قتل شیدا کاردگر و فاجعهای که از ضعف آموزش هیجانی نشأت گرفت / واکنشهای مخرب به جواب منفی
به گزارش خبرنگار برنا، در سالهای اخیر، اخبار تلخ و هولناکی که بارها در صدر رسانهها قرار گرفته پر از اسم دخترانی مثل شیدا است که تنها به دلیل نه گفتن به خواستگارشان، با خشم مرگباری روبهرو شدند. واکنش برخی مردان به جواب رد، فراتر از یک دلشکستگی ساده است. حوادثی که قربانیان آنها تنها یک وجه مشترک دارند: انتخابی که به مذاق طرف مقابل خوش نیامده است.
با اینکه شیدا به مدت ۳ سال درگیر رابطه احساسی بود، اما پدرش به دلیل مشکلات مالی و وضعیت نامناسب پسر، خواستگاری او را رد کرد.
مدتی بعد خبر حضور فرد دیگری در زندگی شیدا باعث شد پسر برای جستوجوی حقیقت سراغ او برود، اما بالا گرفتن بحث و درگیری لفظی بینشان منجر شد پسر با چاقو به شیدا حمله کند. با اینکه شیدا به بیمارستان منتقل شد، اما جراحات به حدی شدید بودند که او تاب نیاورد.
خبر قتل دختر ۱۵ ساله توسط خواستگار ۲۰ سالهاش بار دیگر افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد نگرانیها از تکرار چنین اتفاقاتی در جامعه دو چندان شود.
کمبود توانایی نه شنیدن و عدم کنترل هیجانات و احساسات در مواجه با جواب منفی، ضعفی است که در آموزش هیجانی و احساسی ما وجود دارد. ضعفی که امروز باعث قتل دختر جوان شده است.
مهرداد نامدار، روانشناس بالینی و رواندرمانگر، با اشاره به تاثیر خانواده در گفتوگو با برنا گفت: نقش و تاثیر خانواده و تربیت برای اینکه بچهها در بزرگسالی چه نوع کنش یا واکنشی نشان میدهند بسیار بالاست. ما دو خانواده داریم، خانوادهای که به شدت منفینگر یا به شدت مثبتنگر هستند.
وی افزود: اگر خانواده تمام توقعات فرزند را برآورده کند، قدرت نه شنیدن نوجوان را پایین میآورد و در تعامل منفی وقتی خانواده دائما خشن و زورگو باشد، با توجه به نوع تفکرش باعث میشود بچهها در سلطهگری بزرگ شوند؛ در این حالت فرزندان اگر جایی احساس کنند چیزی بر خلاف میلشان است، تلاش میکنند با خشونت به چیزی که میخواهند برسند.
این روانشناس ضمن اشاره به نقش اختلالات روانی افراد افزود: خودشیفتگی، بیماریهای روانی، افسردگی شدید یا احساس تنهایی همه میتوانند از اختلالات موثر و عامل بروز خشم باشد.
وی با اشاره به ضعف در آموزش مدیریت هیجان و احساسات گفت: اتفاقاتی مانند شیدا کاردگر فقط صرف نه شنیدن نیست. چون بچهها برای کنترل خواستههای روحی روانی آموزش ندیدهاند و نمیتوانند با احساساتشان روبهرو شوند. این افراد قادر به کنترل و مدیریت احساساتشان نیستند به همین دلیل تحت تاثیر انگیزههایشان دست به اشتباه میزنند.
وی در خصوص راهکارهای کنترل خشم میگوید: آموزش باید در مدارس صورت گیرد و به جای اینکه فقط از یک بخش آموزش آکادمیک استفاده شود، باید بخش علمی اضافه شود تا آموزش روانی هم ایجاد کند. در بخشی از آموزش زندگی باید مهارتهای زندگی را افزایش دهیم.
نامدار خاطر نشان کرد: خشونت آخرین مرحله یادگیری یک عمل است. وقتی فرد تفکر حل مسئله و مهارتهای زندگی را یاد نگرفته باشد، به همین دلیل دست به کارهایی میزند که جزو آخرین راههاست.
وی معتقد است: در اینجا فقط قدرت نه شنیدن خالی نیست. گاهی فرد فکر میکند کسی به او توهین کرده است و ذهنش پر از منفی نگری میشود. احساس میکند هر چیزی را که میخواهد باید به دست بیاورد، این افراد بخشی که باید دیگرخواهی باشد را ندارند به همین دلیل همه احساساتشان منفی میشود.
