اسکار ایران پشت درهای بسته؛ وقتی حق فیلمسازان و رسانهها نادیده گرفته میشود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ تبسم کشاورز_ شب گذشته، یک رسانه اینستاگرامی پیش از هر رسانه رسمی دیگر خبر داد که اولین جلسه کمیته انتخاب فیلم ایران برای اسکار ۲۰۲۶ در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شده و ۱۰ فیلم در فهرست اولیه قرار گرفتهاند. اسامی چند سینماگر سرشناس هم به عنوان اعضای کمیته ذکر شد.
۱۰ فیلم «زن و بچه»، «پیرپسر»، «برف آخر»، «عزیز»، «علت مرگ نامعلوم»، «سینما متروپل»، «بیسروصدا»، «شمال از جنوب غربی»، «زیبا صدایم کن» و «آدمفروش» به فهرست اولیه راه یافتند.
هومن بهمنش، پانتهآ پناهیها، ابوالحسن داوودی، فرهاد توحیدی، آزاده موسوی، محمدرضا تشکری و علی دهکردی از جمله اعضای این هیئت معرفی شدهاند.
اما پرسش مهم این است که چرا خبری با چنین اهمیت ملی و بینالمللی باید به این شکل منتشر شود؟ چرا روابط عمومیها که وظیفه شفافسازی و اطلاعرسانی دقیق دارند، سکوت کردهاند تا خبرنگاران صبح زود از رسانههای مجازی موضوع را متوجه شوند؟
شفافیت یا فشار؟
مدافعان پنهانکاری احتمالا خواهند گفت که اعلام رسمی اسامی اعضای کمیته، آنها را در معرض فشار قرار میدهد اما تجربه کشورهای دیگر نشان داده که معرفی کمیته انتخاب نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه اعتبار روند را افزایش میدهد. رایها میتواند محرمانه بماند اما اعضای این کمیته باید مشخص باشند چرا که در غیر این صورت، شائبه رانت، سلیقهگرایی و زدوبند به وجود میآید.
رسانهها غریبهاند یا ابزار؟
نکته قابل توجه اینجاست که تصمیمگیران حوزه فرهنگ و هنر هر گاه نیاز به تبلیغ یا همراهی رسانه دارند، شفافترین مواضع را اعلام میکنند اما همین که موضوع به یک تصمیم حساس و چالشبرانگیز میرسد، سکوت و پنهانکاری پیشه میکنند. رسانه در چنین لحظاتی «غریبه» تلقی میشود و تنها وقتی به کار میآید که باری از دوش مدیران بردارد. این نگاه ابزاری به رسانه، نهتنها شأن حرفهای خبرنگاران را زیر سوال میبرد بلکه در نهایت دامن خود نهادها را هم میگیرد.
صدای خانه سینما بلند شد
در این میان، تصمیم خانه سینما برای کنارهگیری از کمیته انتخاب، واکنش قابلتاملی بود. در بیانیهای که جمعی از سینماگران هم از آن حمایت کردهاند، بهدرستی تاکید شده که روند معرفی نماینده ایران به اسکار باید شفاف، صنفی و مستقل از نهادهای دولتی باشد. وقتی سازوکار انتخاب با ابهام و عدم پاسخگویی همراه است، طبیعی است که نهادهای صنفی حاضر به مشروعیتبخشی به آن نباشند.
پنهانکاری بیمعنا
این بین چهچیز از رسانه مخفی میماند؟ واقعیت این است که «هیچچیز». در عصر شبکههای اجتماعی نام اعضا و فیلمهای بررسیشده خیلی زود دهانبهدهان میچرخد؛ بنابراین پنهانکاری بیشتر شبیه بازیای بیپایان است که در نهایت فقط به بیاعتمادی عمومی دامن میزند. اگر قرار است خبرها دقیق از پشتپرده بیرون بیاید، بهتر نیست که همان ابتدا بهطور رسمی و شفاف اعلام شود؟
مسئله فقط رسانهها نیستند. صاحبان فیلمها، تهیهکنندگان و عوامل حق دارند بدانند که در چه شرایطی اثرشان در حال بررسی است. وقتی همهچیز در خفا پیش میرود، سرنوشت یک فیلم میتواند به تصمیمی نامعلوم و غیرقابلپیگیری گره بخورد. اگر حقی از فیلمی ضایع شود، چه کسی پاسخگو خواهد بود و چه مرجعی باید پیگیر این ظلم باشد؟
عرف جهانی در انتخاب
در کشورهای صاحب سینما، کمیتههای انتخاب شفاف هستند. اعضا معرفی میشوند، معیارها علنی است و رسانهها از ابتدا در جریان روند قرار میگیرند. این شفافیت نه نشانه ضعف که نشان بلوغ و حرفهای بودن است. برعکس، درز غیررسمی خبرهاست که نشانه ضعف ساختار اطلاعرسانی و بیاعتمادی به افکار عمومی میشود.
پایان به یک پنهانکاری فرسوده
داستان اسکار هر سال در ایران به جای افتخار و هیجان با جدل و حاشیه آغاز میشود. علت روشن است، نبود شفافیت. اگر به رسانه اعتماد کنید، اگر اهالی سینما و مردم بدانند چه کسانی انتخاب میکنند و چرا، بسیاری از حاشیهها پایان مییابد. پنهانکاری در نهایت نه کمیته را حفظ میکند، نه اعتبار سینما را بلکه فرصتی طلایی را برای فیلمی که میتوانست بدرخشد به حاشیه میبرد.
انتهای پیام/



