هزینۀ گزاف اقتصادی رژیم صهیونی در نبرد فرسایشی
بسیاری معتقدند اسرائیل از افتادن در ورطه یک نبرد طولانیمدت با ایران ابا دارد. تجربه نبرد 12 روزه نیز همین را نشان داد؛ برنامه رژیم صهیونیستی این بود که با شهادت فرماندهان ارشد نظامی و سران قوا، در کمتر از یک هفته ایران با مجبور به پذیرش شکست کند. بااینحال جمهوری اسلامی ایران اولاً در کمتر از 24 ساعت پاسخ را آغاز کرد و درثانی این حملات را بهطور مستمر تا لحظات آخر آتشبس ادامه داد. برآوردهای محافظهکارانه زیان اقتصادی رژیم در این 12 روز را 20 میلیارد دلار برآورد میکنند اما بر اساس برآوردهای جامعتر این رقم به حدود 40 میلیارد دلار هم میرسد. تغییر لحن مقامات رژیم، مقامات آمریکایی و همچنین التماس آتشبس را باید در این چهارچوب تحلیل کرد. رژیم میدانست در یک جنگ فرسایشی با ایران نابودیاش تسریع میشود. بااینحال این پرسش مطرح است که اگر مقامات اسرائیل دچار خطای محاسباتی شده و آتشبس را نقض کنند، اگر ایران نبرد را فرسایشی کند، رژیم با چه حجمی از آسیب اقتصادی مواجه خواهد بود؟! در این یادداشت دو سناریو (جنگ ۳ماهه و جنگ ۶ماهه) بررسی شده است. بر اساس تحلیل جامع دادههای اقتصادی موجود، سوابق تاریخی و عوامل ژئوپلیتیک کنونی، جنگ طولانی ایران- اسرائیل هزینههای اقتصادی سنگینی بر اسرائیل تحمیل خواهد کرد، با برآوردهایی که از ۳۰ تا ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی بسته به مدتزمان و شدت متغیر است.
بافت اقتصادی اسرائیل
بررسی وضعیت اقتصاد رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۴ آسیبپذیریهای این رژیم را در یک نبرد طولانیمدت عیان میکند. اسرائیل با تولید ناخالص داخلی ۵۴۰ میلیارد دلار و جمعیت ۱۰ میلیون نفر، اقتصادی به نسبت بزرگ و متمرکز بر فناوری و نوآوری دارد. همین امر میتواند نقطه آسیبپذیریاش باشد. این رژیم در حال حاضر با فشارهای مالی قابلتوجهی از درگیری کنونی غزه مواجه است، با هزینههای دفاعی که به ۸.۸ درصد تولید ناخالص داخلی (۴۶.۵ میلیارد دلار) در سال ۲۰۲۴ رسیده است. جنگ جاری غزه تا سال ۲۰۲۴ تقریباً ۶۷.۶ میلیارد دلار هزینه داشته که ۱۲.۵ درصد تولید ناخالص داخلی را نشان میدهد. این موضوع مبنایی برای درک این امر ایجاد میکند که چگونه درگیری شدیدتر ایران منابع رژیم صهیونیستی را تحتفشار قرار خواهد داد. سابقه تاریخی نشان میدهد هزینههای دفاعی اسرائیل در طول جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ به ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسید، بنابراین اقتصاد رژیم در برابر درگیریهای جدی بسیار آسیبپذیر است.
روششناسی و فرضیات
در این تحلیل از ضرایب تشدید بر اساس پیچیدگی و شدت افزایشیافته درگیری ایران و رژیم در مقایسه با جنگ غزه استفاده شده است. فرضیات کلیدی شامل موارد زیر است: 1- ضریب شدت (۲.۵ برابر): ایران دارای قابلیتهای نظامی پیشرفتهتری نسبت به حماس است، شامل موشکهای بالستیک، پهپادها و نیروهای متعارف که نیاز به اقدامات متقابل پیچیدهتر و پرهزینهتری دارند. 2- ضریب چندجبههای (۱.۵ برابر): درگیری ایران احتمالاً شامل چندین جبهه مختلف ازجمله نیروهای جبهه مقاومت در لبنان (حزبالله)، سوریه، یمن (انصارالله) و احتمالاً عراق خواهد بود که نیاز به عملیات همزمان در جبهههای مختلف دارد. 3- ضریب اختلال اقتصادی (۱.۸ برابر): قابلیتهای ایران میتواند بر اقتصاد فناوری پیشرفته اسرائیل که سهم قابلتوجهی در تولید ناخالص داخلی دارد، از طریق حملات موشکی به مراکز اقتصادی و زیرساختها تأثیر بسزایی بگذارد. ترکیب این عوامل به صورت ضریب مرکب (تکاثری) نشان میدهد جنگ ایران تقریباً ۶.۸ برابر بیشتر در ماه نسبت به درگیری کنونی غزه هزینه خواهد داشت.
تحلیل سناریوها
سناریوی درگیری سهماهه
جنگ سهماهه ایران- اسرائیل هزینه برآوردشده ۱۶۲.۴ میلیارد دلار، معادل ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی اسرائیل را خواهد داشت. این سناریو درگیری شدید اما محدود و بدون گسترش منطقهای را فرض میکند. اجزای عمده هزینه در این سناریو بدین شرح است: عملیات نظامی مستقیم (۵۴.۷ میلیارد دلار برای عملیات رزمی، تجهیزات و بسیج پرسنل)، سیستمهای دفاع هوایی (۱۳.۷ میلیارد دلار برای گنبد آهنین و سیستمهای رهگیر پیشرفته که با توجه به قابلیتهای موشکی ایران حیاتی است)، آسیب زیرساختها (۳۷.۵ میلیارد دلار برای ترمیم آسیبهای ناشی از ضربات موشکهای بالستیک ایران) و تولید اقتصادی ازدسترفته (۲۴.۳ میلیارد دلار از کاهش بهرهوری و اختلال کسبوکار).