نامدار در توصیه به دختران گفت: بروز خشونت یعنی اینکه فرد از آنها اطلاعاتی دارد. بهتر است که در روابط دوستیشان با خانواده رو راستتر باشند و اطلاعات خانواده در این موضوع بالا باشد.
وی افزود: دختر و پسرهای نوجوان در این موقعیت به دلیل اینکه به هم نزدیک میشوند و مدیریت احساسات را یاد نگرفتهاند دچار سوء برداشت میشوند. اگر دختران یاد بگیرند در احساسات و روابطشان مراقب باشند، میتوانند تا حدودی این اثر را خنثی کنند.
این روانشناس با اشاره به نقش رسانهها گفت: رسانهها به دو شکل میتوانند کمک کنند. یک بخش اطلاعرسانی بعد از وقوع حادثه است و یک بخش مهمتر این است که قبل از اتفاق افتادن این حوادث از آنها جلوگیری کنیم. اطلاع رسانی همراه با آموزش صورت بگیرد تا پیشگیری هم انجام دهیم.
خواستگار شیدا قتل را جرم نمیداند!
مهرداد ناظری، جامعه شناس در گفتوگو با خبرنگار برنا گفت: در سالهای اخیر فرهنگ خشونتورزی گسترش پیدا کرده است. یعنی نرخ پرخاشگری و خشونت در جامعه ما از سطح استانداردها و هنجارهای معقول و مقبول بالاتر رفته است.
وقتی از خشونت صحبت میکنیم طبیعتاً در برابر آن تصویر مهرورزی وجود دارد که باید در جامعه تقویت شود، اما به دلیل اینکه ما نسبت به آن بیتوجه هستیم و آموزشی نداریم، جامعه به مرور به سمت کنشهای مبتنی بر پرخاشگری و خشونت حرکت میکند. به همین دلیل طبیعی است که چنین اتفاقاتی گسترش پیدا کند.
وی معتقد است: احساس حقارت از ضعیف بودن و ناتوانی در اینکه من آدمی که باید باشم نیستم، باعث میشود ذهن مقایسهگر شروع به مقایسه کند. این عامل یکی از دلایل مهم تولید خشم و رفتارهای خشونت آمیز در جامعه است.
وی ضمن بیان اینکه دلایل هر پرونده را باید در خود پرونده بررسی کنیم و نمیتوانیم برای همه قتلها یک نسخه صادر کنیم گفت: به طور کلی به نظر میآید فضاهای روستایی که تنوع دریافت خواستهها کمتر است، اگر فرد چندبار جواب منفی بشنود ممکن است حس کند حقوق او زیر سوال رفته و دست به خشونت بزند.
وی ضمن اشاره به اینکه فرهنگ مردسالار فقط سلطه مردان بر زنان نیست گفت: در جامعه ما فرهنگ مرد سالاری همچنان در ناخودآگاه جمعی جامعه ریشه دارد. علیرغم اینکه شاید در شهرهای بزرگی مثل تهران و بخشی از طبقات اجتماعی شما ببینید کیفیت زندگی یا سبک زندگی به سمتی رفته که زنان دارای حقوق و مزایایی شدهاند، ولی هنوز فضای فرهنگ مردسالاری وجود دارد.
ناظری با اشاره به قتل شیدا کاردگر گفت: قوانین ما از لحاظ جامعه شناسی قدرت بازدارندگی ندارند و بیشتر قوانینی هستند که پس از وقوع جرم نقش آفرینی میکنند. مهم این است که ما روی رسانهها، فرهنگ ذهنی و درک کار کنیم تا سواد عمومی جامعه را بالا ببریم.
این جامعه شناس ضمن تاکید بر آموزش عمومی افزود: در فرهنگ ما مردان خودشان را صاحب تصمیمگیری برای زنان میدانند. در چنین فضایی جواب منفی به خواستگاری میتواند نوعی سرپیچی تلقی شود و وقتی کسی سرپیچی کند نتیجهاش تنبیه است. در واقع فردی که قتل انجام میدهد معتقد است دارد تنبیه میکند و خودش را مجرم نمیداند.
انتهای پیام /



