحقق، برگزارشدن پیمان، پیشرفت فیزیکی پروژه و در نهایت خروجی قابل رویت مردم است.
مردم نمیخواهند فقط بشنوند؛ انتظار دارند ببینند:
آیا چرخ انتقال آب سرانی میچرخد؟
آیا مسیر راهآهن، جاده شده؟
آیا مدرسهای با مُسکن شهری و روستایی به بهرهبرداری رسیده؟
اگر قرار است «وعده جمعه تا دوشنبه عمر کند»، بهتر است به جای کاغذبازی، عمل ملموس تحویل دهند.
آیا وعدهها آنقدر سبکاند که با اولین باد اخبار، پرواز میکنند؟
در غیر این صورت، اینک زمان آن فرارسیده که سرنوشت وعدهها، از فصل اعلام تا فصل نگرش عمومی منشوری تازه بیابد؛ باشد که دیر آمدهاند، اما دیر بهتر از هیچ.
سخن پایانی؛ چالش محترمانه
هر سفر، شوری جنس خود دارد، اما نه همه شوری به چاشنی عمل ختم میشود. چارچوبی مطلوب است که:
ارقام تخصیص متوازن تأمین شود.
رسانهها گزارشهای گامبهگام دریافت کنند.
مدیران پروژه به جای چشم به تهران، چشم به مردم داشته باشند.
و در نهایت، وعدهها در میدان عمل با مهر اجرا ثبت شود.
اگر چنین باشد، همان شعله امید که در دل مردم روشن شد، پاسداری خواهد شد و سفر دیماه، از یک هیجان رسانه، به یک مسیر توسعه واقعی تبدیل خواهد گشت. اگر نه، تنها باد وعدههاست که در کَلّهباد استان خواهد پیچید و پرونده این سفر هم هستی خواهد بود مگر … عمل.
انتهایپیام