سناریوی درگیری 6ماهه
درگیری طولانی 6ماهه هزینهای ۳۲۴.۷ میلیارد دلار (چیزی حدود ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی) برای رژیم صهیونیستی درپی خواهد داشت. این سناریو جنگ فرسایشی پایدار با پیامدهای منطقهای گستردهتر و اختلال اقتصادی عمیقتر را منعکس میکند. دوبرابر شدن هزینهها نه فقط گسترش خطی بلکه تأثیرات تشدیدشونده را نشان میدهد که شامل این موارد است؛ آسیب زیرساختها افزایش مییابد که نیاز به بازسازی گسترده دارد، اختلال اقتصادی بیشتر که بخش فناوری اسرائیل را تحتتأثیر قرار میدهد، هزینههای بسیج بالاتر برای دورههای طولانیتر خدمت ذخیره و هزینههای وامگیری افزایشیافته به دلیل افزایش ریسک حاکمیتی.
مقایسههای تاریخی
هزینههای برآوردشده بهشدت با سوابق تاریخی برای درگیریهای شدید همسو است. تحقیقات در مورد جنگها از سال ۱۸۷۰ نشان میدهد کشورهای میزبان درگیریها معمولاً کاهش ۳۰ درصدی تولید ناخالص داخلی در طول پنج سال را تجربه میکنند، درحالیکه جنگ ۱۹۷۳ اسرائیل هزینههای دفاعی به ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسید. تجربه اوکراین نیز مقایسه معاصری ارائه میدهد، با جنگی که باعث کاهش ۲۹ درصدی تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۲ و تأثیر اقتصادی کل به ۶۳ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. برآوردهای جنگ فرسایشی ایران-رژیم صهیونیستی در این محدوده قرار میگیرند که منعکسکننده ماهیت شدید اما قابلمدیریت چنین درگیریهایی است.
عوامل ریسک و عدم قطعیتها
چندین عامل میتواند هزینهها را به طور قابلتوجهی فراتر از این برآوردها افزایش دهد: 1- تشدید منطقهای: مشارکت کامل نیروهای محور مقاومت در چندین جبهه میتواند هزینهها را به طور قابلتوجهی چندبرابر کند. 2- آسیب زیرساختهای حیاتی: موشکهای بالستیک ایران که قادر به نفوذ در دفاعهای اسرائیلند میتوانند آسیب اقتصادی قابلتوجهی به ویژه به تأسیسات فناوری پیشرفته و زیرساخت انرژی وارد کنند. 3- تأثیر اقتصادی بینالمللی: بیثباتی گستردهتر در منطقه غرب آسیا میتواند بازارهای انرژی جهانی و مسیرهای تجاری را بهطور جدی تحتتأثیر قرار دهد. 4- عدم قطعیت مدتزمان: اگر درگیری فراتر از 6 ماه ادامه یابد، هزینهها میتوانند به جای خطی، نمایی تشدید شوند؛ همانطور که در درگیریهای طولانیمدت مانند اوکراین دیده شده است. در چنین شرایطی نیازهای بازسازی در طول زمان چندبرابر میشوند.
جمعبندی
این برآورد نشان میدهند حتی یک درگیری «محدود» سهماهه ایران در تأثیر اقتصادی با پرهزینهترین جنگهای تاریخی رژیم صهیونیستی رقابت خواهد کرد. هزینه ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی با حداکثر هزینههای دفاعی جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ مطابقت دارد، درحالیکه درگیری 6 ماهه به تأثیر اقتصادی کل تجربهشده توسط اوکراین نزدیک میشود. چنین نبردی برای هر اشغالگر ساکن اراضی اشغالی، هزینههای سرانه از ۱۶,۲۳۶ دلار را برای درگیری سهماهه و تا ۳۲,۴۷۲ دلار برای 6 ماه در برخواهد داشت. این هزینهها احتمالاً نیاز به افزایش قابلتوجه وامگیری دولت خواهد داشت و نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی اسرائیل را از سطوح کنونی حدود ۶۰ درصد به ۸۰ تا ۸۵ درصد افزایش خواهد داد. نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر با فشارهای داخلی فراوانی مواجه بوده است؛ از جمله ناکامی در جنگ غزه، پروندههای فساد مالی، اختلافات در دولت راستگرای اسرائیل و کاهش شدید محبوبیت. تحلیلگران و منابع مختلف معتقدند جنگ با ایران و ادامه درگیریها به بخشی از استراتژی بقای سیاسی نتانیاهو تبدیل شده؛ چراکه او با عدم محبوبیت داخلی، محاکمههای فساد و تضعیف ائتلاف مواجه است و این جنگها به او فرصتی دادهاند تا جایگاه متزلزل خود را تثبیت کند و مخالفان داخلی را به حاشیه براند. استراتژی پرهزینهای که ممکن است عمر رژیم غاصب را بهشدت کاهش دهد. / فرهیختگان



