لبوبو؛ وقتی زشتی هم مد میشود!
به گزارش برنا از اصفهان، گاهی بازار، قصههای عجیبی میسازد. مثل همین روزها که نام لبوبو همهجا شنیده میشود؛ عروسکی که نه چشمهای رویایی دارد، نه لبخندی دلنشین، نه حتی ظاهری که بشود از آن تعریف کرد. ساده، گاهی حتی ناجذاب و به قول خیلیها زشت است؛ اما با این حال، به قیمتی نجومی دستبهدست میشود و تبدیل به آرزوی خیلیها شده است.
راز ماجرا کجاست؟ نه کیفیت پارچه و دوخت، نه هنر خلاقانه و نه اصالت فرهنگیِ پشت این عروسک. راز در جای دیگری نهفته است؛ شبکههای اجتماعی و عطش دیده شدن. کافیست چند اینفلوئنسر لبوبو را در آغوش بگیرند، چند ویدئو پر از رنگ و موسیقی منتشر شود و حس جا نماندن از قافله در ذهن مردم شعله بگیرد. همین کافی است تا چیزی که هیچوقت نیاز نبود، یکباره به ضرورت بدل شود.
خاطره اربابیان، پزشک زیبایی، درباره این پدیده میگوید: مانند بسیاری از پدیدههای زودگذر، لبوبو نیز صرفاً به شکل تصنعی و تبلیغاتی به یک ترند تبدیل شده است. زمانی که چند بلاگر و اینفلوئنسر آن را بهعنوان کالایی لوکس به نمایش میگذارند، بهتدریج در نگاه عموم نیز به نمادی از شیک بودن و جایگاه اجتماعی بدل میشود. در حالیکه این موضوع بیشتر ناشی از نمایش و چشموهمچشمی است تا یک نیاز واقعی.
وی افزود: انسان زمانی که از درون احساس کامل بودن داشته باشد، نیازی به نمایش مداوم ندارد. اما هنگامی که خلأ درونی وجود داشته باشد، افراد ناچار میشوند به اشیایی متوسل شوند تا خود را به دیگران اثبات کنند؛ مثلاً با آویختن چنین عروسکی به کیف خود، پیام دهند که توانایی مالی یا جایگاه ویژهای دارند.
این پزشک زیبایی در پایان تصریح کرد: به باور من لبوبو چیزی جز یک نمایش برای خودنمایی نیست؛ همانند بسیاری از کالاهایی که برای مدتی ترند میشوند و سپس بهسرعت از یاد میروند. حتی از منظر ظاهری نیز این عروسک چندان زیبایی و جذابیتی ندارد.
لبوبو در واقع بیش از آنکه یک عروسک باشد، یک نماد است؛ نماد جامعهای که هر روز بیشتر به سمت نمایش مصرفی میرود. داشتنش یعنی من هم در جریانم، من هم جا نماندهام و حتی من توان خریدنش را دارم. این همان نقطهایست که قیمت، از کارکرد جدا میشود.
اما شاید جذابیت لبوبو در همین ناجذاب بودنش باشد. وقتی همه چیز دنبال زیبایی و ظرافت میدود، یک عروسک عجیب و خلاف جریان، خودش را متفاوت نشان میدهد. گویی خریدنش نوعی شوخی با استانداردهای جاافتاده است؛ شوخیای که البته بهای سنگینی دارد.
پرسش اما همچنان پابرجاست؛ چقدر از این خواستنها از دلِ ما میآید و چقدر از فشارِ ترند و مد؟
لبوبو میرود و جای خود را به پدیدهای دیگر میدهد، اما ردِ مصرفگرایی و عطشِ نمایش، همچنان باقی میماند.
انتهای پیام





